شاهدان عینی ولادت امام زمان علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
(مقاله جدید) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
آنچه در این بخش به عنوان شاهدان عینی نقل شد، منحصراً مربوط به روزهای ولادت آن حجّت خدا میباشد، اما تعداد کسانی که در طول ۵ سال، در محضر امام حسن عسکری <small>علیهالسلام</small> به دیدار آن حضرت شرفیاب شدهاند، به صدها نفر میرسد. | آنچه در این بخش به عنوان شاهدان عینی نقل شد، منحصراً مربوط به روزهای ولادت آن حجّت خدا میباشد، اما تعداد کسانی که در طول ۵ سال، در محضر امام حسن عسکری <small>علیهالسلام</small> به دیدار آن حضرت شرفیاب شدهاند، به صدها نفر میرسد. | ||
درسنامه مهدویت، علی اکبر مهدیپور، (قائمیه اصفهان) ص ۳۲. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۷
حضرت حکیمه
نخستین شاهد عینی میلاد دوازدهمین امام نور، حضرت حکیمه دختر امام جواد علیهالسلام میباشد. حضرت حکیمه سه مدال افتخار دارد:
۱. دعای معروف به حرز امام جواد علیهالسلام از طریق ایشان روایت شده است.[۱]
۲. شرف تعلیم و تربیت حضرت نرجس خاتون به امر امام هادی علیهالسلام بر عهدهی ایشان بود.[۲]
۳. افتخار حضور در مراسم ولادت نور یزدان به فرمان امام حسن عسکری علیهالسلام.
شیخ صدوق با سلسله اسنادش از حضرت حکیمه دختر امام جواد علیهالسلام روایت کرده که فرمود:
امام حسن عسکری علیهالسلام کسی را نزد من فرستاد و پیغام داد:
«يا عَمَّهُ إِجْعَلى إِفْطَارَكِ هَذِهِ اللَّيْلَهِ عِنْدَنَا، فَإِنَّها لَيْلَهُ النِّصْفِ مِنَ شَعْبَانَ، فَإِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعالى سَيُظْهِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَهِ الحُجَّةَ، وَ هُوَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ»؛
«عمه جان! امشب افطار خود را در نزد ما قرار ده، که امشب شب نیمهی شعبان است، و آن شبی است که خدای تبارک و تعالی حجتش را، که حجت خدا در روی زمین است، در آن پدید خواهد آورد.»
حکیمه گوید پرسیدم مادرش کیست؟
فرمود: «نرجس»
عرض کردم: جانم به فدایت، هیچ اثر حملی در او نمیبینم!
فرمود: آری، ولی حقیقت همان است که به تو گفتم.
حکیمه خاتون در اطاق حضرت نرجس مشغول تهجد و عبادت میشود، در آستانهی طلوع فجر دچار تردید میگردد، که امام عسکری علیهالسلام از اطاق خود بانگ میزند که:
«لا تَعْجَلَى يَا عَمَّهُ فَهَاكِ الْأَمْرُ قَدْ قَرُبَ»؛
«عمه جان شتاب نکن، آگاه باش که وعدهی الهی نزدیک است.»
حکیمه مشغول تلاوت سوره یس و الم سجده میشود، ناگهان حضرت نرجس مضطرب و هراسان بر میخیزد.
حکیمه خاتون به سویش دویده، میپرسد: آیا چیزی حس میکنی؟ میگوید: بلی، عمه جان.
حکیمه گوید: یک لحظه حالت بی خبری مرا گرفت، ناگهان متوجه شدم که نور یزدان قدم در عرصهی گیتی نهاده و پیشانی عبودیت بر آستان معبود نهاده است.
نوزاد را در آغوش کشیدم و دیدم پاک و پاکیزه است.
همان لحظه صدای امام عسکری علیهالسلام را شنیدم که بانگ زد:
«هَلُمِّى إِلَيَّ إِبْنِي يَا عَمَّهُ»
«عمه جان پسرم را پیش من بیاور.»
حجت خدا را نزد پدر بردم، یک دست خود را بر پشت و دست دیگرش را زیر تهیگاه او قرار داد و پاهای نوزاد را بر روی سینهاش چسباند، زبان مبارکش را در دهان نوزاد قرار داد، دست مبارکش را بر چشمها، گوشها و مفاصل او کشید، سپس فرمود: «پسرم سخن بگو».
حجت خدا بر یکتایی خداوند و رسالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله گواهی داد، آنگاه بر یکایک امامان، از امیرمؤمنان، تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و ساکت شد.
امام عسکری علیهالسلام فرمود: عمه جان! او را ببر که به مادرش سلام کند.
او را به نزد نرجس خاتون بردم، بر او سلام کرد، آنگاه به خدمت امام علیهالسلام برگردانیدم و در کنارش نهادم.
فرمود: عمه جان، روز هفتم به نزد ما بیا.
روز هفتم به خدمت امام علیهالسلام رفتم و سلام کردم، فرمود: پسرم را پیش من بیاور.
رفتم و سرورم را در پارچهای که پیچیده شده بود، به خدمتش آوردم.
امام علیهالسلام همانند دفعهی پیشین زبان در دهان او نهاد و فرمود: پسرم سخن بگو.
لبان نازکتر از گلش باز شد؛ بر یکتایی خدا و رسالت پیامبر اکرم گواهی داد و بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و یکایک امامان
عليهمالسلام درود فرستاد آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهُ وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ»
«به نام خدای بخشایگر مهربان. ما اراده کردهایم به کسانی که در روی زمین به ضعف کشیده شدهاند منت بگذاریم، آنانرا
پیشوای خلق و وارثان زمین قرار دهیم. در روی زمین به آنها قدرت و تمکّن دهیم، به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از آن بیم داشتند بنمایانیم.»[۳]
راوی حدیث (موسى بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر) گوید: از عقبه خادم نیز پرسیدم، گفت: آنچه حکیمه گفت، همه راست و درست است.[۴]
این حدیث را با اندک تفاوتی در لفظ شیخ طوسی، طبری، خواند میر، قندوزی و دیگران با اسناد گوناگون نقل کردهاند.[۵]
دیگر شاهدان عینی
علاوه بر حضرت حکیمه، تعدادی از خدمتگزاران دودمان امامت و خواص اصحاب امام حسن عسکری علیهالسلام، در نخستین ایام ولادت حجت خدا به محضر آن حضرت مشرف شدهاند و گزارش دیدار آنها به تناسبهای مختلف در کتب حدیثی، تاریخ و سیره آمده است، که به شماری از آنها فقط اشاره میکنیم:
۱. عقبه بن خادم، که در پایان شرح ولادت از او نام بردیم و منابع آنرا در پاورقی آوردیم.
۲. عقید خادم، که شرح ولادت آن حضرت را برای ابوالأديان شرح داده است.[۶]
۳. ماریه، از خادمان بیت که در روز ولادت حجّت خدا آن حضرت را در حال سجده مشاهده کرده که انگشت سبابهاش را به سوی آسمان بالا برده و عرضه میدارد:
«الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.»[۷]
۴. نسیم خادم، علاوه بر نقل فراز بالا[۸] در روز دهم تولد نیز آن حضرت را زیارت کرده است، در کنار گهوارهاش حاضر میشود. پس از عطسه او، حجت خدا فرموده: «يَرْحَمُكِ الله»
آیا در مورد عطسه تو را بشارت دهم؟ عطسه تا سه روز امان از مرگ است.[۹]
۵. کنیز ابو علی خیزرانی، ابو علی کنیزی را به دودمان امامت اهداء کرده که پس از شهادت امام عسکری علیهالسلام، به هنگام تهاجم مأموران به خانهی امام، به خانهی ابوعلی پناه برد و شرح جالبی از ولادت حجت خدا را برای ابوعلی بیان کرده است.[۱۰]
۶. حمزه بن ابوالفتح، که به حسن بن منذر گفت: «البشاره البشاره»، دیشب در دودمان امامت مولودی به دنیا آمد که به فرمان امام، باید این راز مکتوم بماند.[۱۱]
۷. حسن بن حسین، از نوادههای امام حسن مجتبی علیهالسلام به محضر امام حسن عسکری علیهالسلام مشرف شده و میلاد مسعود حجت خدا را تبریک گفت.[۱۲]
۸. ابونصر خادم، در کنار گهوارهی حجت خدا حضور مییابد، حجت خدا میفرماید: مرا میشناسی؟
می گوید: بلی شما سرور من و فرزند سرور من هستید.
میفرماید: آن را نپرسیدم.
سپس میفرماید:
«أَنا خاتَمُ الْأَوصِياءِ، وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي»؛
«من خاتم اوصياء هستم، خداوند به وسیلهی من بلا را از خاندان و شیعیانم دفع میکند.»[۱۳]
۹. قابلهای از اهل سنت که امام عسکری علیهالسلام به جهت مصالحی او را در شب ولادت آن مهر تابان دعوت کرده و او نیز با نقل این واقعه موجب هدایت برخی از دشمنان این خاندان شده است.[۱۴]
۱۰. گروهی از شیعیان، امام عسکری علیهالسلام در روز سوم ولادت حجّت خدا، عدهای از شیعیان مورد اعتماد را گرد آورد و آن مهر فروزان را به آنها نشان داد و فرمود:
«هذا صاحِبَكُمْ مِنْ بَعْدى، وَ خَلِيفَتى عَلَيْكُم، وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِى تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الأَعْناقُ بِالْأَنْتِظارِ، فَإِذَا إِمْتَلَأتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً، خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطَا وَ عَدْلًا»؛
«این جانشين من در میان شما و صاحب شما بعد از من است. او همان قائم علیهالسلام است که در انتظارش گردنها کشیده میشود. هنگامی که زمین پر از ظلم و ستم شده، او ظاهر میشود و آن را پر از عدل و داد نماید.»[۱۵]
یکی از کنیزانی که به هنگام ولادت آن مهر فروزان حضور داشت می گوید:
به هنگام ولادت مولای ما، نوری از او ساطع گردید که همهی اقطار جهان را روشن ساخت.
در آن هنگام پرندگان نقره خامی دسته دسته از آسمان فرود آمدند و بالهای خود را بر سر و صورت نوزاد ساییدند، سپس به سوی آسمان پر گشودند.
هنگامی که مشاهدات خود را به محضر امام عسکری علیهالسلام عرض کردم، تبسمی کردند و فرمودند:
«تِلْكَ مَلائِكَهُ السَّمَاءِ، نَزَلَتْ لِتَبَرَّكَ بِهِذَا الْمَولُودِ، وَ هِيَ أَنْصارَهُ، إِذَا خَرَجَ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛
اینها فرشتگان آسمانند که برای تبرک جستن از این مولود مسعود فرود آمدهاند و هنگامی که به فرمان خدا ظهور کند، آنها یاوران او هستند.[۱۶]
آنچه در این بخش به عنوان شاهدان عینی نقل شد، منحصراً مربوط به روزهای ولادت آن حجّت خدا میباشد، اما تعداد کسانی که در طول ۵ سال، در محضر امام حسن عسکری علیهالسلام به دیدار آن حضرت شرفیاب شدهاند، به صدها نفر میرسد.
درسنامه مهدویت، علی اکبر مهدیپور، (قائمیه اصفهان) ص ۳۲.
پانویس
- ↑ سيد ابن طاووس، مهج الدعوات، ص ۳۶.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۱۴، ح ۱۷۸.
- ↑ سورهی قصص، آیههای ۵ و ۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲ ص ۴۲۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ج ۲ ص ۲۱۴؛ بحرانی، البرهان، ج ۷، ص ۳۱۷؛ ابن فتّال، روضه الواعظین، ج ۲ ص ۵۶، بحرانی، تبصره الولی، ص ۵؛ همو، حليه الأبرار، ج ۵، ص ۱۵۱؛ همو، مدينه المعاجز، ص ۱۰؛ نیلی، منتخب الانوار المضيئه، ص ۶۰.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۳۴؛ طبری، دلائل الامامه، ص ۴۹۷؛ خواند میر، حبيب السير، ج ۲، ص ۱۰۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج ۳، ص ۳۰۴.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۷۴.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۴۵؛ اربلی، کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۸۸؛ بحرانی، حليه الأبرار، ج ۵، ص ۱۸۵.
- ↑ ابن حمزه، الثاقب في المناقب، ص ۵۸۴؛ طبرسی، إعلام الوری، ص ۳۹۵؛ شیخ حرّ عاملى، إثبات الهدى، ج ۳، ص ۶۶۸.
- ↑ اثبات الوصيه، ص ۲۶۱.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۳۱، شیخ حر، همان، ص ۶۹۹.
- ↑ شیخ صدوق، همان، ص ۴۳۴.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۵۱.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدين، ص ۴۴۱.
- ↑ شیخ طوسی، الغبيه، ص ۲۴۰- ۲۴۲.
- ↑ شيخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۳۱.
- ↑ ابن حمزه، الثاقب في المناقب، ص ۵۸۴؛ ابن فتّال، روضه الواعظین، ج ۲ ص ۲۶۰.