مدثر - آیه ۱۹ تا ۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌مهدی
(صفحه‌ای تازه حاوی «= آیات مهدویت - سوره مدثر - آیه 19 تا 20 = '''<big>فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!* ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ! (1)</big>''' پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرد، باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد. علیّ بن إبراهیم، قال: حدّثنا أبو العبّاس، قال: حدّثنا یحیی بن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
= [[آیات مهدویت]] - سوره مدثر - آیه 19 تا 20 =
= [[آیات مهدویت]] - سوره مدثر - آیه 19 تا 20 =
'''<big>فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!* ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ! (1)</big>'''
'''<big>فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!* ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!</big>'''<ref>مدّثّر (74): 19- 20.</ref>


پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرد، باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد.
پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرد، باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد.
خط ۸: خط ۸:
ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً قال: «الوحید ولد الزّنا و هو زفر.»
ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً قال: «الوحید ولد الزّنا و هو زفر.»


وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً قال: «أجل ممدود (2)
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً قال: «أجل ممدود<ref>در مأخذ: أجلا إلی مدّة.</ref>


وَ بَنِینَ شُهُوداً قال: «أصحابه الّذین شهدوا أنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم لا یورّث، وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداً ملکه الّذی ملکه مهّده له (3)
وَ بَنِینَ شُهُوداً قال: «أصحابه الّذین شهدوا أنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم لا یورّث، وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداً ملکه الّذی ملکه مهّده له<ref>در متن: ملکه الّذی ملک ملّکته مهّدته له.</ref>


ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ* کَلَّا! إِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً قال: «لولایة أمیر المؤمنین علیه السّلام جاحدا معاندا (4) لرسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم [فیها]، سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً* إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ [فکّر] فیما أمر به من الولایة و قدّر إن (5) مضی رسول اللّه [أن لا یسلّم لأمیر المؤمنین علیه السّلام البیعة الّتی بایعه (بها) علی عهد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم.»
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ* کَلَّا! إِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً قال: «لولایة أمیر المؤمنین علیه السّلام جاحدا معاندا<ref>در مأخذ: عاندا.</ref> لرسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم [فیها]، سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً* إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ [فکّر] فیما أمر به من الولایة و قدّر إن<ref>در متن: قد رأی.</ref> مضی رسول اللّه [أن لا یسلّم لأمیر المؤمنین علیه السّلام البیعة الّتی بایعه (بها) علی عهد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم.»


فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ! [ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!] قال: «عذاب بعد عذاب یعذّبه
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ! [ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!] قال: «عذاب بعد عذاب یعذّبه القائم علیه السّلام. ثُمَّ نَظَرَ إلی رسول اللّه<ref>در مأخذ: النّبیّ.</ref> صلّی اللّه علیه و اله و سلم و أمیر المؤمنین علیه السّلام ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ممّا أمر به ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ فقال: إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ- قال:- (إنّ) زفر (قال):


القائم علیه السّلام. ثُمَّ نَظَرَ إلی رسول اللّه (6) صلّی اللّه علیه و اله و سلم و أمیر المؤمنین علیه السّلام ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ممّا أمر به ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ فقال: إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ- قال:- (إنّ) زفر (قال):
(إنّ) النّبیّ صلّی اللّه علیه و اله و سلم سحر النّاس لعلیّ<ref>در مأخذ: بعلیّ.</ref> علیه السّلام. إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ أی لیس بوحی<ref>[در مأخذ: هو وحیا.]</ref> من اللّه عزّ و جلّ، سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ... إلی آخر الآیة فیه نزلت.»<ref>تفسیر قمی 2: 395.</ref>


(إنّ) النّبیّ صلّی اللّه علیه و اله و سلم سحر النّاس لعلیّ (7) علیه السّلام. إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ أی لیس بوحی (8) من اللّه عزّ و جلّ،
علی بن ابراهيم: گوید: ابوالعباس حدیثمان داد، وی گفت: یحیی بن زکریا حديثمان داد، از علی بن حسان، از عمویش عبدالرحمن بن کثیر، از حضرت ابی عبدالله صادق عليه السلام راجع به قول خداوند: مرا واگذار با کسی که او را تنها و وحید آفریدم فرمود: وحید (در اینجا) زنازاده است و او «زفر» می باشد، و برایش مالی فراوان و دراز قرار دادم و فرمود: [یعنی] اجل ممدود و دراز تا مدتی و پسران آماده به خدمت و فرمود: همکاران و رفقای او که گواهی دادند به اینکه رسولخدا صلی الله عليه وآله ارث بر جای نگذاشته، و زمینه های قدرت و حکومت را برایش فراهم آوردیم. دوران زمامداری و ریاستش که جلوش را باز گذاردیم، سپس با آنهمه ظلم و جنایت طمع دارد که نعمتهایم را بر او بیفزایم و هرگز که او با آیات ما عناد می ورزید و فرمود: ولایت امیرالمؤمنين عليه السلام را منکر بود، و در مورد آن با رسولخدا صلی الله عليه وآله وسلم عناد ورزید، و بزودی او را به آتش دوزخ درافکنم و او با خود اندیشید و نقشه ای طرح کرد و در مورد ولایت که بآن مأمور شده بود فکر کرد و چنین نقشه کشید که چون رسولخدا از دنیا رحلت کرد نسبت به بیعتی که با امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان رسولخدا صلی الله عليه وآله انجام داده بود وفادار نماند و کار خلافت را تسلیم آن حضرت ننماید، و پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرده باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد و فرمود: عذابی پس از عذاب دیگر که حضرت قائم عليه السلام نسبت باو خواهد کرد و سپس نگریست و به رسولخدا [پیغمبر اکرم صلی الله عليه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام] پس روی ترش کرد و چهره درهم کشید از جهت دستوری که باو داده شده بود و سپس روی برتافت و کبر ورزید ، و آنگاه گفت: این جز سحر و جادوی خیره کننده هیچ نیست ؟ فرمود: [یعنی] زفر گفت: پیغمبر صلی الله عليه وآله مردم را برای پیروی على عليه السلام سحر کرده است و این جز قول و گفتار بشر نیست یعنی [او گفت] این وحی از سوی خدای عز و جل نیست و او را به آتش سقر در خواهم افکند ... تا آخر آیه درباره او نازل شد».


ص: 406
سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص 457
----1- . مدّثّر (74): 20- 21.
 
2- . در مأخذ: أجلا إلی مدّة.
 
3- . در متن: ملکه الّذی ملک ملّکته مهّدته له.
 
4- . در مأخذ: عاندا.
 
5- . در متن: قد رأی.
 
6- . در مأخذ: النّبیّ.
 
7- . در مأخذ: بعلیّ.
 
8- . [در مأخذ: هو وحیا.]
 
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ... إلی آخر الآیة فیه نزلت.» (1)
 
علی بن ابراهيم: گوید: ابوالعباس حدیثمان داد، وی گفت: یحیی بن زکریا حديثمان داد، از علی بن حسان، از عمویش عبدالرحمن بن کثیر، از حضرت ابی عبدالله صادق عليه السلام راجع به قول خداوند: مرا واگذار با کسی که او را تنها و وحید آفریدم فرمود: وحید (در اینجا ] زنازاده است و او «زفر» می باشد، و برایش مالی فراوان و دراز قرار دادم و فرمود: [یعنی] اجل ممدود و دراز تا مدتی و پسران آماده به خدمت و فرمود: همکاران و رفقای او که گواهی دادند به اینکه رسولخدا صلی الله عليه وآله ارث بر جای نگذاشته، و و زمینه های قدرت و حکومت را برایش فراهم آوردیم 4 دوران زمامداری و ریاستش که جلوش را باز گذاردیم، سپس با آنهمه ظلم و جنایت طمع دارد که نعمتهایم را بر او بیفزایم و هرگز که او با آیات ما عناد می ورزید و فرمود: ولایت امیرالمؤمنين عليه السلام را منکر بود، و در مورد آن با رسولخدا صلی الله عليه وآله وسلم عناد ورزید، و بزودی او را به آتش دوزخ درافکنم و او با خود اندیشید و نقشه ای طرح کرد و در مورد ولایت که بآن مأمور شده بود فکر کرد و چنین نقشه کشید که چون رسولخدا از دنیا رحلت کرد نسبت به بیعتی که با امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان رسولخدا صلی الله عليه وآله انجام داده بود وفادار نماند و کار خلافت را تسلیم آن حضرت ننماید، و پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرده باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد و فرمود: عذابی پس از عذاب دیگر که حضرت قائم عليه السلام نسبت باو خواهد کرد و سپس نگریست و به رسولخدا [پیغمبر اکرم صلی الله عليه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام پس روی ترش کرد و چهره درهم کشید از جهت دستوری که باو داده شده بود و سپس روی برتافت و کبر ورزید ، و آنگاه گفت: این جز سحر و جادوی خیره کننده هیچ نیست ؟ فرمود: [یعنی] زفر گفت: پیغمبر صلی الله عليه وآله مردم را برای پیروی ) على عليه السلام سحر کرده است و این جز قول و گفتار بشر نیست یعنی [او گفت این وحی از سوی خدای عز و جل نیست و او را به آتش قر در خواهم افکند ... تا آخر آیه درباره او نازل شد».
 
ص: 407
----1- . تفسیر قمی 2: 395.

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۰۵

آیات مهدویت - سوره مدثر - آیه 19 تا 20

فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!* ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ![۱]

پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرد، باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد.

علیّ بن إبراهیم، قال: حدّثنا أبو العبّاس، قال: حدّثنا یحیی بن زکریّا، عن علیّ بن حسّان، عن عمّه عبد الرّحمان بن کثیر، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی قوله:

ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً قال: «الوحید ولد الزّنا و هو زفر.»

وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً قال: «أجل ممدود[۲]

وَ بَنِینَ شُهُوداً قال: «أصحابه الّذین شهدوا أنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم لا یورّث، وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداً ملکه الّذی ملکه مهّده له[۳]

ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ* کَلَّا! إِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً قال: «لولایة أمیر المؤمنین علیه السّلام جاحدا معاندا[۴] لرسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم [فیها]، سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً* إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ [فکّر] فیما أمر به من الولایة و قدّر إن[۵] مضی رسول اللّه [أن لا یسلّم لأمیر المؤمنین علیه السّلام البیعة الّتی بایعه (بها) علی عهد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم.»

فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ! [ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ!] قال: «عذاب بعد عذاب یعذّبه القائم علیه السّلام. ثُمَّ نَظَرَ إلی رسول اللّه[۶] صلّی اللّه علیه و اله و سلم و أمیر المؤمنین علیه السّلام ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ممّا أمر به ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ فقال: إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ- قال:- (إنّ) زفر (قال):

(إنّ) النّبیّ صلّی اللّه علیه و اله و سلم سحر النّاس لعلیّ[۷] علیه السّلام. إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ أی لیس بوحی[۸] من اللّه عزّ و جلّ، سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ... إلی آخر الآیة فیه نزلت.»[۹]

علی بن ابراهيم: گوید: ابوالعباس حدیثمان داد، وی گفت: یحیی بن زکریا حديثمان داد، از علی بن حسان، از عمویش عبدالرحمن بن کثیر، از حضرت ابی عبدالله صادق عليه السلام راجع به قول خداوند: مرا واگذار با کسی که او را تنها و وحید آفریدم فرمود: وحید (در اینجا) زنازاده است و او «زفر» می باشد، و برایش مالی فراوان و دراز قرار دادم و فرمود: [یعنی] اجل ممدود و دراز تا مدتی و پسران آماده به خدمت و فرمود: همکاران و رفقای او که گواهی دادند به اینکه رسولخدا صلی الله عليه وآله ارث بر جای نگذاشته، و زمینه های قدرت و حکومت را برایش فراهم آوردیم. دوران زمامداری و ریاستش که جلوش را باز گذاردیم، سپس با آنهمه ظلم و جنایت طمع دارد که نعمتهایم را بر او بیفزایم و هرگز که او با آیات ما عناد می ورزید و فرمود: ولایت امیرالمؤمنين عليه السلام را منکر بود، و در مورد آن با رسولخدا صلی الله عليه وآله وسلم عناد ورزید، و بزودی او را به آتش دوزخ درافکنم و او با خود اندیشید و نقشه ای طرح کرد و در مورد ولایت که بآن مأمور شده بود فکر کرد و چنین نقشه کشید که چون رسولخدا از دنیا رحلت کرد نسبت به بیعتی که با امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان رسولخدا صلی الله عليه وآله انجام داده بود وفادار نماند و کار خلافت را تسلیم آن حضرت ننماید، و پس او کشته باد که چه فکر غلطی کرده باز هم کشته باد که چه اندیشه نادرستی کرد و فرمود: عذابی پس از عذاب دیگر که حضرت قائم عليه السلام نسبت باو خواهد کرد و سپس نگریست و به رسولخدا [پیغمبر اکرم صلی الله عليه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام] پس روی ترش کرد و چهره درهم کشید از جهت دستوری که باو داده شده بود و سپس روی برتافت و کبر ورزید ، و آنگاه گفت: این جز سحر و جادوی خیره کننده هیچ نیست ؟ فرمود: [یعنی] زفر گفت: پیغمبر صلی الله عليه وآله مردم را برای پیروی على عليه السلام سحر کرده است و این جز قول و گفتار بشر نیست یعنی [او گفت] این وحی از سوی خدای عز و جل نیست و او را به آتش سقر در خواهم افکند ... تا آخر آیه درباره او نازل شد».

سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص 457

  1. مدّثّر (74): 19- 20.
  2. در مأخذ: أجلا إلی مدّة.
  3. در متن: ملکه الّذی ملک ملّکته مهّدته له.
  4. در مأخذ: عاندا.
  5. در متن: قد رأی.
  6. در مأخذ: النّبیّ.
  7. در مأخذ: بعلیّ.
  8. [در مأخذ: هو وحیا.]
  9. تفسیر قمی 2: 395.