صف - آیه ۹
آیات مهدویت - سوره صف - آیه 9
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»[۱]
اوست خداوندی که رسول خویش را به هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه دین غلبه دهد هر چند که مشرکان اکراه دارند
محمّد بن العبّاس: حدّثنا أحمد بن هوذة[۲]، عن إسحاق بن إبراهیم[۳]، عن عبد اللّه بن حمّاد، عن أبی بصیر، قال:
سألت أبا عبداللّه علیهالسّلام عن قوله[۴] عزّوجلّ فی کتابه: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ فقال علیهالسّلام: «و اللّه ما نزل تأویلها بعد.» قلت: جعلت فداک! و متی ینزل تأویلها؟ قال:
«حتّی[۵] یقوم القائم علیهالسّلام -إن شاء اللّه تعالی- فإذا خرج القائم لم یبق کافر أو[۶] مشرک إلّا کره خروجه، حتّی لو أنّ کافرا أو مشرکا فی بطن صخرة لقالت الصّخرة: یا مؤمن! فی بطنی کافر أو مشرک، فاقتله. قال: فیجیئه فیقتله.»[۷]
محمد بن العباس: گوید: حدیثمان داد احمد بن هوده، از اسحاق بن ابراهیم، از عبدالله بن حماد، از ابوبصیر که گفت: از حضرت ابوعبدالله امام صادق عليهالسلام درباره فرموده خدای عزوجل در کتابش: اوست خداوندی که رسول خویش ر به هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه دین (دادیان) غلبه دهد هر چند که مشرکان اکراه دارند؟ پرسیدم.
فرمود: به خدا سوگند هنوز تأويلش نازل نشده، عرضه داشتم: فدایت شوم کی تأويل آن نازل میشود؟ فرمود: «تا آنگاه که قائم عليهالسلام بخواست خدای تعالی بپا خیزد، پس چون حضرت قائم عليهالسلام خروج نماید، هیچ کافر یا [و] هيچ مشرکی نماند مگر اینکه خروج آن حضرت را اکراه دارد، بطوریکه اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی پنهان باشد هر آینه آن سنگ خواهد گفت: ای مؤمن در دل من کافر یا مشرکی هست پس تو او را بکش، پس [مؤمن] میآید و او را به قتل میرساند».
الحسین بن حمدان الخصیبیّ، قال: حدّثنی محمّد بن إسماعیل و علیّ بن عبداللّه الحسنیّان عن أبی شعیب محمّد بن نصیر[۸]، عن عمر بن الوان، عن محمّد بن الفضل، عن المفضّل بن عمر،[۹] عن أبی عبد اللّه جعفر بن محمّد الصّادق علیهالسّلام -فی حدیث طویل یذکر فیه أمر القائم علیهالسّلام- قال المفضّل: یا مولای فکیف بدو ظهوره علیهالسّلام؟
قال: «یا مفضّل یظهر فی شبهة لیستبین[۱۰] أمره، و یعلو ذکره، و ینادی باسمه و کنیته و نسبه، و یکثر ذکره فی أفواه المحقّین و المبطلین لیلزمهم الحجّة بمعرفتهم به، علی أنّا قصصنا ذلک و دللنا علیه و نسبناه و سمّیناه و کنّیناه و قلنا:
سمیّ جدّه رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوالهوسلم و کنیّه لئلّا تقول النّاس: ما عرفنا اسما و لا کنیة و لا نسبا، فو اللّه لیحقّنّ الإفصاح به و باسمه و کنیته علی ألسنتهم حتّی لیسمّیه بعضهم لبعض، کلّ ذلک للزوم الحجّة علیهم، و یظهره کما وعده جدّه رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوالهوسلم فی قول اللّه عزّوجلّ: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ قال: هو قوله: وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فو اللّه یا مفضّل لیفقدنّ الملل و الأدیان و الآراء و الاختلاف و یکون الدّین کلّه للّه کما قال تعالی: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ .
حسین بن حمدان حضینی: گوید: محمد بن اسماعیل و علی بن عبدالله حسنی از ابوشعيب حدیثم گفتند، از محمد بن نصير، از عمربن الوان، از محمد بن الفضل، از مفضل بن عمر، از حضرت ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق عليهالسلام در ضمن حدیثی طولانی که در آن جریان حضرت قائم عليهالسلام را یاد میکند، مفضل به امام صادق عليهالسلام عرضه داشت: ای مولای من سرآغاز ظهور او عليهالسلام چگونه خواهد بود؟
فرمود: ای مفضل او در حالیکه مورد شبهه است که آراء مختلفی در باره اش ابراز می شود آشکار خواهد شد تا خود بهترین دلیل و روشنترین حجت بیان امرش باشد، و یادش بلند گردد، و نام و کنیه و نسبش ندا شود، و یادش بر زبان همه. خواه اهل حق یا اهل باطل زیاد برده شود، تا به سبب شناخت آن جناب حجت برایشان تمام گردد، با اینکه ما برایت بیان کردیم و بر او دلالت نمودیم و به نسب و نام و کنیه معرفی کردیم و گفتیم که او همنام جدش رسولخدا صلیاللهعليهوآله و هم کنیه اوست، تا مبادا مردم بگویند: نه اسمی از او شناختهایم و نه کنیهای و نه نسبی، به خدا قسم چنان به روشنی او و نام کنیهاش زبانزد آنان خواهد شد که او را برای یکدیگر نام برند، تمام اینها بدان خاطر است که حجت بر آنان تمام و گریبانگیرشان شود، و خداوند او را ظاهر خواهد ساخت همچنانکه جدش رسولخدا صلیاللهعليهوآله وعده فرموده، در قول خدای عزوجل: اوست خداوندی که رسول خویش را به هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه دین (دادیان) غلبه دهد هر چند که مشركان اکراه دارند و فرمود: این همان معنی قول خداوند است و با آنان نبرد کنید تا اینکه هیچ فتنه و فسادی بر جای نماند و تمام دین از آن خدا شود
پس به خدا قسم ای مفضل آئینها و ادیان و آراء و اختلافها همه از بین خواهد رفت و همه دین از آن خدا خواهد شد، چنانکه خدای تعالی فرموده: همانا دین نزد خداوند، اسلام است و هر آنکه غیر از اسلام دینی برگیرد به هیچوجه از وی پذیرفته نیست، و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».
و روایات بسیاری در این باره هست که این دو آیه، فرموده خدای تعالی: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی تا آخر، و فرموده خدای تعالى: وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ اَلدِّينُ لِلّهِ درباره حضرت قائم علیهالسلام است، پاره ای از این روایات در مورد هر دو آیه گذشت، اولی در سوره براءة و دومی در سوره انفال.
سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص ۳۸۳
پانویس
- ↑ صف (۶۱): ۹.
- ↑ در متن: هودة.
- ↑ [در مأخذ: إبراهیم بن إسحاق.]
- ↑ در مأخذ: قول اللّه.
- ↑ [در مأخذ: حین.]
- ↑ در مأخذ: و لا.
- ↑ تأویل الآیات الظّاهرة ۲: ۶۸۸ [ح ۷].
- ↑ [در متن: عن محمّد بن بصیر.]
- ↑ [بخش دیگری از همین روایت بلند در آیهی شمارهی ۸۷ گذشت. برای دیدن توضیحی دربارهی سند آن، به آیهی یاد شده مراجعه فرمایید. ادامهی این حدیث، به دلیل اختلافهایی چند با دو نسخهی چاپی و خطّی یاد شده، تنها براساس تصحیح مترجم محترم عرضه میشود.]
- ↑ [در متن: فی سنة السّتّین.]