علائم حتمی ظهور - خسف بیداء و مُحيي: تفاوت میان صفحه‌ها

از ویکی‌مهدی
(تفاوت بین صفحه‌ها)
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''علائم حتمی ظهور - خسف بیداء''' چهارمین نشانه از نشانه‌های حتمی ظهور، از نظر...» ایجاد کرد)
 
 
خط ۱: خط ۱:
'''علائم حتمی ظهور - خسف بیداء'''
+
محيي،اسم فاعل و به معنای زندگی بخش و احیاکننده ، یکی از اسماء الهی و یکی از القاب مهدوی است که بارها در متون اسلامی به آن اشاره شده است ؛ چنان که در تفسیر آیه شریفه:«إعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَكُمُ الْآیاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ­؛ بدانید که خداوند، زمین را پس از مرگش زنده می کند. همانا ما نشانه های [توحید و عظمت] را برای شما روشن کردیم، باشد که تعقل کنید»<ref>حديد/١٧</ref>؛ روايت شده است که مقصود از این آیه، قائم آل محمّد عجّل الله فرجه می باشد. امام باقرعلیه السلام فرمودند: «یُحْیِیهَا اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ بَعْدَ مَوْتِهَا [یَعْنِی] بِمَوْتِهَا کُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْکَافِرُ مَیِّت؛ خداوند متعال زمین را بعد از مرگش به وسیله قائم زنده خواهد کرد و مقصود از موت زمین، کفر اهل زمین است و کافر نیز حکم میّت را دارد»<ref>البرهان فی تفسیر القرآن٢٨٩/٥؛ كمال الدين٥٨٢/٢</ref>.
  
چهارمین نشانه از نشانه‌های حتمی ظهور، از نظر تسلسل زمانی، خسف سرزمین بیداء است. خسف در لغت به معنای فرو رفتن چیزی در زمین است، چنان که در قرآن کریم درباره قارون میفرماید: «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدارِهِ الأَرْضَ؛ ما او را با خانه اش در زمین فرو بردیم». (قصص: ۸۱)
+
==زمین مرده==
 +
علاوه بر احياگرى امام عصر(ع)در مورد زمين مرده قلب ها و زنده كردن آنها به نور ايمان، احياي دانش ها و احكام دين كه در طول ساليان و قرون به فراموشي سپرده شده و در واقع مرده است است نيز در برنامه آن حضرت قرار دارد.در دعای ندبه مى خوانيم: «أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِه؛ کجاست آن که با قدرت الهی، پرچم دین و
 +
[[پرونده:Download.jpg|انگشتی|275x275px|دریاچه ارومیه|جایگزین|وسط]]
  
بیداء در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و بدون انسان و آب و علف است. در میان مکه و مدینه در نزدیکی مسجد شجره، سرزمین پهناور و دشت شن زاری است که آن را بیداء مینامند.<sup>1</sup> منظور از «خسف بیداء»، فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء است. بر اساس روایتهای فراوان، سپاه سفیانی برای جنگ با حضرت مهدی (عَلَیْه السَّلَام) به سوی مدینه منوره ره سپار میشوند. وقتی به مدینه میرسند، میبینند که حضرت به مکه بازگشته است. آنان مردم مدینه را می کشند. سپس به قصد تخریب کعبه و جنگ با حضرت به سوی مکه حرکت میکنند. چون به سرزمین بیداء می رسند، به فرمان خدا زمین دهان باز میکند و همه آنها را در کام خود فرو می برد.
+
===اهل ایمان===
 +
هل ایمان را زنده می کند»،در اعمال روز [[جمعه]] آمده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وَلِیِّکَ الْمُحْیِی سُنَّتَکَ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ؛ خدایا درود فرست بر ولی خودت آن که سنّت تو را احیاء خواهد نمود و به فرمان تو قیام خواهد کرد».همچنين در یکی از زیارات [[صاحب الامر]] عليه السلام می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِه؛ سلام بر تو ای احیاگر پرچم و نشانه های دین و اهل آن»<ref> بحار الانوار٨٦/٩٩</ref>. و در زیارت دیگر {{حضرت حجت سلام الله}} عليه آمده است: «السَّلَامُ عَلَی مُحْیِی الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْکَافِرِین؛ سلام بر آن آقایی که احیاکننده مؤمنان و هلاک کننده کافران است»<ref>همان١٠١/٩٩.</ref>.
  
بر اساس روایتهای فراوان، از سپاه سفیانی فقط دو نفر نجات می‌یابند. آنها نیز صورتشان به پشت سرشان برمی گردد، یکی به مکه می رود و به حضرت بشارت می دهد که سپاه سفیانی در سرزمین بیداء در کام زمین فرو رفتند. دیگری به دمشق می رود و به سفیانی گزارش می دهد.
+
==حضرت مهدی==
 +
بنابراین حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) احیاگر دین و مؤمنان و سنت نبوی است که قبل از ظهور حضرتش ، دچار تحریف و کج روی شده است. يك احيا و زنده كردن ديگر كه امام انجام مى دهد در زمينه عدالت است. امام صادق عليه‌السلام درباره همان آیه هفده سوره حديد فرمودند: «یُحْیِیهَا اللَّهُ بِعَدْلِ الْقَائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِهَا بِجَوْرِ أَئِمَّهِ الضَّلَالِ؛ خداوند زمین را پس از ظهور قائم <small>عجل الله تعالی فرجه الشریف</small> به واسطه عدالت او زنده می­کند، پس از آنکه با جور و ظلم رهبران گمراه، مرده باشد.»
  
قرآن کریم در دو سوره درباره خسف بیداء سخن گفته است:
+
===احیا===
 +
• يك احيا و زنده كردن هم در مورد قرآن و احكام آن است: در دعاي ندبه مى خوانيم:"اَينَ الْمُؤَمَّلُ لِاِحْياءِ الْكِتابِ وَ حُدُودِهِ‏؟"؛ يعنى كجاست كسي كه براي زنده كردن كتاب [خدا] و حدودش به او دل بسته‏اند؟ متأسفانه، در دوره غيبت، قرآن بيش از پيش مهجور واقع شده است. بسياري به خواندن آن مداومت دارند، ولي به معارف آن پاي بند نيستند؛ بسياري به جاي ‏توجه به معاني و معارف قرآن، همت خود را صرف چگونه خواندن مي‏ كنند؛ البته زيبا خواندن نيز مهم است، به ‏شرطي كه در كنار فهم معارف قرآن باشد و نه خالي از آن؛ بسياري نيز اساساً قرآن را بوسيده و بر طاقچه گذاشته‏اند! تازه اين حال و روز مومنان و خوبان است، بَدان را كه اساساً جاي پرسش نيست. در سطح فرا فردي نيز احكام ‏و معارف قرآن مهجور و متروك است. احكام و حدود آن،‌ چنانكه بايد، اجرا نمي‏شود و يا توان اجراي آنها نيست ؛ اما همه اين مشكلات با ظهور و استقرار حكومت حق توسط آن حضرت پايان مي‏يابد و ظلم و انحراف جاي خود را به عدل و ايمان خواهد داد.پيامبر گرامي اسلام فرمودند: "سيأتي زمان علي امتي لايبقي من القرآن الا رسمه؛ زماني بر امت من خواهدآمد كه از قرآن جز ظاهر آن باقي نمي‏ ماند٥<ref>الكافى٣٠٧/٨.</ref>
  
1. یا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرْدَها عَلَى أَدْبَارِها. (نساء: ۴۷) ای کسانی که کتاب به آنها داده شده است! ایمان بیاورید به آنچه فرو فرستادیم، در حالی که تصدیق کننده کتابی است که با شماست، پیش از آنکه بر چهره هایی بزنیم و آنها را به پشت سرشان برگردانیم.
+
." اميد كه به لطف خداي متعال و اهل بيت عصمت و طهارت‏- عليهم السلام- ما جزو كساني نباشيم كه در مهجور گذاشتن قرآن شريك‏اند، بلكه در زمره كساني قرار گيريم كه در رفع مهجوريت قرآن ‏مي‏ كوشند.
  
این تهدید الهی تا حال رخ نداده است، ولی بی گمان، روزی اتفاق خواهد افتاد و عده ای صورتشان به پشت سرشان برگشته می شود.<sup>2</sup>
+
==پانویس==
 
+
<references />
حدیث های فراوان داریم که این تهدید الهی هنگام خسف بیداء اتفاق می افتد. امام باقر (عَلَیْه السَّلام) در یک حدیث طولانی، جنایتهای وحشیانه سپاه سفیانی را بیان می‌کند. در پایان، از ورود آنها به سرزمین بیداء سخن می‌گوید:
 
 
 
آن گاه منادی آسمانی ندا سر میدهد که: ای سرزمین بیداء! این قوم را هلاک کن. پس زمین دهان می گشاید، آنها را در کام خود فرو می برد. به جز سه تن که از تیره کلب هستند. خداوند صورت آنها را به پشت سرشان بر می گرداند.<sup>3</sup>
 
 
 
آن گاه آیه شریفه را تلاوت میکند و می فرماید: این آیه در حق آنها نازل شده است.<sup>4</sup>
 
 
 
2. وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ. (سبأ: ۵۱)
 
 
 
ای کاش میدیدی هنگامی که دچار وحشت شده‌اند و رهایی ندارند و از مکانی نزدیک گرفتار می شوند.
 
 
 
پیامبر اکرم (صلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) داستان لشکر سفیانی را بیان کرد. سپس فرمود که این است معنی آیه «وَ لَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا» و ادامه داد: «تنها دو نفر از آنها می‌ماند، یکی، بشیر و دیگری، نذیر و هر دو از قبیله جهینه هستند».<sup>5</sup>
 
 
 
امیرمؤمنان على (عَلَیْه السَّلَام) نیز در تفسیر این آیه از فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء سخن گفت.<sup>6</sup>
 
 
 
آن گاه در نامه ای طولانی خطاب به معاویه، با بیان کارنامه سیاه سپاه سفیانی و فرو رفتن آنها در کام زمین، به آیه بالا استشهاد می‌کند و می نویسد:
 
 
 
آنها از زیر پاهایشان در زمین فرو میروند و کسی از آنها باقی نمی‌ماند به جز گزارشگری که خداوند صورتش را به پشت سرش بر می گرداند.<sup>7</sup>
 
 
 
در حدیث دیگری از ساربانی سخن می گوید که هنگام عبور لشکر سفیانی، شترش رم می‌کند. او به دنبال شترش می رود و چون برمی گردد، کسی را نمی یابد.<sup>8</sup>
 
 
 
امام سجاد (عَلَیْه السَّلَام) نیز میفرماید: «این آیه در مورد سپاه سفیانی است».<sup>9</sup>
 
 
 
در حدیثهای عامه، تعداد لشکر سفیانی که در بیداء، هلاک میشوند، هفتاد هزار نفر آمده است.<sup>10</sup>
 
 
 
در این حدیث ها، هدف از این لشکر کشی، تخریب کعبه و پیکار با حجت خدا بیان شده است.<sup>11</sup>
 
 
 
بررسی کارنامه سیاه سپاه سفیانی فرصت بیشتری میطلبد. فقط اشاره میکنیم که جنایتهای آنها در مدینه به مراتب بیشتر از فاجعه حره است.<sup>12</sup>
 
 
 
فاجعه حره، سیاه ترین صفحه تاریخ است که به فرمان یزید در مدینه منوره ورق خورد. در این فاجعه هفت صد تن از حاملان قرآن کشته شدند، ۳۰۶ تن از افراد سرشناس مهاجر و انصار کشته شدند و به حریم هزار تن از دوشیزگان مسلمان تجاوز شد.<sup>13</sup>
 
 
 
10 گفتار درباره مهدویت، علی اکبر مهدی پور، (قائمیه اصفهان، ص 128)
 
 
 
1-    یاقوت، معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۲۳
 
 
 
2-    ثعلبى الکشف والبیان، ج ۳، ص ۳۲۴.
 
 
 
3-    در این حدیث تعداد نجات یافتگان سه تن بیان شده، در برخی دو تن و در برخی دو تن از لشکریان و یک تن اشترران که با آنها مصادف می شود و شاهد حادثه می شود.
 
 
 
4-    عیاشی، التفسیر، ج ۱، ص ۴۰۲.
 
 
 
5-    طبری، جامع البیان، ج ۲۲، ص ۷۳؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج ۸ ص ۹۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۸ ص ۶۲۲
 
 
 
6-    الغیبه، ص ۳۰۵.
 
 
 
7-    سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ص 159.
 
 
 
8-    الفتن، ص ۲۵۸
 
 
 
9-    ابو حمزه ثمالی؛ تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۷۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۸ ص ۶۲۱
 
 
 
10-   عقدالدرر، صص ۷۹-۷۶
 
 
 
11-   همان.
 
 
 
12-   سیوطى، الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۶۷
 
 
 
13-   ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۲۵؛ خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۲۵۰.
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۰

محيي،اسم فاعل و به معنای زندگی بخش و احیاکننده ، یکی از اسماء الهی و یکی از القاب مهدوی است که بارها در متون اسلامی به آن اشاره شده است ؛ چنان که در تفسیر آیه شریفه:«إعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَكُمُ الْآیاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ­؛ بدانید که خداوند، زمین را پس از مرگش زنده می کند. همانا ما نشانه های [توحید و عظمت] را برای شما روشن کردیم، باشد که تعقل کنید»[۱]؛ روايت شده است که مقصود از این آیه، قائم آل محمّد عجّل الله فرجه می باشد. امام باقرعلیه السلام فرمودند: «یُحْیِیهَا اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ بَعْدَ مَوْتِهَا [یَعْنِی] بِمَوْتِهَا کُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْکَافِرُ مَیِّت؛ خداوند متعال زمین را بعد از مرگش به وسیله قائم زنده خواهد کرد و مقصود از موت زمین، کفر اهل زمین است و کافر نیز حکم میّت را دارد»[۲].

زمین مرده

علاوه بر احياگرى امام عصر(ع)در مورد زمين مرده قلب ها و زنده كردن آنها به نور ايمان، احياي دانش ها و احكام دين كه در طول ساليان و قرون به فراموشي سپرده شده و در واقع مرده است است نيز در برنامه آن حضرت قرار دارد.در دعای ندبه مى خوانيم: «أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِه؛ کجاست آن که با قدرت الهی، پرچم دین و

جایگزین

اهل ایمان

هل ایمان را زنده می کند»،در اعمال روز جمعه آمده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وَلِیِّکَ الْمُحْیِی سُنَّتَکَ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ؛ خدایا درود فرست بر ولی خودت آن که سنّت تو را احیاء خواهد نمود و به فرمان تو قیام خواهد کرد».همچنين در یکی از زیارات صاحب الامر عليه السلام می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِه؛ سلام بر تو ای احیاگر پرچم و نشانه های دین و اهل آن»[۳]. و در زیارت دیگر الگو:حضرت حجت سلام الله عليه آمده است: «السَّلَامُ عَلَی مُحْیِی الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْکَافِرِین؛ سلام بر آن آقایی که احیاکننده مؤمنان و هلاک کننده کافران است»[۴].

حضرت مهدی

بنابراین حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) احیاگر دین و مؤمنان و سنت نبوی است که قبل از ظهور حضرتش ، دچار تحریف و کج روی شده است. يك احيا و زنده كردن ديگر كه امام انجام مى دهد در زمينه عدالت است. امام صادق عليه‌السلام درباره همان آیه هفده سوره حديد فرمودند: «یُحْیِیهَا اللَّهُ بِعَدْلِ الْقَائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِهَا بِجَوْرِ أَئِمَّهِ الضَّلَالِ؛ خداوند زمین را پس از ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف به واسطه عدالت او زنده می­کند، پس از آنکه با جور و ظلم رهبران گمراه، مرده باشد.»

احیا

• يك احيا و زنده كردن هم در مورد قرآن و احكام آن است: در دعاي ندبه مى خوانيم:"اَينَ الْمُؤَمَّلُ لِاِحْياءِ الْكِتابِ وَ حُدُودِهِ‏؟"؛ يعنى كجاست كسي كه براي زنده كردن كتاب [خدا] و حدودش به او دل بسته‏اند؟ متأسفانه، در دوره غيبت، قرآن بيش از پيش مهجور واقع شده است. بسياري به خواندن آن مداومت دارند، ولي به معارف آن پاي بند نيستند؛ بسياري به جاي ‏توجه به معاني و معارف قرآن، همت خود را صرف چگونه خواندن مي‏ كنند؛ البته زيبا خواندن نيز مهم است، به ‏شرطي كه در كنار فهم معارف قرآن باشد و نه خالي از آن؛ بسياري نيز اساساً قرآن را بوسيده و بر طاقچه گذاشته‏اند! تازه اين حال و روز مومنان و خوبان است، بَدان را كه اساساً جاي پرسش نيست. در سطح فرا فردي نيز احكام ‏و معارف قرآن مهجور و متروك است. احكام و حدود آن،‌ چنانكه بايد، اجرا نمي‏شود و يا توان اجراي آنها نيست ؛ اما همه اين مشكلات با ظهور و استقرار حكومت حق توسط آن حضرت پايان مي‏يابد و ظلم و انحراف جاي خود را به عدل و ايمان خواهد داد.پيامبر گرامي اسلام فرمودند: "سيأتي زمان علي امتي لايبقي من القرآن الا رسمه؛ زماني بر امت من خواهدآمد كه از قرآن جز ظاهر آن باقي نمي‏ ماند٥[۵]

." اميد كه به لطف خداي متعال و اهل بيت عصمت و طهارت‏- عليهم السلام- ما جزو كساني نباشيم كه در مهجور گذاشتن قرآن شريك‏اند، بلكه در زمره كساني قرار گيريم كه در رفع مهجوريت قرآن ‏مي‏ كوشند.

پانویس

  1. حديد/١٧
  2. البرهان فی تفسیر القرآن٢٨٩/٥؛ كمال الدين٥٨٢/٢
  3. بحار الانوار٨٦/٩٩
  4. همان١٠١/٩٩.
  5. الكافى٣٠٧/٨.