وجوب انتظار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌مهدی
(مقاله جدید)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۱

اشاره

در بسیاری از احادیث به انتظار فرج و ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا‌فداه امر شده و در برخی از آنها به آن تصریح شده است، که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  • امام جواد علیه‌السلام خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنی فرمود:

«إِنَّ الْقائِمَ مِنّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرُ فی غَیْبَتِهِ، وَ یُطاعَ فی ظُهُورِهِ، وَ هُوَ الثّالِثُ مِنْ ُولْدی»؛

قائم ما اهل بیت آن مهدی است که در دوران غیبتش انتظار کشیدنش واجب است و بعد از ظهور باید از او اطاعت شود، او سومین فرزند من است.[۱]

  • شخصی در حالی که ورقه‌ای در دست داشت به محضر امام باقر علیه‌السلام وارد شد. امام علیه‌السلام فرمود: این ورقه‌ی شخص جدال کننده‌ایست که آمده بپرسد: آن دینی که خداوند بدون آن عملی را نمی‌پذیرد کدام است؟

عرضه داشت که دقیقاً برای همین پرسش آمده‌ام. امام علیه‌السلام فرمود:

«شَهادَهُ أنْ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمداً صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تُقِرُّ بِما جاءَ مِنْ عِنْدَ اللهِ، وَ الوِلایَهُ لَنا أَهْلَ الْبَیْتِ، وَ الْبَراءَهُ مِنْ عَدُوِّنا، وَ التَّسْلیمُ لِأَمْرِنا، وَ الْوَرَعُ وَ التَّواضُعُ وَ إِنْتِظارُ قائِمِنا، فَإِنَّ لَنا دَوْلَهً إِذا شاءَ اللهُ جاءَ بِها»؛

شهادت دادن به وحدانیت خداوند یکتا و بی‌شریک، و این که حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بنده و فرستاده‌ی اوست و اعتراف کنی به آنچه از سوی پروردگار آمده است و به ولایت ما اهل بیت و بیزاری از دشمنان ما. تسلیم امر ما، پرهیزکاری، تواضع و انتظار قائم ما؛ که برای ما دولتی هست که خداوند هر وقت بخواهد آن‌را می‌آورد.[۲]

  • ابوالجارود به محضر امام باقر علیه‌السلام شرفیاب شده عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا، شما ارادت این جانب، موالات من و انقطاع مرا به خودتان می‌دانید.

فرمود: آری

عرض کرد: من نابینا هستم و نمی‌توانم همیشه به محضرتان برسم. به من خبر دهید آنچه را که شما و خاندانتان به آن معتقد هستید، تا من نیز اعتقادم را بر آن اساس استوار سازم.

فرمود: کوتاه سخن گفتی، ولی پرسش بزرگی کردی، آری من اساس دین خود و پدرانم را برای تو بیان می‌کنم:

«شَهادَهُ أنْ لاـ إلهَ إِلاَّـ اللهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیْهِ‌وَ‌آلِهِ وَ الْإِقْرارُ بِما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدَ اللهِ، وَ الْوِلایَهُ لِوَلِیِنا، وَ الْبَرائَهُ مِنْ عَدُوِّنا، وَ التَّسْلیمُ لِأمْرِنا، وَ انْتِظارُ قائِمِنا وَ الْإِجْتِهادُ وَ الْوَرَعُ»؛

شهادت به یکتایی خداوند و رسالت پیامبر و اقرار به آنچه از سوی خداوند آورده، اعتقاد به ولایت ولی ما و بیزاری از دشمنان ما، تسلیم به امر ما، انتظار قائم ما، تلاش و پارسایی.[۳]

  • امام صادق علیه‌السلام فرمود: آیا به شما خبر بدهم به چیزي که خداوند هیچعملی را بدون آن نمی پذیرد؟

ابوبصیر گفت: آری. فرمود: «شَهادَهُ أَنْ لاإِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ الْإِقْرارُ بِما اَمَرَ اللهُ، وَ الْوِلایَهُ لَنا، وَ الْبَرائَهُ مِنْ أَعْدائِنا، وَ التَّسْلیمُ لَهُمْ، وَ الْوَرَعُ وَ الْاِجْتِهادُ وَ الطُّمَأنِینَه وَ الْاِنْتِظارُ لِلْقائِمِ»؛

شهادت به وحدانیت خدا، رسالت و بندگی حضرت محمد، اعتراف به آنچه خداوند امر فرموده، اعتقاد به ولایت ما، بیزاری از دشمنان ما، تسلیم در برابر امامان، پارسایی، تلاش، متانت و انتظار قائم علیه‌السلام.

سپس فرمود: برای ما دولتی هست که خداوند هر وقت بخواهد آن را می‌آورد.

سپس فرمود: هر کس بخواهد که از اصحاب قائم باشد، انتظار بکشد، با تقوا و اخلاق نیکو رفتار کند در حالیکه منتظر است.[۴]

  • از امام رضا علیه‌السلام در مورد فرج پرسیدند، فرمود: خداوند منّان می‌فرماید:

«فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ»؛[۵]

منتظر باشید که من نیز همراه شما از منتظران می‌باشم.[۶]

در این آیه منظور از «من» پیامبر‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌باشد و این جمله از زبان پیامبر است که می‌فرماید:

«إِنَّمَا الْغَیْبُ للهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُمْ مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ»؛

بگو: غیب از آن خداست، پس منتظر باشید که من (منِ پیامبر) نیز همراه شما از منتظرانم.[۷]

و منظور از غیب، امام غایب است؛ چنان که امام صادق علیه‌السلام در تفسیر آیه‌ی دوم از سوره‌ی بقره فرمود: «وَ الْغَیْبُ هُوَ الْحُجَّهُ الْقائِمُ»؛ منظور از غیب حضرت حجت قائم علیه‌السلام می‌باشد.[۸]

  • امام صادق علیه‌السلام در ضمن توصیه‌های مربوط به دوران غیبت می‌فرماید:

«وَ انْتَظِرِ الْفَرَجَ صَباحاً وَ مَساءً»؛

هر روز بامدادان و شامگاهان منتظر فرج باش.[۹]

گلواژه‌ی انتظار در کتب پیامبران پیشین

از روزی که انسان بر فراز کره‌ی خاکی گام نهاده، پیامبران الهی نوید منجی را به امّت‌های خود داده و به آنها فرمان انتظار داده‌اند، که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱) در کتاب حَیَقُّوق نبی آمده است:

اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد.[۱۰]

۲) در کتاب دانیال نبی آمده است:

خوشا به حال آنان که انتظار کشند.[۱۱]

۳) در کتاب اشعیاء نبی آمده است:

ای خداوند! بر ما ترحم فرما که منتظر تو هستیم.[۱۲] ۴) در کتاب زبور حضرت داود ده‌ها فراز پیرامون انتظار آمده است، از جمله: جان من منتظر خداوند است، زیاده از منتظران صبح، بلی زیاده از منتظران صبح.[۱۳]

۵) در انجیل متی آمده است:

آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید آید.

اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد، حتی ملائکه‌ی آسمان. لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می‌آید.[۱۴]

۶) در انجیل مرقس آمده است:

ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر، هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برحذر باشید و بیدار شده دعا کنید، زیرا نمی‌دانید آن وقت کی می‌شود.[۱۵]

۷) در انجیل لوقا آمده است:

کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند، که چه وقت از عروسی مراجعت می‌کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ درنگ برای او باز کنند.

خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید.[۱۶]

از بررسی فرازهای یاد شده که به عنوان نمونه از تورات و انجیل و کتب انبیای پیشین تقدیم گردید، به این نتیجه می‌رسیم که در همه‌ی ادیان آسمانی از انتظار سخن رفته و نوید منجی و فرمان به انتظار ظهور منجی، در سرلوحه‌ی انبیای ابراهیمی بوده است.

در مورد فرازهای اناجیل، همانطور که قبلا اشاره کردیم، در کتاب عهد جدید ۸۰ بار واژه‌ی «پسر انسان» تکرار شده، به تصریح مفسران اناجیل فقط ۳۰ مورد آن با حضرت عیسی منطبق می‌باشد، ۵۰ مورد دیگر مربوط به منجی آخر الزمان می‌باشد.[۱۷]

تعبیراتی که درباره‌ی منجی در کتاب مقدس از زبان پیامبران آمده بسیار والاست، اینک به عنوان نمونه یک مورد از آنها را از زبان حضرت یحیی علیه‌السلام می‌آوریم:

۸) در انجیل یوحنا از زبان حضرت یحیی از منجی به عنوان: «ایستاده» تعبیر شده و می‌دانیم که «ایستاده» ترجمه‌ی: «قائم» می‌باشد و آن نام خاصّ حضرت بقیه الله ارواحنافداه می‌باشد.

۹) جالب توجه است که در انجیل عربی دقیقاً واژه‌ی «قائم» به کار رفته است.[۱۸]

حضرت یحیی علیه‌السلام در ادامه می‌فرماید:

من لایق آن نیستم که بند نعلینش را باز کنم.[۱۹]

در روایات اسلامی در ۳۶۱ حدیث از حضرت بقیه الله ارواحنافداه به عنوان:

«القائم» تعبیر شده است.[۲۰]

هنگامی که دعبل خزاعی در اشعار معروف خود از قیام حضرت بقیه الله سخن گفت، امام رضا علیه‌السلام به احترام آن حضرت قیام کرد و دست مبارکش را بر سر نهاد و برای فرج آن حضرت دعا کرد.[۲۱]

جالب توجه است که این واقعه بیش از نیم قرن پیش از ولادت حضرت بقیه الله ارواحنا‌فداه بود.

از رئیس مذهب، امام جعفر صادق علیه‌السلام پرسیدند که چرا به هنگام شنیدن لفظ «قائم» از القاب حضرت حجت علیه‌السلام بر می‌خیزیم؟

حضرت فرمودند:

برای آن حضرت یک غیبت طولانی است، در زمان غیبتش هر کس از دوستان و شیعیانش این لقب را بر زبان جاری می‌کند، چون مشعر به دولت و قیام آن حضرت است، به آن شخص نگاه محبت آمیز می‌کند.

ادب ایجاب می‌کند که اگر مولای جلیل به سوی بنده‌ی خاضع نگاه کند، او برخیزد، احترام کند و از خداوند منّان تعجیل در امر فرج آن حضرت را بنماید.[۲۲]

شایان دقت است که این حدیث بیش از یک قرن پیش از میلاد مسعود آن امام موعود صادر شده است. از این حدیث استفاده می‌شود که در نیمه‌ی اول قرن دوم در هر مجلسی نام نامی و یاد گرامی آن حضرت به عنوان: «قائم» برده می‌شد، شیعیان و محبین بر می‌خاستند، دست بر سر می‌نهادند و برای تعجیل در امر فرج دعا می‌کردند.

ضرورت انتظار منجی در آموزه‌های یهود

در آیین یهود، یکی از مسائل ریشه‌ای اعتقاد به: «ماشیَح» یعنی: منجی و «گِئُولا» می‌باشد.

«ماشیح» به معنای منجی (رهایی بخش) و «گئولا» یعنی روز ظهور و دوران رهایی می‌باشد.

بسیاری از فرهیختگان یهود، کتاب‌های مستقل در این رابطه نوشته و از ضرورت این عقیده برای هر فرد یهودی سخن گفته‌اند.

به عنوان یک نمونه: «موسی بن میمون» معروف به: «هارامبام» (۱۱۳۵ - ۱۲۰۴م) رئیس معنوی کلیمیان می‌گوید: هر فرد یهودی که به «ماشیح» اعتقاد نداشته باشد و یا چشم به راه آمدن او نباشد، منکر سخنان حضرت موسی و سایر پیامبران بنی اسرائیل است، زیرا موضوع ماشیح به کرّات در متون مقدس عنوان شده است.[۲۳]

«ایمانوئل شوحط» پیرامون جایگاه رفیع ماشیح می‌نویسد:

طبق عقیده‌ی هارامبام، عقل و دانش اواز حضرت سلیمان نیز بیشتر خواهد بود.

سپس اضافه می‌کند:

او از پدران قوم یهود (ابراهیم، اسحاق و یعقوب) و نیز از همه‌ی پیامبران بنی‌اسرائیل که پس از حضرت موسی برانگیخته شده‌اند، بلند مرتبه‌تر خواهد بود.[۲۴]

«جولیوس کرینستون» در کتاب ارزشمند خود از مقام عصمت ما شیح، همواره زیر نظر روح القدس بودن او، آگاهی گسترده‌اش از ژرف‌ترین رازها و قدرتش بر زنده کردن مردگان به تفصیل سخن گفته است.[۲۵]

«شلمواشمیدت» در کتاب خود به تفصیل از موعود سخن گفته، از او به عنوان: «ما شِیَح صیْد قِنو» (منجی حقیقی) و «ماشیح بن داوید» (منجی از تبار حضرت داود) سخن گفته، در پایان می‌نویسد:

ایمان به ظهور ما شیح یکی از اصول دین یهود می‌باشد.[۲۶]

آن گاه از «اریه نیومن» دیگر متفکر یهود نقل کرده که گفته است:

هر گونه تحقیق و پژوهش پیرامون یهود، نمی‌تواند از اعتقاد به ظهور ماشیح غافل باشد.[۲۷]

نگاهی گذرا به فرازهای یاد شده از کتاب مقدس: تورات، انجیل و دیگر کتب انبیای پیشین و سخنان فرهیختگان مسیحیان و کلیمیان به وضوح اثبات می‌کند که انتظار موعود و ضرورت انتظار، منحصر به مسلمانان نمی‌باشد، بلکه ریشه در همه‌ی ادیان ابراهیمی و کتب آسمانی دارد.

  1. شیخ صدوق، کمال‌الدین، ج ۲، ص ۳۷۷.
  2. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۲، ح ۱۳.
  3. همان، ص ۲۱، ح ۱۰.
  4. نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
  5. سوره‌ی یونس، آیه‌ی ۲۰.
  6. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۵.
  7. سوره‌ی یونس، آیه‌ی ۲۰.
  8. شیخ صدوق، همان، ص ۳۴۰، بحرانی، البرهان، ج ۵، ص ۲۲.
  9. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۳۳.
  10. کتاب مقدس، عهد عتیق، کتاب حَیَقُّوق نبی، فص ۲، فراز ۳.
  11. همان، کتاب دانیال نبی، فصل ۱۲، فراز ۱۲.
  12. همان، کتاب اشعیا‌ء نبی، باب ۳۳، فراز ۲.
  13. همان، کتاب مزامیر، مزمور ۱۳۰، فراز ۶.
  14. کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل متی، باب ۲۴، فرازهای ۲۷ - ۴۲.
  15. همان، انجیل مرقس، باب ۱۳، فرازهای ۲۶ - ۳۳.
  16. همان، انجیل لوقا، باب ۱۲، فرازهای ۳۵ - ۴۰.
  17. مستر هاکس آمریکایی، قاموس کتاب مقدس، ص ۲۱۹.
  18. الکتاب‌المقدس، العهدالجدید، انجیل یوحنّا، الإصحاح الاول، رقم ۲۶ چاپ نیویورک، ۱۸۱۶ م. از سوی انجمن پخش کتب مقدسه
  19. کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل یوحنا، باب اول، فراز ۲۷ چاپ لندن، ۱۹۰۴ از سوی انجمن پخش کتب مقدسه.
  20. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ج ۳، ص ۴۴۵.
  21. مامقانی، تنقیح المقال، ج ۲۶، ص ۳۲۶.
  22. صافی گلپایگانی، همان، ص ۲۲۶، ح ۱۲۴۴.
  23. انجمن کلیمیان تهران، نشریه بینا، سال اول، شماره چهار چاپ ۱۳۷۸ ش.
  24. همان.
  25. جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ص ۴۸.
  26. شلمواشمیدت، واژه‌های فرهنگ یهود، ص ۲۱۶.
  27. همان، ص ۳۶.