علائم حتمی ظهور - خسف بیداء

از ویکی‌مهدی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۸ توسط Vafa (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''علائم حتمی ظهور - خسف بیداء''' چهارمین نشانه از نشانه‌های حتمی ظهور، از نظر...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

علائم حتمی ظهور - خسف بیداء

چهارمین نشانه از نشانه‌های حتمی ظهور، از نظر تسلسل زمانی، خسف سرزمین بیداء است. خسف در لغت به معنای فرو رفتن چیزی در زمین است، چنان که در قرآن کریم درباره قارون میفرماید: «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدارِهِ الأَرْضَ؛ ما او را با خانه اش در زمین فرو بردیم». (قصص: ۸۱)

بیداء در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و بدون انسان و آب و علف است. در میان مکه و مدینه در نزدیکی مسجد شجره، سرزمین پهناور و دشت شن زاری است که آن را بیداء مینامند.1 منظور از «خسف بیداء»، فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء است. بر اساس روایتهای فراوان، سپاه سفیانی برای جنگ با حضرت مهدی (عَلَیْه السَّلَام) به سوی مدینه منوره ره سپار میشوند. وقتی به مدینه میرسند، میبینند که حضرت به مکه بازگشته است. آنان مردم مدینه را می کشند. سپس به قصد تخریب کعبه و جنگ با حضرت به سوی مکه حرکت میکنند. چون به سرزمین بیداء می رسند، به فرمان خدا زمین دهان باز میکند و همه آنها را در کام خود فرو می برد.

بر اساس روایتهای فراوان، از سپاه سفیانی فقط دو نفر نجات می‌یابند. آنها نیز صورتشان به پشت سرشان برمی گردد، یکی به مکه می رود و به حضرت بشارت می دهد که سپاه سفیانی در سرزمین بیداء در کام زمین فرو رفتند. دیگری به دمشق می رود و به سفیانی گزارش می دهد.

قرآن کریم در دو سوره درباره خسف بیداء سخن گفته است:

1. یا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرْدَها عَلَى أَدْبَارِها. (نساء: ۴۷) ای کسانی که کتاب به آنها داده شده است! ایمان بیاورید به آنچه فرو فرستادیم، در حالی که تصدیق کننده کتابی است که با شماست، پیش از آنکه بر چهره هایی بزنیم و آنها را به پشت سرشان برگردانیم.

این تهدید الهی تا حال رخ نداده است، ولی بی گمان، روزی اتفاق خواهد افتاد و عده ای صورتشان به پشت سرشان برگشته می شود.2

حدیث های فراوان داریم که این تهدید الهی هنگام خسف بیداء اتفاق می افتد. امام باقر (عَلَیْه السَّلام) در یک حدیث طولانی، جنایتهای وحشیانه سپاه سفیانی را بیان می‌کند. در پایان، از ورود آنها به سرزمین بیداء سخن می‌گوید:

آن گاه منادی آسمانی ندا سر میدهد که: ای سرزمین بیداء! این قوم را هلاک کن. پس زمین دهان می گشاید، آنها را در کام خود فرو می برد. به جز سه تن که از تیره کلب هستند. خداوند صورت آنها را به پشت سرشان بر می گرداند.3

آن گاه آیه شریفه را تلاوت میکند و می فرماید: این آیه در حق آنها نازل شده است.4

2. وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ. (سبأ: ۵۱)

ای کاش میدیدی هنگامی که دچار وحشت شده‌اند و رهایی ندارند و از مکانی نزدیک گرفتار می شوند.

پیامبر اکرم (صلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) داستان لشکر سفیانی را بیان کرد. سپس فرمود که این است معنی آیه «وَ لَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا» و ادامه داد: «تنها دو نفر از آنها می‌ماند، یکی، بشیر و دیگری، نذیر و هر دو از قبیله جهینه هستند».5

امیرمؤمنان على (عَلَیْه السَّلَام) نیز در تفسیر این آیه از فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء سخن گفت.6

آن گاه در نامه ای طولانی خطاب به معاویه، با بیان کارنامه سیاه سپاه سفیانی و فرو رفتن آنها در کام زمین، به آیه بالا استشهاد می‌کند و می نویسد:

آنها از زیر پاهایشان در زمین فرو میروند و کسی از آنها باقی نمی‌ماند به جز گزارشگری که خداوند صورتش را به پشت سرش بر می گرداند.7

در حدیث دیگری از ساربانی سخن می گوید که هنگام عبور لشکر سفیانی، شترش رم می‌کند. او به دنبال شترش می رود و چون برمی گردد، کسی را نمی یابد.8

امام سجاد (عَلَیْه السَّلَام) نیز میفرماید: «این آیه در مورد سپاه سفیانی است».9

در حدیثهای عامه، تعداد لشکر سفیانی که در بیداء، هلاک میشوند، هفتاد هزار نفر آمده است.10

در این حدیث ها، هدف از این لشکر کشی، تخریب کعبه و پیکار با حجت خدا بیان شده است.11

بررسی کارنامه سیاه سپاه سفیانی فرصت بیشتری میطلبد. فقط اشاره میکنیم که جنایتهای آنها در مدینه به مراتب بیشتر از فاجعه حره است.12

فاجعه حره، سیاه ترین صفحه تاریخ است که به فرمان یزید در مدینه منوره ورق خورد. در این فاجعه هفت صد تن از حاملان قرآن کشته شدند، ۳۰۶ تن از افراد سرشناس مهاجر و انصار کشته شدند و به حریم هزار تن از دوشیزگان مسلمان تجاوز شد.13

10 گفتار درباره مهدویت، علی اکبر مهدی پور، (قائمیه اصفهان، ص 128)

1-    یاقوت، معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۲۳

2-    ثعلبى الکشف والبیان، ج ۳، ص ۳۲۴.

3-    در این حدیث تعداد نجات یافتگان سه تن بیان شده، در برخی دو تن و در برخی دو تن از لشکریان و یک تن اشترران که با آنها مصادف می شود و شاهد حادثه می شود.

4-    عیاشی، التفسیر، ج ۱، ص ۴۰۲.

5-    طبری، جامع البیان، ج ۲۲، ص ۷۳؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج ۸ ص ۹۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۸ ص ۶۲۲

6-    الغیبه، ص ۳۰۵.

7-    سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ص 159.

8-    الفتن، ص ۲۵۸

9-    ابو حمزه ثمالی؛ تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۷۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۸ ص ۶۲۱

10-   عقدالدرر، صص ۷۹-۷۶

11-   همان.

12-   سیوطى، الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۶۷

13-   ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۲۵؛ خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۲۵۰.