تنها راه نجات از مرگ جاهلی: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح مقاله) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== اشاره == | == اشاره == | ||
بر اساس روایتی که شیخ صدوق با سند معتبر از حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام روایت کرده، راه نجات از هلاکت و مرگ جاهلی در آخرالزمان، در ثبات قدم بر ولایت و دعا برای فرج حضرت بقیهالله ارواحنافداه بیان شده است. | بر اساس روایتی که شیخ صدوق با سند معتبر از حضرت امام حسن عسکری <small>علیهالسلام</small> روایت کرده، راه نجات از هلاکت و مرگ جاهلی در آخرالزمان، در ثبات قدم بر ولایت و دعا برای فرج حضرت بقیهالله <small>ارواحنافداه</small> بیان شده است. | ||
احمدبن اسحاق، وکیل امام حسن عسکری علیهالسلام در قم، به سامرا سفر کرده، به محضر مقدس آن حضرت شرفیاب شده، در نظر داشت که از آن حضرت پیرامون جانشین آن حضرت سؤال کند، امام علیهالسلام ابتداءً فرمود: | احمدبن اسحاق، وکیل امام حسن عسکری <small>علیهالسلام</small> در قم، به سامرا سفر کرده، به محضر مقدس آن حضرت شرفیاب شده، در نظر داشت که از آن حضرت پیرامون جانشین آن حضرت سؤال کند، امام <small>علیهالسلام</small> ابتداءً فرمود: | ||
ای احمدبن اسحاق! خداوند تبارک و تعالی از روزی که آدم علیهالسلام را آفریده، هرگز روی زمین را خالی نگذاشته و هرگز خالی نمیگذارد از حجت خویش بر مردمان، که به وسیلهی او بلا را از اهل زمین دفع میکند و به سبب او باران میفرستد و برکات زمین را ظاهر میسازد. | ای احمدبن اسحاق! خداوند تبارک و تعالی از روزی که آدم <small>علیهالسلام</small> را آفریده، هرگز روی زمین را خالی نگذاشته و هرگز خالی نمیگذارد از حجت خویش بر مردمان، که به وسیلهی او بلا را از اهل زمین دفع میکند و به سبب او باران میفرستد و برکات زمین را ظاهر میسازد. | ||
احمدبن اسحاق گوید: عرضه داشتم: ای فرزند پیامبر! بعد از شما امام و خلیفه کیست؟ | احمدبن اسحاق گوید: عرضه داشتم: ای فرزند پیامبر! بعد از شما امام و خلیفه کیست؟ | ||
امام علیهالسلام از جای برخاستند، به شتاب وارد منزل شدند، چون بیرون آمدند، پسر بچهای را بر دوش خود حمل میکردند که صورتش همانند ماه چهارده شبه بود و سه ساله به نظر میرسید پس فرمودند: | امام <small>علیهالسلام</small> از جای برخاستند، به شتاب وارد منزل شدند، چون بیرون آمدند، پسر بچهای را بر دوش خود حمل میکردند که صورتش همانند ماه چهارده شبه بود و سه ساله به نظر میرسید پس فرمودند: | ||
ای احمدبن اسحاق! اگر نبود که تو در نزد خدای عزوجل و در نزد حجتهای خداوند عزیز و گرامی هستی، فرزندم را بر تو عرضه نمیکردم. | ای احمدبن اسحاق! اگر نبود که تو در نزد خدای عزوجل و در نزد حجتهای خداوند عزیز و گرامی هستی، فرزندم را بر تو عرضه نمیکردم. | ||
او همنام پیامبر خدا و هم | او همنام پیامبر خدا و هم کنیهی آن حضرت است، او همان است که زمین را آکنده از عدل و داد نماید، همان گونه که پر از جور و ستم شده باشد. | ||
ای احمد بن اسحاق! مثل او در میان این امت مثل خضر علیهالسلام است و مثل او مثل | ای احمد بن اسحاق! مثل او در میان این امت مثل خضر <small>علیهالسلام</small> است و مثل او مثل ذیالقرنین است. | ||
«وَ اللهِ لَیَغیبَنَّ غَیْبَهً لا یَنْجُو فیها مِنَ الْهَلَکَهِ إِلّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعاءِ بِتَعْجیلِ فَرَجِهِ»؛ | '''«وَ اللهِ لَیَغیبَنَّ غَیْبَهً لا یَنْجُو فیها مِنَ الْهَلَکَهِ إِلّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعاءِ بِتَعْجیلِ فَرَجِهِ»؛''' | ||
به خدا سوگند او غایب میشود، یک غایب شدنی که در آن دوران غیبت، از هلاکت رهایی نمییابد جز: | به خدا سوگند او غایب میشود، یک غایب شدنی که در آن دوران غیبت، از هلاکت رهایی نمییابد جز: | ||
# کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت او ثابت و استوار بدارد. | |||
# کسی که خداوند او را برای دعا به تعجیل فرج آن حضرت موفق نموده باشد. | |||
احمد بن اسحاق گوید: عرض کردم: ای مولای من! آیا علامت و نشانی هست که دلم اطمینان پیدا کند؟ | |||
پس آن پسر بچه فرمود: | |||
'''«أنَا بَقِیَّهِ اللهِ فی أرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدائِهِ، فَلا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحاقٍ!»؛''' | |||
من تنها ذخیرهی خداوند در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم. پس از دیدن دیگر از نشان نپرس، ای احمد بن اسحاق!<ref>شیخ صدوق، کمال الدّین، ج ۲، ص ۳۸۴. </ref> | |||
من تنها ذخیرهی خداوند در | |||
چند نکته: | چند نکته: | ||
در این حدیث | === در این حدیث شریف که با سند معتبر از امام حسن عسکری <small>علیهالسلام</small> روایت شده، چندین نکتهی مهم به روشنی بیان شده است: === | ||
==== هرگز روی زمین خالی از حجت نبوده و نخواهد بود: ==== | |||
چنان که در احادیث فراوان آمده است: | |||
«لَولَا الْحُجَّهُ لَساخَتِ الْاَرْضُ بِأَهْلِها»؛ | '''«لَولَا الْحُجَّهُ لَساخَتِ الْاَرْضُ بِأَهْلِها»؛''' | ||
اگر یک لحظه حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین ساکنان خود را در کام خود فرو | اگر یک لحظه حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین ساکنان خود را در کام خود فرو میبرد.<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸ - ۱۷۹.</ref> | ||
تصور نشود که در دوران «فترت» روی زمین | تصور نشود که در دوران «فترت» روی زمین خالی از حجت بوده است، مثلاً در بین حضرت عیسی و پیامبر اسلام که دوران فترت نامیده میشود، پیامبر صاحب شریعت نبود، ولی پیامبران تبلیغی و اوصیای حضرت عیسی در میان بنیاسرائیل و اوصیای حضرت ابراهیم در سرزمین حجاز همواره بودند. | ||
به هنگام ولادت پیامبراکرم صلیااللهعلیهوآله حضرت عبدالمطلب حجت خدا و حضرت ابوطالب وصی او بود.<ref>شیخ صدوق، العقاید، ص ۱۱۶.</ref> ودایع نبوت در نزد حضرت ابوطالب بود، و پس از بعثت پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله ودایع نبوت را به آن حضرت تقدیم نمود.<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۴۵، ح ۱۸.</ref> | به هنگام ولادت پیامبراکرم <small>صلیااللهعلیهوآله</small> حضرت عبدالمطلب حجت خدا و حضرت ابوطالب وصی او بود.<ref>شیخ صدوق، العقاید، ص ۱۱۶.</ref> ودایع نبوت در نزد حضرت ابوطالب بود، و پس از بعثت پیامبراکرم <small>صلیاللهعلیهوآله</small> ودایع نبوت را به آن حضرت تقدیم نمود.<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۴۵، ح ۱۸.</ref> | ||
==== به وسیلهی حجت خدا، بلاها از اهل زمین دفع میشود: ==== | |||
چنانکه حضرت بقیهالله <small>ارواحنافداه</small> در گهواره به ابونصر خادم فرمود: | |||
«أَنَا خاتَمُ الْأَوْصِیاءِ، وَ بی یَدْفَعُ اللهُ الْبَلاءَ عَنْ أهْلی وَ شیعَتی»؛ | '''«أَنَا خاتَمُ الْأَوْصِیاءِ، وَ بی یَدْفَعُ اللهُ الْبَلاءَ عَنْ أهْلی وَ شیعَتی»؛''' | ||
من خاتم اوصیاء هستم، خداوند به وسیلهی من بلاها را از شیعیان و خاندانم دفع میکند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵.</ref> | من خاتم اوصیاء هستم، خداوند به وسیلهی من بلاها را از شیعیان و خاندانم دفع میکند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵.</ref> | ||
==== نزول باران و همهی فیوضات الهی به برکت حجت خدا میباشد: ==== | |||
خداوند فیاض علیالاطلاق است، هر لحظه فیوضات پروردگار به سوی مخلوقات جاری است، لکن برای رسیدن این فیوضات به مخلوقات جهان، واسطهی فیض لازم است و این واسطهی فیض در هر عصری امام و حجت آن عصر میباشد. | |||
خداوند فیاض | |||
در این رابطه تحقیق بسیار ارزشمندی از پرفسور هانري کُربَن منتشر شده که بسیار شایان دقت و در خور تأمل است.<ref>فشرده این پژوهش در کتاب: «دهه مهدویه» ص ۷۷ - ۸۰ آمده است.</ref> | در این رابطه تحقیق بسیار ارزشمندی از پرفسور هانري کُربَن منتشر شده که بسیار شایان دقت و در خور تأمل است.<ref>فشرده این پژوهش در کتاب: «دهه مهدویه» ص ۷۷ - ۸۰ آمده است.</ref> | ||
==== برکات زمین به وسیلهی حجت خدا ظاهر میشود: ==== | |||
چنانکه در حدیث آمده است: | |||
«حینَئِذٍ تُظْهِرُ الْارْضُ کُنُوزَها وَ تُبْدي بَرَکاتِها، فَلا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا لِبَرِّهِ، لِشُمُولِ الْغِنی جَمیعَ الْمُؤمِنینَ»؛ | '''«حینَئِذٍ تُظْهِرُ الْارْضُ کُنُوزَها وَ تُبْدي بَرَکاتِها، فَلا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا لِبَرِّهِ، لِشُمُولِ الْغِنی جَمیعَ الْمُؤمِنینَ»؛''' | ||
در آن هنگام (به هنگام ظهور حضرت) زمین | در آن هنگام (به هنگام ظهور حضرت) زمین گنجهای خود را آشکار میسازد و همهی برکاتش را ظاهر میکند، دیگر کسی از شما برای صدقات و مبرّات خود جایی پیدا نمیکند، زیرا همه مؤمنان را ثروت فرا میگیرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴.</ref> | ||
==== تقوا تنها وسیلهی رسیدن به محضر آن کعبهی مقصود و قبلهی موعود است: ==== | |||
چنانکه امام حسنعسکری <small>علیهالسلام</small> در فرازی از این حدیث شریف خطاب به احمدبن اسحاق فرمود: اگر نبود که تو در نزد پروردگار و حجتهای خداوند گرامی هستی، فرزندم را به تو نشان نمیدادم. | |||
قرآن کریم معیار گرامی شدن را تقوا معرفی کرده میفرماید: | قرآن کریم معیار گرامی شدن را تقوا معرفی کرده میفرماید: | ||
«إنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاکُمْ» | '''«إنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاکُمْ»''' | ||
گرامیترین شما درنزد خدا پارساترین شما | گرامیترین شما درنزد خدا پارساترین شما میباشد.<ref>سورهی حجرات، آیهی ۱۳.</ref> | ||
بر این اساس تنها راه، رسیدن به تقوا و تنها مانع راه، گناه است، چنانکه شخص مولا در نامهاش به شیخ مفید بیان فرموده است.<ref>طبرسی، الإحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۹.</ref> | بر این اساس تنها راه، رسیدن به تقوا و تنها مانع راه، گناه است، چنانکه شخص مولا در نامهاش به شیخ مفید بیان فرموده است.<ref>طبرسی، الإحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۹.</ref> | ||
==== حضرت بقیه الله هم نام و هم کنیهی پیامبراکرم <small>صلیاللهعلیهوآله</small> میباشد: ==== | |||
چنانکه در دهها حدیث شریف به آن تأکید شده است.<ref>مقدسی، عقدالدرّر، ص ۳۲.</ref> | |||
==== بزرگترین شاخصهی ظهور حضرت مهدی <small>علیهالسلام</small> گسترش عبودیت و عدالت در سرتاسر گیتی است: ==== | |||
چنانکه در ۱۴۸ حدیث به آن تصریح شده است.<ref>صافی، منتخبالأثر، ج ۲، ص ۱۳۱ - ۱۳۵.</ref> | |||
==== حضرت مهدی <small>علیهالسلام</small> در این حدیث از نظر عمر طولانی به حضرت خضر <small>علیهالسلام</small> تشبیه شده که اینک زنده است و در حدود ۶۰۰۰ سال از عمر شریفش میگذرد. ==== | |||
امام صادق <small>علیهالسلام</small> میفرماید: خداوند از این جهت به حضرت خضر این عمر طولانی را عطا فرموده که برای امکان طول عمر امام زمان <small>علیهالسلام</small> به عمر طولانی او استدلال شود.<ref>شیخ صدوق، کمالالدین، ج ۲، ص ۳۵۷.</ref> | |||
==== حکومت جهانی و سیطره به کل جهان درگذشته فقط برای چهار نفر میسر شده: ==== | |||
که دو تن از نیکان و دو تن از غیر صالحان بودهاند: | |||
# حضرت سلیمان | |||
# ذوالقرنین | |||
# نمرود | |||
# بختالنصر<ref>همو، الخصال، ج ۱، ص ۲۵۵، ح ۳۵۷.</ref> | |||
در روایتی حکومت جهانی آن حضرت به سلطنت ذوالقرنین تشبیه شده است. | |||
==== در این حدیث شریف از غیبت طولانی آن حضرت و سردرگمی مردم در عصر غیبت و هلاکت همگان، به جز دو گروه با دو شاخصهی مهم سخن رفته است: ==== | |||
== پایداری در دین == | |||
در احادیث فراوان آمده است که پایداری در دین در عصر غیبت، همانند کندن خار درخت پرخار با دست میباشد.<ref>ابن بابویه، الامامه و التبصره، ص ۱۲۶، ح ۱۲۷.</ref> | |||
همان مقدار که پایداری در دین در عصر غیبت سخت است، به همان مقدار پاداش آن نیز بسیار عظیم و با شکوه است. امام سجاد <small>علیهالسلام</small> در این رابطه میفرماید: | |||
'''«مَنْ ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَیْبَهِ قائِمِنا، أَعْطاهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ أجْرَ أَلْفِ شَهیِدٍ، مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ اُحُدٍ»؛''' | |||
هر کس در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما پابرجا و استوار باشد، خداوند منان به او پاداش هزار شهید از شهدای بدر و احد عنایت میفرماید.<ref>شیخ صدوق، کمالالدین، ج ۱، ص ۳۲۳.</ref> | |||
== دعا برای تعجیل در امر فرج == | |||
شاخصهی دوم برای رهایی از هلاکت توفیق دعا برای تعجیل در امر فرج میباشد جالب توجه و شایان دقت در حدیث امام حسن عسکری <small>علیهالسلام</small> آن است که در مورد این دو شاخصه، عنایت و توفیق الهی مطرح شده، آنجا که میفرماید: | |||
'''«لا یَنْجُو فیها مِنَ الْهَلَکَهِ إِلّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمامَتِهِ، وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعاءِ بِتَعْجیلِ فَرَجِهِ»؛''' | |||
در عصر غیبت از هلاکت نجات پیدا نمیکند، جز کسی که: | |||
# خداوند منان او را در اعتقاد به امامت آن حضرت پایدار بدارد. | |||
# او را برای دعا به تعجیل فرج آن حضرت موفق نماید.<ref>همان، ج ۲، ص ۳۸۴.</ref> | |||
از این حدیث شریف استفاده میشود که ثبات و پایداری در عقیده و توفیق دعا برای تعجیل در امر فرج که به عنوان دو شاخصهی نجات از هلاکت معرفی شده، منحصراً با عنایت و توفیق حضرت احدیّت امکانپذیر میباشد، که بسیاری از دوستان اهلبیت از آن غافل هستند و شاید در شبانهروز حتی چند ثانیه نیز به یاد مولا نیستند و دعا برای فرج را به عنوان یک وظیفه نمیشناسند. | |||
یکی از دوستان عاشق و شیفتهی مولا، مرحوم آقای جعفریان که از هیئت امنای مسجد مقدس جمکران بود، نقل میفرمود: روزی با خانواده از تهران به قم آمده، به مسجد مقدس جمکران مشرف شدم، به هنگام مراجعت سید بزرگواری را دیدم که پیاده عازم مسجد میباشد، ماشین را نگه داشتم، پیاده شدم، سلام عرض کردم و گفتم: آب خنک از آب تهران هست، اجازه میفرمایید لیوانی تقدیم کنم. | |||
لیوان پر کرده تقدیم نمودم و پرسیدم: کجا انشاءالله؟ | |||
فرمودند: به مسجد جمکران میروم. | |||
عرضه داشتم: برای فرج آقا بقیه الله دعا بفرمایید. | |||
فرمودند: آن وظیفهی شیعیان ما میباشد. | |||
این جمله خیلی صریح بود، ولی ذهنم منتقل نشد. | |||
آنگاه نیمی از آب لیوان را میل کردند و فرمودند: | |||
شیعیان ما به اندازهی این نصف لیوان به ما اعتنا ندارند!! اگر روزی در وسط بیابان به نصف لیوان آب نیاز پیدا کنند، تا آنرا به دست نیاورند، از پا نمینشینند، ولی اینک بیش از هزار سال است که ما را گم کردهاند و به دنبال ما نیستند و در صدد جستجو بر نیامدهاند. | |||
سپس فرمودند: | |||
این همه مردم که به مسجد جمکران میآیند، هر کدام به دنبال مشکل خود هستند، یکی مریض دارد، دیگری خانه میخواهد، سومی مشکل ازدواج دارد، هر کدام به دنبال مشکل خویش هستند. چند نفر از اینها فقط به خاطر ما میآیند؟! | |||
اینک بر همهی ما فرض عین است که همواره به یاد مولا باشیم، برای فرج آن حضرت دعا کنیم، برای سلامتی آن حضرت صدقه بدهیم، در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه به جستجوی آن حضرت باشیم و به خاطر بسپاریم که هر لحظه در پرتگاه سقوط و هلاکت هستیم و تنها راه رهایی از این هلاکت: | |||
# پایداری در عقیده | |||
# دعا برای تعجیل در امر فرج میباشد. | |||
== پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۱۳
اشاره
بر اساس روایتی که شیخ صدوق با سند معتبر از حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام روایت کرده، راه نجات از هلاکت و مرگ جاهلی در آخرالزمان، در ثبات قدم بر ولایت و دعا برای فرج حضرت بقیهالله ارواحنافداه بیان شده است.
احمدبن اسحاق، وکیل امام حسن عسکری علیهالسلام در قم، به سامرا سفر کرده، به محضر مقدس آن حضرت شرفیاب شده، در نظر داشت که از آن حضرت پیرامون جانشین آن حضرت سؤال کند، امام علیهالسلام ابتداءً فرمود:
ای احمدبن اسحاق! خداوند تبارک و تعالی از روزی که آدم علیهالسلام را آفریده، هرگز روی زمین را خالی نگذاشته و هرگز خالی نمیگذارد از حجت خویش بر مردمان، که به وسیلهی او بلا را از اهل زمین دفع میکند و به سبب او باران میفرستد و برکات زمین را ظاهر میسازد.
احمدبن اسحاق گوید: عرضه داشتم: ای فرزند پیامبر! بعد از شما امام و خلیفه کیست؟
امام علیهالسلام از جای برخاستند، به شتاب وارد منزل شدند، چون بیرون آمدند، پسر بچهای را بر دوش خود حمل میکردند که صورتش همانند ماه چهارده شبه بود و سه ساله به نظر میرسید پس فرمودند:
ای احمدبن اسحاق! اگر نبود که تو در نزد خدای عزوجل و در نزد حجتهای خداوند عزیز و گرامی هستی، فرزندم را بر تو عرضه نمیکردم.
او همنام پیامبر خدا و هم کنیهی آن حضرت است، او همان است که زمین را آکنده از عدل و داد نماید، همان گونه که پر از جور و ستم شده باشد.
ای احمد بن اسحاق! مثل او در میان این امت مثل خضر علیهالسلام است و مثل او مثل ذیالقرنین است.
«وَ اللهِ لَیَغیبَنَّ غَیْبَهً لا یَنْجُو فیها مِنَ الْهَلَکَهِ إِلّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعاءِ بِتَعْجیلِ فَرَجِهِ»؛
به خدا سوگند او غایب میشود، یک غایب شدنی که در آن دوران غیبت، از هلاکت رهایی نمییابد جز:
- کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت او ثابت و استوار بدارد.
- کسی که خداوند او را برای دعا به تعجیل فرج آن حضرت موفق نموده باشد.
احمد بن اسحاق گوید: عرض کردم: ای مولای من! آیا علامت و نشانی هست که دلم اطمینان پیدا کند؟
پس آن پسر بچه فرمود:
«أنَا بَقِیَّهِ اللهِ فی أرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدائِهِ، فَلا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحاقٍ!»؛
من تنها ذخیرهی خداوند در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم. پس از دیدن دیگر از نشان نپرس، ای احمد بن اسحاق![۱]
چند نکته:
در این حدیث شریف که با سند معتبر از امام حسن عسکری علیهالسلام روایت شده، چندین نکتهی مهم به روشنی بیان شده است:
هرگز روی زمین خالی از حجت نبوده و نخواهد بود:
چنان که در احادیث فراوان آمده است:
«لَولَا الْحُجَّهُ لَساخَتِ الْاَرْضُ بِأَهْلِها»؛
اگر یک لحظه حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین ساکنان خود را در کام خود فرو میبرد.[۲]
تصور نشود که در دوران «فترت» روی زمین خالی از حجت بوده است، مثلاً در بین حضرت عیسی و پیامبر اسلام که دوران فترت نامیده میشود، پیامبر صاحب شریعت نبود، ولی پیامبران تبلیغی و اوصیای حضرت عیسی در میان بنیاسرائیل و اوصیای حضرت ابراهیم در سرزمین حجاز همواره بودند.
به هنگام ولادت پیامبراکرم صلیااللهعلیهوآله حضرت عبدالمطلب حجت خدا و حضرت ابوطالب وصی او بود.[۳] ودایع نبوت در نزد حضرت ابوطالب بود، و پس از بعثت پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله ودایع نبوت را به آن حضرت تقدیم نمود.[۴]
به وسیلهی حجت خدا، بلاها از اهل زمین دفع میشود:
چنانکه حضرت بقیهالله ارواحنافداه در گهواره به ابونصر خادم فرمود:
«أَنَا خاتَمُ الْأَوْصِیاءِ، وَ بی یَدْفَعُ اللهُ الْبَلاءَ عَنْ أهْلی وَ شیعَتی»؛
من خاتم اوصیاء هستم، خداوند به وسیلهی من بلاها را از شیعیان و خاندانم دفع میکند.[۵]
نزول باران و همهی فیوضات الهی به برکت حجت خدا میباشد:
خداوند فیاض علیالاطلاق است، هر لحظه فیوضات پروردگار به سوی مخلوقات جاری است، لکن برای رسیدن این فیوضات به مخلوقات جهان، واسطهی فیض لازم است و این واسطهی فیض در هر عصری امام و حجت آن عصر میباشد.
در این رابطه تحقیق بسیار ارزشمندی از پرفسور هانري کُربَن منتشر شده که بسیار شایان دقت و در خور تأمل است.[۶]
برکات زمین به وسیلهی حجت خدا ظاهر میشود:
چنانکه در حدیث آمده است:
«حینَئِذٍ تُظْهِرُ الْارْضُ کُنُوزَها وَ تُبْدي بَرَکاتِها، فَلا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا لِبَرِّهِ، لِشُمُولِ الْغِنی جَمیعَ الْمُؤمِنینَ»؛
در آن هنگام (به هنگام ظهور حضرت) زمین گنجهای خود را آشکار میسازد و همهی برکاتش را ظاهر میکند، دیگر کسی از شما برای صدقات و مبرّات خود جایی پیدا نمیکند، زیرا همه مؤمنان را ثروت فرا میگیرد.[۷]
تقوا تنها وسیلهی رسیدن به محضر آن کعبهی مقصود و قبلهی موعود است:
چنانکه امام حسنعسکری علیهالسلام در فرازی از این حدیث شریف خطاب به احمدبن اسحاق فرمود: اگر نبود که تو در نزد پروردگار و حجتهای خداوند گرامی هستی، فرزندم را به تو نشان نمیدادم.
قرآن کریم معیار گرامی شدن را تقوا معرفی کرده میفرماید:
«إنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاکُمْ»
گرامیترین شما درنزد خدا پارساترین شما میباشد.[۸]
بر این اساس تنها راه، رسیدن به تقوا و تنها مانع راه، گناه است، چنانکه شخص مولا در نامهاش به شیخ مفید بیان فرموده است.[۹]
حضرت بقیه الله هم نام و هم کنیهی پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله میباشد:
چنانکه در دهها حدیث شریف به آن تأکید شده است.[۱۰]
بزرگترین شاخصهی ظهور حضرت مهدی علیهالسلام گسترش عبودیت و عدالت در سرتاسر گیتی است:
چنانکه در ۱۴۸ حدیث به آن تصریح شده است.[۱۱]
حضرت مهدی علیهالسلام در این حدیث از نظر عمر طولانی به حضرت خضر علیهالسلام تشبیه شده که اینک زنده است و در حدود ۶۰۰۰ سال از عمر شریفش میگذرد.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: خداوند از این جهت به حضرت خضر این عمر طولانی را عطا فرموده که برای امکان طول عمر امام زمان علیهالسلام به عمر طولانی او استدلال شود.[۱۲]
حکومت جهانی و سیطره به کل جهان درگذشته فقط برای چهار نفر میسر شده:
که دو تن از نیکان و دو تن از غیر صالحان بودهاند:
- حضرت سلیمان
- ذوالقرنین
- نمرود
- بختالنصر[۱۳]
در روایتی حکومت جهانی آن حضرت به سلطنت ذوالقرنین تشبیه شده است.
در این حدیث شریف از غیبت طولانی آن حضرت و سردرگمی مردم در عصر غیبت و هلاکت همگان، به جز دو گروه با دو شاخصهی مهم سخن رفته است:
پایداری در دین
در احادیث فراوان آمده است که پایداری در دین در عصر غیبت، همانند کندن خار درخت پرخار با دست میباشد.[۱۴]
همان مقدار که پایداری در دین در عصر غیبت سخت است، به همان مقدار پاداش آن نیز بسیار عظیم و با شکوه است. امام سجاد علیهالسلام در این رابطه میفرماید:
«مَنْ ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَیْبَهِ قائِمِنا، أَعْطاهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ أجْرَ أَلْفِ شَهیِدٍ، مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ اُحُدٍ»؛ هر کس در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما پابرجا و استوار باشد، خداوند منان به او پاداش هزار شهید از شهدای بدر و احد عنایت میفرماید.[۱۵]
دعا برای تعجیل در امر فرج
شاخصهی دوم برای رهایی از هلاکت توفیق دعا برای تعجیل در امر فرج میباشد جالب توجه و شایان دقت در حدیث امام حسن عسکری علیهالسلام آن است که در مورد این دو شاخصه، عنایت و توفیق الهی مطرح شده، آنجا که میفرماید:
«لا یَنْجُو فیها مِنَ الْهَلَکَهِ إِلّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمامَتِهِ، وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعاءِ بِتَعْجیلِ فَرَجِهِ»؛
در عصر غیبت از هلاکت نجات پیدا نمیکند، جز کسی که:
- خداوند منان او را در اعتقاد به امامت آن حضرت پایدار بدارد.
- او را برای دعا به تعجیل فرج آن حضرت موفق نماید.[۱۶]
از این حدیث شریف استفاده میشود که ثبات و پایداری در عقیده و توفیق دعا برای تعجیل در امر فرج که به عنوان دو شاخصهی نجات از هلاکت معرفی شده، منحصراً با عنایت و توفیق حضرت احدیّت امکانپذیر میباشد، که بسیاری از دوستان اهلبیت از آن غافل هستند و شاید در شبانهروز حتی چند ثانیه نیز به یاد مولا نیستند و دعا برای فرج را به عنوان یک وظیفه نمیشناسند.
یکی از دوستان عاشق و شیفتهی مولا، مرحوم آقای جعفریان که از هیئت امنای مسجد مقدس جمکران بود، نقل میفرمود: روزی با خانواده از تهران به قم آمده، به مسجد مقدس جمکران مشرف شدم، به هنگام مراجعت سید بزرگواری را دیدم که پیاده عازم مسجد میباشد، ماشین را نگه داشتم، پیاده شدم، سلام عرض کردم و گفتم: آب خنک از آب تهران هست، اجازه میفرمایید لیوانی تقدیم کنم. لیوان پر کرده تقدیم نمودم و پرسیدم: کجا انشاءالله؟ فرمودند: به مسجد جمکران میروم.
عرضه داشتم: برای فرج آقا بقیه الله دعا بفرمایید.
فرمودند: آن وظیفهی شیعیان ما میباشد.
این جمله خیلی صریح بود، ولی ذهنم منتقل نشد.
آنگاه نیمی از آب لیوان را میل کردند و فرمودند:
شیعیان ما به اندازهی این نصف لیوان به ما اعتنا ندارند!! اگر روزی در وسط بیابان به نصف لیوان آب نیاز پیدا کنند، تا آنرا به دست نیاورند، از پا نمینشینند، ولی اینک بیش از هزار سال است که ما را گم کردهاند و به دنبال ما نیستند و در صدد جستجو بر نیامدهاند.
سپس فرمودند:
این همه مردم که به مسجد جمکران میآیند، هر کدام به دنبال مشکل خود هستند، یکی مریض دارد، دیگری خانه میخواهد، سومی مشکل ازدواج دارد، هر کدام به دنبال مشکل خویش هستند. چند نفر از اینها فقط به خاطر ما میآیند؟!
اینک بر همهی ما فرض عین است که همواره به یاد مولا باشیم، برای فرج آن حضرت دعا کنیم، برای سلامتی آن حضرت صدقه بدهیم، در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه به جستجوی آن حضرت باشیم و به خاطر بسپاریم که هر لحظه در پرتگاه سقوط و هلاکت هستیم و تنها راه رهایی از این هلاکت:
- پایداری در عقیده
- دعا برای تعجیل در امر فرج میباشد.
پانویس
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدّین، ج ۲، ص ۳۸۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸ - ۱۷۹.
- ↑ شیخ صدوق، العقاید، ص ۱۱۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۴۵، ح ۱۸.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵.
- ↑ فشرده این پژوهش در کتاب: «دهه مهدویه» ص ۷۷ - ۸۰ آمده است.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴.
- ↑ سورهی حجرات، آیهی ۱۳.
- ↑ طبرسی، الإحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۹.
- ↑ مقدسی، عقدالدرّر، ص ۳۲.
- ↑ صافی، منتخبالأثر، ج ۲، ص ۱۳۱ - ۱۳۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمالالدین، ج ۲، ص ۳۵۷.
- ↑ همو، الخصال، ج ۱، ص ۲۵۵، ح ۳۵۷.
- ↑ ابن بابویه، الامامه و التبصره، ص ۱۲۶، ح ۱۲۷.
- ↑ شیخ صدوق، کمالالدین، ج ۱، ص ۳۲۳.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۳۸۴.