شمس - آیات ۱ تا ۴

از ویکی‌مهدی

آیات مهدویت - سوره شمس - آیات 1 تا 4

«وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها(۱) وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها(۲) وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها(۳) وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها(۴)»[۱]

سوگند به خورشید و هنگام اوج درخشندگیش و سوگند به ماه که در پی آن تابان است و سوگند به روز که تاریکی را می‌زداید و جهان را روشن می‌سازد و به شب گاهی که عالم را در پرده سیاهی برکشد.

محمّد بن العبّاس: فی المعنی عن محمّد بن القاسم، عن جعفر بن عبداللّه، عن محمّد بن عبداللّه، عن محمّد بن عبدالرّحمان[۲]، عن أبی جعفر القمّیّ، عن محمّد بن عمر، عن سلیمان الدّیلمیّ، عن أبی عبداللّه علیه‌السّلام، قال:

سألته عن قول اللّه عزّوجلّ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها، قال:

«الشّمس رسول اللّه صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم أوضح للنّاس دینهم.»

قلت: وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها؟ قال: «ذاک أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام تلا رسول اللّه صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم

قلت: وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها؟ قال: «ذاک الإمام من ذرّیّة فاطمة نسل رسول اللّه صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم، فیجلی ظلام الجور و الظّلم، فحکی اللّه سبحانه عنه فقال: وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها یعنی به القائم علیه‌السّلام

قلت: وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها قال: «ذلک أئمّة الجور الّذین استبدّوا بالأمور دون آل الرّسول (صلوات‌اللّه‌علیهم‌أجمعین) و جلسوا مجلسا کان آل الرّسول[۳] أولی به منهم، فغشوا دین اللّه بالجور و الظّلم، فحکی اللّه سبحانه فعلهم فقال: وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها.»[۴]

محمّد بن العبّاس: در معنی آیات از محمّد بن القاسم، از جعفر بن عبداللّه، از محمد بن عبدالله [الرحمن]، از محمد بن عبدالرحمن [الله]، از ابوجعفر قمی، از محمد بن عمر، از سلیمان دیلمی، از حضرت ابوعبدالله امام صادق عليه‌السلام روایت آورده که گفت: از آن جناب راجع به فرمایش خدای عزوجل: سوگند به خورشید و هنگام اوج درخشندگیش پرسیدم، فرمود: خورشید رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله می‌باشد، برای مردم دینشان را واضح و روشن ساخت، عرض کردم: و سوگند به ماه که در پی آن تابان است که فرمود: او امیرالمؤمنین است که در پی رسول‌خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله است، گفتم: و سوگند به روز که تاریکی را می‌زداید و جهان را روشن می‌سازد فرمود: آن امام از ذرية فاطمه نسل رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله است که تاریکی جور و ظلم را می‌زداید، پس خداوند سبحان از او حکایت آورده که فرموده: و سوگند به روز که تاریکی را می‌زداید و جهان را روشن می‌سازد منظور از آن حضرت قائم عليه‌السلام می‌باشد. پرسیدم: و سوگند به شب گاهی که عالم را در پرده سیاهی برکشد؟ فرمود: آن امامان جور و ستم هستند که به استبداد خود جدای از خاندان رسول صلوات‌الله‌عليهم‌أجمعينا زمام امور را بدست گرفتند، و به مسندی تکیه زدند که آل رسول از آنها نسبت به آن شایسته‌تر بودند، پس دین خدای را با ظلم و ستم پوشاندند، که خدای سبحان کار آنان را حکایت کرد و فرمود: {و سوگند به شب گاهی که عالم را در پرده سیاهی برکشد}.

شرف الدّین النّجفیّ، قال: روی[۵] علیّ بن محمّد، عن أبی جمیلة، عن الحلبیّ، و رواه [أیضا] علیّ بن الحکم، عن أبان بن عثمان، عن الفضل بن العبّاس، عن أبی عبداللّه علیه‌السّلام أنّه قال:

«وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها الشّمس أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام و ضحاها قیام القائم علیه‌السّلام لأنّ اللّه سبحانه قال: وَ أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًی وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها الحسن و الحسین علیهما‌السّلام، وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها هو قیام القائم علیه‌السّلام، وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها حبتر و دولته قد غشی علیه الحقّ.»

و أمّا قوله: وَ السَّماءِ وَ ما بَناها قال: «هو محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم، هو السّماء الّذی یسمو إلیه الخلق[۶] فی العلم.»

و قوله: وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها قال: «الأرض الشّیعة.»

وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها قال: «هو المؤمن المستوی علی الخلق[۷]

و قوله: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قال: «عرفت[۸] الحقّ من الباطل فذلک قوله: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها.»

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها قال: «قد أفلحت نفس زکّاها اللّه، و قد خابت من دسّاها اللّه.

قوله: کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها قال: «ثمود رهط من الشّیعة، فإنّ اللّه سبحانه یقول: وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ فهو[۹] السّیف إذا قام القائم علیه‌السّلام

و قوله: فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ هو النّبیّ صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم: ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها قال:

«النّاقة الإمام الّذی فهّم عن اللّه و فهّم عن رسوله، وَ سُقْیاها أی عنده مستقی العلم.»

فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها قال: «فی الرّجعة.»

وَ لا یَخافُ عُقْباها قال: «لا یخاف من مثلها إذا رجع.»[۱۰]

شرف الدین نجفی: گوید: علی بن محمد، از ابوجميله روایت کرده، از حلبي، و [نيز] این حدیث را علی بن الحكم روایت کرده، از ابان بن عثمان، از فضل بن العباس، از حضرت ابی عبدالله صادق عليه‌السلام که فرمود:

سوگند به خورشید و هنگام اوج درخشندگیش شمس: امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. و هنگام اوج درخشندگیش: قیام حضرت قائم عليه‌السلام است زیرا که خدای سبحان فرموده: و اینکه مردم هنگام اوج درخشندگی خورشید جمع شوند، و سوگند به ماه که در پی آن تابان است احسن و حسين عليهما‌السلام هستند، و سوگند به روز که تاریکی را می‌زداید قیام حضرت قائم عليه‌السلام است، و سوگند به شب گاهی که عالم را در پرده سیاهی برکشد حبتر و دولت اوست و این در حالی است که حق او را خواهد پوشاند، و اینکه فرموده: و سوگند به آسمان بلند و آنکه این کاخ رفيع را بنا نهاد و فرمود: او حضرت محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله است، اوست آسمانی که خلایق در علم و دانش به سوی او بالا می‌روند، و اینکه فرموده: و سوگند به زمین و آنکه آن را گستراند؟ فرمود: ارض شیعه است، و سوگند به نفس و آنکه او را مستقیم بیافرید و فرمود: او مؤمن است که آفرینش معتدلی دارد که پنهان است و بر حق، و اینکه فرموده: و به او شر و خیرش را الهام نمود و فرمود: حق را از باطل به او [آن نفس] شناسانید، و این است که فرموده: و سوگند به نفس و آنکه او را مستقیم بیافرید و براستی هر که آن را پاک دارد رستگار است.

فرمود: نفسی که خداوند آن را پاکیزه گرداند. البته رستگار شده، و هر که را به پلیدی انداخت زیانکار گشته است.

و اینکه فرموده: و قوم ثمود از روی سرکشی حقایق وحی را تکذیب کردند و فرمود: ثمود گروهی از شیعه است که خداوند سبحان فرماید: و اما قوم ثمود را هدایت کردیم پس آنان کوری و گمراهی را بر هدایت برگزیدند پس صاعقه عذاب خواری آنان را گرفت و این عقوبت شمشیر است هر گاه حضرت قائم عليه‌السلام بپا خیزد. و اینکه فرموده: پس رسول‌خدا به آنان فرمود [او پیغمبر اکرم است] و این ناقه خداوند است و آبشخور آن و فرمود: ناقه أمام است که از سوی خداوند فهمانیده، [و آبشخور آن] یعنی: آبشخور علم نزد اوست، و پس او را تکذیب کردند و ناقه را پی نمودند که خداوند هم به کیفر گناهشان هلاکشان ساخت و فرمود: [این] در رجعت است، و از پایان کار بیم ندارد و فرمود: از مانند آن چنانچه باز گردد ترسی ندارد»


سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص ۴۲۵

پانویس

  1. شمس (۹۱): ۱-۴.
  2. در مأخذ، دو راوی اخیر جابه جایند.
  3. [در مأخذ: آل محمّد.]
  4. تأویل الآیات الظّاهرة ۲: ۸۰۵ [ح ۳].
  5. در مأخذ: ما رواه.
  6. [در مأخذ: الخلف.]
  7. در مأخذ: المستور و هو علی الحقّ.
  8. در مأخذ: عرّفه.
  9. [در مأخذ: و هو.]
  10. تأویل الآیات الظّاهرة ۲: ۸۰۳- ۸۰۴.