ملک - آیه ۳۰

از ویکی‌مهدی

آیات مهدویت - سوره ملک - آیه 30

قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ[۱]

{ [به کافران ] بگو اگر آب (که مایه حیات است) همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد }

(ابن بابویه) قال: أخبرنا محمّد بن عبد اللّه بن المطّلب الشّیبانیّ، قال:

حدّثنا محمّد بن الحسین بن حفص الخثعمیّ[۲] الکوفیّ، قال: حدّثنا عبّاد بن یعقوب، قال: حدّثنا علیّ بن هاشم، عن محمّد بن عبد اللّه، عن أبی عبیدة بن محمّد بن عمّار، عن أبیه، عن جدّه عمّار، قال:

کنت مع رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم فی بعض غزواته و قتل علیّ علیه السّلام أصحاب الألویة و فرّق جمعهم و قتل عمرو بن عبد اللّه الجمحیّ و قتل شیبة بن نافع، أتیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم فقلت له: یا رسول اللّه [صلّی اللّه علیک ، إنّ علیّا قد جاهد فی اللّه حقّ جهاده، فقال:

«لأنّه منّی و أنا منه (و إنّه) وارث علمی و قاضی دینی و منجز وعدی و الخلیفة (من) بعدی، و لولاه لم یعرف المؤمن المحض (بعدی)، حربه حربی و حربی حرب اللّه، و سلمه سلمی و سلمی سلم اللّه، ألا إنّه أبو سبطیّ، و الأئمّة من صلبه یخرج اللّه تعالی الأئمّة الرّاشدین و منهم مهدیّ هذه الأمّة.»

فقلت: بأبی [أنت و أمّی یا رسول اللّه، من[۳] هذا المهدیّ علیه السّلام؟

فقال[۴] (صلّی اللّه علیه و اله و سلم): «یا عمّار، إنّ اللّه تبارک [و تعالی عهد إلیّ أنّه یخرج من صلب الحسین (علیه السّلام أئمّة) تسعة، و التّاسع من ولده یغیب عنهم، و ذلک قوله عزّ و جلّ: قُلْ: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؟ تکون[۵] له غیبة طویلة یرجع عنها قوم و یثبت علیها آخرون، فإذا کان فی آخر الزّمان یخرج فیملأ الدّنیا قسطا و عدلا [کما ملئت جورا و ظلما] و یقاتل علی التّأویل کما قاتلت علی التّنزیل، و هو سمیّی[۶] و أشبه النّاس بی.

یا عمّار! ستکون بعدی فتنة فإذا کان ذلک فاتّبع علیّا (علیه السّلام) و اصحبه[۷] فإنّه مع الحقّ و الحقّ معه، یا عمّار! إنّک ستقاتل بعدی مع علیّ صنفین: النّاکثین و القاسطین، ثمّ تقتلک الفئة الباغیة.»

قال[۸]: یا رسول اللّه، ألیس ذلک علی رضی اللّه و رضاک؟ قال: «نعم علی رضی اللّه و رضای، و یکون آخر زادک من الدّنیا شربة من لبن تشربه.»

فلمّا کان یوم صفّین خرج عمّار بن یاسر إلی أمیر المؤمنین علیه السّلام فقال له: یا أخا رسول اللّه [صلّی اللّه علیه و اله و سلم ، أتأذن لی فی القتال؟ فقال[۹] (علیه السّلام): «مهلا، رحمک اللّه!»

فلمّا کان بعد ساعة أعاد علیه الکلام فأجابه بمثله، فأعاد علیه ثالثا فبکی أمیر المؤمنین [علیّا] علیه السّلام، فنظر إلیه عمّار فقال: یا أمیر المؤمنین إنّه الیوم الّذی وصفه لی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم، فنزل أمیر المؤمنین [علیه السّلام عن بغلته و عانق عمّار[۱۰] و ودّعه، ثمّ قال:.]

«یا أبا الیقظان جزاک [اللّه عن اللّه و] عن نبیّک (و عنّی) خیرا، فنعم الأخ کنت و نعم الصّاحب کنت.» ثمّ بکی علیه السّلام و بکی عمّار، ثمّ قال: و اللّه- یا أمیر المؤمنین- ما تبعتک إلّا ببصیرة فإنّی سمعت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم یقول یوم خیبر:

«یا عمّار، ستکون بعدی فتنة، فإذا کان ذلک فاتّبع علیّا و حزبه فإنّه مع الحقّ و الحقّ معه و ستقاتل بعدی النّاکثین و القاسطین.» فجزاک اللّه- یا أمیر المؤمنین- عن الإسلام أفضل الجزاء فلقد أدّیت و أبلغت و نصحت، ثمّ رکب و رکب أمیر المؤمنین علیه السّلام.

ثمّ برز إلی القتال، ثمّ دعا بشربة من ماء، فقیل [له ما معنا ماء؟ فقام إلیه رجل من الأنصار و سقاه[۱۱] شربة من لبن فشربه، ثمّ قال: هکذا عهد إلیّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم أن یکون آخر زادی من الدّنیا شربة لبن[۱۲]، ثمّ حمل علی القوم فقتل ثمانیة عشر نفسا، فخرج إلیه رجلان من أهل الشّام فطعناه و قتل رحمه اللّه.

فلمّا کان فی اللّیل طاف أمیر المؤمنین علیه السّلام فی القتلی و وجد عمّارا ملقی بین القتلی فجعل رأسه علی فخذه ثمّ بکی علیه[۱۳] و أنشأ یقول:

ألا أیّها الموت الّذی لیس تارکی

أرحنی فقد أفنیت کلّ خلیلی

أیا موت کم هذا التّفرّق عنوة؟

فلست تبقّی خلّة لخلیل

أراک بصیرا بالّذین نحبّهم

کأنّک تمضی نحوهم بدلیل.»[۱۴]

«ابن بابویه: گوید: محمد بن عبدالله بن المطلب شیبانی خبرمان داد، گفت: محمد بن الحسين بن حفص خثعمی کوفی.حدیثمان داد، گفت: عباد بن یعقوب برایمان حديث آورد، گفت: علی بن هاشم از محمد بن عبدالله از ابوعبيدة بن محمد بن عمار، از پدرش، از جدش عمار برایمان حديث آورد که گفت: با رسولخدا صلى الله عليه وآله در یکی از غزواتش همراه بودم، و حضرت علی علیه السلام پرچمداران را به هلاکت رساند و جمعیتشان را متفرق ساخت، و عمرو بن عبدالله جمحي وشيبة بن نافع کشته شدند، به حضور رسولخدا صلی الله عليه وآله رسیدم و عرضه داشتم: یا رسول الله همانا على عليه السلام در راه خداوند حق جهاد را ادا کرد. رسول اکرم صلی الله عليه وآله فرمود: زیرا که او از من است و من از اویم، و اوست وارث علم من و پرداخت کننده قرضهایم، و اجراکننده وعده ام، و جانشین پس از من، و اگر او نبود مؤمن خالص پس از من شناخته نمی شد، جنگ با او جنگ با من است و جنگ با من جنگ با خداست، و مسالمت با او مسالمت با من است و مسالمت با من مسالمت با خداوند است، توجه کنید که او پدر دو سبط من است، و امامان از لب اویند، خدای تعالی امامان ارشاد کننده و از جمله آنها مهدی این امت را خداوند از او متولد خواهد ساخت و عرضه داشتم: پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا؛ این مهدی علیه السلام کیست؟

رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: ای عمار، خداوند تبارک و تعالی با من پیمان بسته که از صلب حسین په امام بیرون آورد، و نهمین آنها از نظر مردم غایب می شود، و همین است که خا داوند عز و جل فرماید: { [به کافران ] بگو اگر آب [که مایه حیات است ] همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد غیبتی طولانی برای او خواهد بود که گروهی از عقیده شان برمی گردند و عده دیگری ثابت قدم می مانند، پس هرگاه آخر زمان شود خروج می کند و دنیا را پر از قسط و عدل می نماید چنانکه از ظلم و جور پر شده است، و بر مبنای تأویل مقابله می کند همانطور که من بر مبنای تنزیل جهاد نمودم، و او همنام و شبیه ترین مردم به من است.

ای عمار! پس از من بزودی فتنه ای خواهد بود، هرگاه فتنه پیش آمد از علی عليه السلام پیروی کن، و مصاحب او باش که او با حق است و حق با اوست، ای عمار، تو پس از من در کنار علی با دو گروه ناکثین و قاسطين مقاتله خواهی کرد، سپس گروه ستمکار تو را خواهد کشت. عمار پرسید: یا رسول الله، آیا این کشته شدن به رضای خداوند و رضای شما از من خواهد بود؟ فرمود: آری با رضای خدا و رضای من است، و آخرین توشه تو از دنیا جرعه شیری است که خواهی آشامید.

و چون روز صفین فرا رسید عمار بن یاسر به حضور امیرالمؤمنين عليه السلام شرفیاب شد و به آن جناب عرضه داشت: ای برادر رسولخدا صلی الله عليه وآله آیا بمن اجازه جنگ می دهی؟ حضرت فرمود: صبر کن خدایت رحمت کند. ساعتی بعد باز سخنش را تکرار کرد و آن حضرت همان پاسخ را داد، مرتبه سوم نیز کلام خود را باز گفت، پس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گریست، عمار متوجه آن بزرگوار شد و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین این همان روزی است که رسول خدا صلی الله عليه وآله آن را برایم توصیف نمود، پس امیرالمؤمنين عليه السلام از مرکب خود پیاده شد و دست بگردن عمار درآورد و با او وداع کرد، سپس فرمود: ای ابواليقظان خداوند از سوی پیغمبرت و از سوی من بتو جزای خیر دهد که تو خوب برادر و خوب دوستی بودی، آنگاه گریه کرد عمار نیز گریست و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین به خدا سوگند جز از روی بینش از تو پیروی نکردم، زیرا که من شنیدم رسولخدا صلى الله عليه وآله روز خیبر می فرمود: ای عمار پس از من فتنه ای خواهد بود، پس چون آن فتنه پیش آید تو از علی و حزب او پیروی کن که او با حق است و حق با او، و بزودی بعد از من با ناکثین و قاسطين جنگ خواهی کرد. پس یا امیرالمؤمنین خداوند از جهت اسلام بتوبهترین جزا و پاداش دهد که به راستی (حق) را ادا کردی و ابلاغ فرمودی و نصیحت نمودی، آنگاه او به قصد رفتن به میدان ] سوار مرکب شد، امیرمؤمنان علیه السلام نیز سوار شد.

سپس به میدان نبرد رفت، و بعد از قتال با دشمنان حق آب طلب کرد، گفته شد: آبی با ما نیست، مردی از انصار بپا خاست و ظرف شیری به عمار داد، عمار شیر را آشامید آنگاه گفت: رسولخدا صلی الله عليه وآله بمن فرمود که آخرین توشه ام از دنیا مقداری شیر خواهد بود، سپس بر دشمنان حمله کرد و هجده تن را به هلاکت رساند، پس دو تن از اهل شام به مقاله با او آمدند و ضربتی بر وی زدند و کشته شد، رحمت خدا بر او باد.

شب هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام در میان مقتولین گشت، عمار را در بین کشتگان یافت، سر او را بدامن گرفت و گریه کرد و چنین فرمود:

ای مرگ که مرا وا نخواهی گذاشت، را حتم کن که همه دوستانم را فانی ساختی

ای مرگ تا کی این جدائیها را بر ما تحمیل می کنی، که هیچ دوستی برای هیچ دوست بر جای نمی گذاری. و چنینت می بینم کسانی را که ما دوست می داریم تو خوب می شناسی او نشانه می گیری ، انگار که با راهنمایی به سوی آنها روی می آوری »!

عنه، قال: حدّثنا أبی رحمه اللّه[۱۵] قال: حدّثنا سعد بن عبد اللّه، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن عیسی، عن موسی بن القاسم، عن[۱۶] معاویة بن [وهب البجلیّ و أبی قتادة علیّ بن محمّد بن حفص، عن علیّ بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر علیهما السّلام، قال: قلت (له): [ما] تأویل قول اللّه عزّ و جلّ: قُلْ: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؟ فقال (علیه السّلام):

«إذا فقدتم إمامکم فلم تروه فماذا تصنعون؟»[۱۷]

و از اوست: که گوید: پدرم رحمه الله حديثمان داد، او گفت: سعد بن عبدالله حدیشمان داد، گفت: احمد بن محمد بن عیسی حدیثمان داد، از موسی بن القاسم (بن) [از] معاوية بن وهب ] بجلی، و ابوقتاده علی بن محمد بن حفص، از علی بن جعفر، از برادرش موسی بن جعفر عليهما السلام که گوید: (به آن حضرت) عرضه داشتم: تأويل قول خدای عز و جل: { [به کافران ] بگو اگر آب (که مایه حیات است همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد چیست؟ حضرت موسی بن جعفر عليهما السلام فرمود: (یعنی ] هرگاه امامتان را نیابید و او را نبینید چکار خواهید کرد».

علیّ بن إبراهیم، قال: حدّثنا محمّد بن جعفر، قال: حدّثنا محمّد بن أحمد، عن القاسم بن العلا[۱۸] قال: حدّثنا إسماعیل بن علیّ الفزاریّ، عن محمّد بن جمهور، عن فضالة بن أیّوب، قال: سئل الرّضا علیه السّلام عن قول اللّه عزّ و جلّ: قُلْ: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؟.

فقال علیه السّلام: «ماؤکم أبوابکم أی الأئمّة [علیهم السّلام و الأئمّة أبواب اللّه بینه و بین خلقه فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ یعنی بعلم الإمام.»[۱۹] علی بن ابراهيم: گوید: محمد بن جعفر حدیثمان داد، وی گفت: محمد بن احمد حديثمان داد، از قاسم بن العلا [محمد خل] که گفت: اسماعيل بن علی فزاری، از محمد بن جمهور، از فضالة ابن ایوب حديثمان داد، که گفت: حضرت امام رضا عليه السلام راجع به قول خدای عز و جل: {[به کافران ] بگو اگر آب [که مایه حیات است همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد سؤال شد.

آن حضرت عليه السلام فرمود: (ماؤكم) به معنی «ابوابكم » می باشد، یعنی امامان، که ائمه ابواب الهی بین او و بین خلق اویند و پس کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد ؛ یعنی: علم امام »

محمّد بن یعقوب: عن علیّ بن محمّد، عن سهل بن زیاد، عن موسی بن القاسم بن معاویة البجلیّ، عن علیّ بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفر علیهما السّلام فی قول اللّه عزّ و جلّ: قُلْ: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؟ قال:

«إذا غاب عنکم إمامکم فمن یأتیکم بإمام جدید؟»[۲۰]

محمد بن يعقوب: از علی بن محمد، از سهل بن زیاد، از موسی بن القاسم بن معاوية البجلی، از علی بن جعفر، از برادرش حضرت موسی بن جعفر عليهما السلام آورده که راجع به قول خدای عز و جل: { [به کافران ] بگو اگر آب (که مایه حیات است همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد و فرمود: هرگاه امامتان از نظرتان غائب شود چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد ».

محمّد بن إبراهیم النّعمانیّ، قال: أخبرنا[۲۱] محمّد بن همّام رحمه اللّه، قال: حدّثنا أحمد بن مابنداذ[۲۲]، قال: حدّثنا أحمد بن هلال، عن موسی بن القاسم، عن[۲۳] معاویة البجلیّ، عن علیّ بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر علیهما السّلام، قال: قلت له: ما تأویل هذه الآیة: قُلْ: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؟ فقال[۲۴]:

«إن[۲۵] فقدتم إمامکم، فلم تروه فماذا تصنعون[۲۶]؟»[۲۷]

محمد بن ابراهيم نعمانی: گوید: محمد بن همام رحمه الله خبرمان داد، وی گفت: احمد بن بندار [ما بندار] حديثمان داد، گوید: احمد بن هلال حديثمان داد، از موسی بن القاسم بن معاوية البجلی، از علی بن جعفر، از برادرش حضرت موسی بن جعفر عليهما السلام که راوی گوید: به آن جناب عرضه داشتم: تأویل این آیه چیست که: { [به کافران ] بگو اگر آب (که مایه حیات است همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد و فرمود: چنانچه امامتان را نیابید و او را نبینید چکار خواهید کرد؟ فرمود: چنانچه امامتان را نیابید پس چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد؟».

محمّد بن العبّاس: عن أحمد بن القاسم، عن أحمد بن محمّد بن سیّار، عن محمّد بن خالد، عن النّضر بن سوید، عن یحیی الحلبیّ، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی قوله عزّ و جلّ: قُلْ: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؟ قال (علیه السّلام):

«إن غاب إمامکم فمن یأتیکم بإمام جدید؟»[۲۸]

محمد بن العباس: از احمد بن القاسم، از احمد بن محمد بن سیار (بشار)، از محمد بن خالد، از نضربن سوید، از یحیی حلبی [بجلی]، از حضرت ابی عبدالله صادق عليه السلام راجع به قول خدای عز و جل: { [به کافران بگو اگر آب (که مایه حیات است همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد و فرمود: هرگاه امامتان غایب شود چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد »

المفید، بإسناده عن علیّ بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر علیهما السّلام، قال: قلت له: ما تأویل هذه الآیة: قُلْ: أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؟ فقال (علیه السّلام): «تأویله: إن فقدتم إمامکم فمن یأتیکم بإمام جدید؟»[۲۹].

شیخ مفید: بسند خود از علی بن جعفر، از برادرش حضرت موسی بن جعفر عليهما السلام آورده که راوی گوید: به آن جناب عرضه داشتم: تأویل این آیه چیست: { [به کافران بگو اگر آب (که مایه حیات است همه به زمین فرو رود کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد 4 آنحضرت عليه السلام فرمود: تأویل این است که اگر امامتان را نیافتید پس چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد .

سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص 433

  1. ملک (67): 30.
  2. [در مأخذ: الحثعمی.]
  3. [در مأخذ: ما.]
  4. [در مأخذ: قال.]
  5. [در مأخذ: یکون.]
  6. [در مأخذ: سمی.]
  7. [در مأخذ: حزبه.]
  8. [در مأخذ: قلت.]
  9. [در مأخذ: قال.]
  10. [در مأخذ: عمّارا.]
  11. [در مأخذ: فاسقاه.]
  12. [در مأخذ: شربة من اللّبن.]
  13. [در مأخذ: علیه السّلام.]
  14. این خبر در آثار شیخ صدوق رحمه اللّه یافت نشد و در کفایة الأثر: 120- 124 آمده است.
  15. [در مأخذ: رضی اللّه عنه.]
  16. [در متن: بن.]
  17. کمال الدّین و تمام النّعمة 2: 360 [باب 34، ح 3].
  18. در مأخذ: محمّد.
  19. تفسیر قمی 2: 379.
  20. کافی 1: 339- 340 [کتاب الحجّة، باب فی الغیبة 80، ح 14].
  21. [در مأخذ: حدّثنا.]
  22. [در متن: بندار.]
  23. [در متن: بن.]
  24. [در مأخذ: قال.]
  25. [در مأخذ: إذ.]
  26. در مأخذ: فمن یأتیکم بإمام جدید.
  27. کتاب الغیبة: 176 [باب 10، ح 17].
  28. تأویل الآیات الظّاهرة 2: 708- 709 [ح 15].
  29. این حدیث را در کتب شیخ مفید که در دسترس هست نیافتم و تشبیه امام علیه السلام به آن برای چند وجه است: یک: اینکه زندگی انسان به وجود آب بستگی دارد، که اگر آب نباشد نمی تواند زندگی جسمانی خود را ادامه دهد، همینطور امام عليه السلام که زندگی جسمانی و روحانی انسان - هر دو - به وجود او بستگی دارد و دلیل بر این فرموده امام عليه السلام است که: لولا الحجة لساخت الارض باهلها = اگر حجت نباشد زمین اهل خود را فرو می برد. و روایات دیگر... دو همانطور که آب از مواهب خدای تبارک و تعالی است و دست بشر هیچگونه نقشی در ایجاد آن ندارد، همچنین امام از نعمتهایی است که خداوند آن را بر انسان تفضل فرموده، و آدمی را در تعیین و نصب او هیچگونه دخالت و اثری نیست، چنانکه دلایل محکم آن در جای خود بیان گردیده. سه - آب ماده ای است که انسان به وسيله آن پلیدیهای جسمانی و نجاستهای ظاهری خویش را می شوید و پاک می کند، و امام همان است که انسان از طریق او پروردگارش را می شناسد و احکام قرآن و شریعتش را می آموزد و بدین وسیله از پلیدیها و رذایل شرک و جهل تطهیر و رها می گردد. چهار- آبی که در دل زمین موجود است نقش عمده ای در ثبات و مسير آن دارد، و بر مبنای نظام دقیق و برنامه معینی در حرکت زمین مؤثر می باشد، همینطور امام عليه السلام که انسان - بلکه تمامی موجودات - از او استفاده می کنند هر چند که پشت ابرهای غیبت مخفی باشد، زیرا که او واسطه نزول فيض از سوی خالق متعال به تمامی مخلوقات است، طبق دلایل ثابت در جای خود . پنج - همانطور که در موقع فقدان آب آدمی به جستجوی آن برمی خیزد، و به طلب آن زمین را می گردد و چاهها حفر می کند و.. چونکه زندگی جسمانی او بر آن متوقف است، همینطور لازم است به جستجوی امام برخیزد و برای تقرب به ساحت او و شرفیابی به دیدار او و استفاده از محضر مقدسش و مهیا نمودن زمینه برای حکومتش و اقامه عدل و داد در زمین تلاش کنند، که زندگی سعادتمندانه و خوش و راحت بدون قسط و عدل میسر نیست.