یوسف - آیه ۱۱۱: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (Admini صفحهٔ سوره یوسف - آیه ۱۱۱ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به یوسف - آیه ۱۱۱ منتقل کرد) |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | = [[:رده:آیات مهدویت|آیات مهدویت]] - [[:رده:سوره یوسف|سوره یوسف]] - آیه 111 = | ||
'''<big>حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كَذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا<sup>1</sup></big>''' | |||
تا آنجا که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند حتی افراد اندک مؤمن نیز به آنان دروغ گفته اند، در آنحال یاری ما به سراغشان آمد. <blockquote>محمد بن جرير الطبري<sup>2</sup> فى باب وجوب معرفه القائم عليه السلام و أنه لا بد أن یکون من کتابه مسند فاطمه عليها السلام: بإسناده عن أبي على النهاوندي، قال: | |||
تا آنجا که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند حتی افراد اندک مؤمن نیز به آنان دروغ گفته اند، در آنحال یاری ما به سراغشان آمد. | |||
محمد بن جرير الطبري<sup>2</sup> فى باب وجوب معرفه القائم عليه السلام و أنه لا بد أن یکون من کتابه مسند فاطمه عليها السلام: بإسناده عن أبي على النهاوندي، قال: | |||
حدّثنا القاساني ( يعني محمد بن أحمد القاشاني) قال: حدّثنا محمد بن سليمان، قال حدثنا علي بن سيف، قال: حدثني أبي، عن المفضل بن عمر، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: | حدّثنا القاساني ( يعني محمد بن أحمد القاشاني) قال: حدّثنا محمد بن سليمان، قال حدثنا علي بن سيف، قال: حدثني أبي، عن المفضل بن عمر، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: | ||
«جاء رجل إلى أمير المؤمنين عليه السّلام فشكى إليه طول دوله الجور، فقال له أمير المؤمنين عليه السلام: والله لا يكون ما تأملون حتى يهلك المبطلون و يضمحلّ الجاهلون ويأمن المتقون وقليل ما يكون حتى لا يكون لأحدكم موضع قدمه، و حتى تكونوا على الناس أهون من الميته عند صاحبها، فبينا أنتم كذلك إذ جاء نصر الله والفتح، وهو قول ربي عز و جل في كتابه: حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَضْرُنَا.»<sup>3</sup> | «جاء رجل إلى أمير المؤمنين عليه السّلام فشكى إليه طول دوله الجور، فقال له أمير المؤمنين عليه السلام: والله لا يكون ما تأملون حتى يهلك المبطلون و يضمحلّ الجاهلون ويأمن المتقون وقليل ما يكون حتى لا يكون لأحدكم موضع قدمه، و حتى تكونوا على الناس أهون من الميته عند صاحبها، فبينا أنتم كذلك إذ جاء نصر الله والفتح، وهو قول ربي عز و جل في كتابه: حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَضْرُنَا.»<sup>3</sup></blockquote>محمد بن جریر طبری: در باب وجوب معرفت قائم علیه السلام و اینکه حتما خواهد آمد در کتاب «مسند فاطمه عليها السلام» | ||
محمد بن جریر طبری: در باب وجوب معرفت قائم علیه السلام و اینکه حتما خواهد آمد در کتاب «مسند فاطمه عليها السلام» | |||
بسند خود از ابوعلی نهاوندی آورده که گفت: کاشانی (یعنی محمد بن احمد کاشانی) حدیثمان داد، گوید محمد بن سلیمان برایمان حدیث آورد، وی گفت: علی بن سيف حدیثمان داد، وی گفت: پدرم از مفضل بن عمر برایم حدیث گفت از حضرت ابو عبدالله امام صادق علیه السلام که فرمود: | بسند خود از ابوعلی نهاوندی آورده که گفت: کاشانی (یعنی محمد بن احمد کاشانی) حدیثمان داد، گوید محمد بن سلیمان برایمان حدیث آورد، وی گفت: علی بن سيف حدیثمان داد، وی گفت: پدرم از مفضل بن عمر برایم حدیث گفت از حضرت ابو عبدالله امام صادق علیه السلام که فرمود: |
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۵
آیات مهدویت - سوره یوسف - آیه 111
حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كَذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا1
تا آنجا که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند حتی افراد اندک مؤمن نیز به آنان دروغ گفته اند، در آنحال یاری ما به سراغشان آمد.
محمد بن جرير الطبري2 فى باب وجوب معرفه القائم عليه السلام و أنه لا بد أن یکون من کتابه مسند فاطمه عليها السلام: بإسناده عن أبي على النهاوندي، قال:
حدّثنا القاساني ( يعني محمد بن أحمد القاشاني) قال: حدّثنا محمد بن سليمان، قال حدثنا علي بن سيف، قال: حدثني أبي، عن المفضل بن عمر، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال:
«جاء رجل إلى أمير المؤمنين عليه السّلام فشكى إليه طول دوله الجور، فقال له أمير المؤمنين عليه السلام: والله لا يكون ما تأملون حتى يهلك المبطلون و يضمحلّ الجاهلون ويأمن المتقون وقليل ما يكون حتى لا يكون لأحدكم موضع قدمه، و حتى تكونوا على الناس أهون من الميته عند صاحبها، فبينا أنتم كذلك إذ جاء نصر الله والفتح، وهو قول ربي عز و جل في كتابه: حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَضْرُنَا.»3
محمد بن جریر طبری: در باب وجوب معرفت قائم علیه السلام و اینکه حتما خواهد آمد در کتاب «مسند فاطمه عليها السلام»
بسند خود از ابوعلی نهاوندی آورده که گفت: کاشانی (یعنی محمد بن احمد کاشانی) حدیثمان داد، گوید محمد بن سلیمان برایمان حدیث آورد، وی گفت: علی بن سيف حدیثمان داد، وی گفت: پدرم از مفضل بن عمر برایم حدیث گفت از حضرت ابو عبدالله امام صادق علیه السلام که فرمود:
مردی به محضر امام امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شد و از طولانی شدن دولت جور و ستم به آن جناب شکایت کرد. أمير المؤمنين عليه السلام با و فرمود: به خدا سوگند آنچه آرزویش را دارید نخواهد شد تا اینکه باطل جویان هلاک شوند و جاهلان از میان بروند و متقیان که اندک هستند در امان گردند، تا جائیکه احدی از شما جای پایی برای خودش نخواهد یافت، و تا آنجا که شما در نظر مردم از مردار در چشم صاحبش نیز بی ارزشتر خواهید شد و همانطور که شما در آن حال هستید ناگهان یاری خداوند و پیروزی بیاید، و این است (معنی) فرموده پرودگار من عز و جل در کتابش: و تا آنجا که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند حتی افراد اندک مؤمن نیز به آنان دروغ گفته اند در آنحال یاری ما به سراغشان آمد.
سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص 218
1- يوسف (۱۲) : ۱۱۱
2- در متن: القمّی
3- دلائل الإمامه: ۴۷۱ [ح ۴۶۲]