آیات مهدویت - سوره طه ۱۱۶
«وَلَقَدْ عَهّدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»[۱]
و به راستی که ما از پیش به آدم سفارشی کردیم پس او فراموش کرد و برایش عزم و تصمیم پایداری نیافتیم؟
محمد بن يعقوب، عن الحسين بن محمد: عن معلى بن محمد، عن جعفر بن محمد بن عبيد الله، عن محمد بن عيسى القمی، عن محمد بن سليمان، عن عبد الله بن سنان، عن أبی عبد الله عليهالسلام فی قول الله عزّوجلّ:
«وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ (من) كلمات فى محمد و على [و فاطمه] و الحسن و الحسين والأئمه عليهمالسلام من ذريتهم فَنَسِيَ (وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً) هكذا - والله - نزلت على محمد صلىاللهعليهوالهوسلم.»[۲]
محمد بن یعقوب: از حسین بن محمد، از معلی بن محمد، از جعفر بن محمد بن عبید الله، از محمد بن عیسی قمی، از محمد بن سلیمان از عبدالله بن سنان، از حضرت ابی عبدالله امام صادق علیهالسلام روایت آورده که آن حضرت درباره قول خدای عزوجل: و به راستی که ما از پیش به آدم سفارشی کردیم به فرمود: کلماتی درباره حضرات محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از نسل ایشان علیهمالسلام و پس او فراموش کرد و برایش نیافتیم (عزم و تصمیم پایداری) به خدا سوگند اینچنین بر محمد صلىاللهعلیهوآلهوسلم نازل گشت.
عنه، عن عده من أصحابنا: عن أحمد بن محمد، عن على بن الحكم، عن مفضل بن صالح، عن جابر، عن أبی جعفر عليهالسلام فی قول الله عزوجل: وَلَقَدْ عَهدنا إلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ:
«عهدنا إليه فی محمد والأئمه من بعده عليهمالسلام فترک و لم يكن له عزم أنهم هكذا، وإنما سمّى ألوا العزم ألى العزم، لأنه عهد إليهم فی محمد و الأوصياء من بعده عليهمالسلام و المهدى و سيرته، و أجمع عزمهم على أن ذلک كذلک و الإقرار به.»[۳]
و از اوست: از عدهای از اصحابمان، از احمد بن محمد، از علی بن الحکم، از مفضل بن صالح، از جابر، از حضرت امام ابو جعفر باقر علیهالسلام درباره فرموده خدای عزوجل و به راستی که ما از پیش به آدم سفارشی کردیم پس او فراموش کرد و برایش عزم و تصمیم پایداری نیافتیم روایت کرده که آن جناب فرمودند: [یعنی] درباره محمد و امامان پس از آن حضرت عليهمالسلام به او سفارش و عهد دادیم، پس او ترک نمود، و تصمیم نگرفت که ایشان چنانند، و پیغمبرانی که اولوالعزم نامیده شدند بدینجهت بوده که خداوند درباره حضرت محمد صلىاللهعليهوآله و اوصیای بعد از او و [بخصوص] حضرت مهدی و شیوه او به ایشان سفارش شد، و همگی عزمشان کاملا بر این تعلق گرفت که مطلب چنان است، و به آن اقرار و اعتراف کردند.
و رواه ابن إبراهيم: عن أحمد بن إدريس، عن أحمد بن محمد، عن على بن الحكم، عن المفضّل بن صالح، عن جابر، عن أبی جعفر عليهالسلام مثله.[۴]
و علی بن ابراهيم: آن را از احمد بن ادریس، از احمد بن محمد، از علی بن الحكم، از مفضل بن صالح، از جابر، از حضرت ابو جعفر باقر علیهالسلام مانند همین روایت کرده است.
و رواه ابن بابويه، عن أبيه: عن سعد بن عبدالله، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن على بن الحكم، عن المفضل بن صالح، عن جابر بن يزيد،عن أبی جعفر عليهالسلام فی قول الله عزوجل: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إلى آدم ... وذكر الحديث إلى آخره.[۵]
«و ابن بابویه: آن را روایت آورده از پدرش، از سعد بن عبدالله، از احمد بن محمد بن عیسی، از علی بن الحكم، از مفضل بن صالح، از جابر بن یزید، از حضرت ابو جعفر باقر علیهالسلام راجع به فرموده خدای عزوجل: و به راستی که ما به آدم سفارش کردیم... و حدیث را تا آخرش یاد کرده است».
الشيخ المفيد، بإسناده: عن حمران بن أعين، عن أبی حمزه، عن أبی جعفر عليهالسلام قال:
«أخذ الله الميثاق على النبيين و قال: ألست بربكم؟ قالوا: بلى.
و إن هذا محمدا رسولى و أن عليّا أمير المؤمنين والأوصياء من بعده عليهمالسلام ولاه أمرى وخزان علمى و أن المهدی عليهالسلام أنتصر به لدينی و أظهر به دولتی و أنتقم به من أعدائى و أعبد به طوعا و کرها، قالوا: أقررنا ربنا و شهدنا.
و لم يجحد آدم و لم يقر، فثبتت العزيمه لهؤلاء الخمسه فی المهدى عليهالسلام، و لم يكن لآدم عزيمه على الإقرار، و هو قول الله تبارک وتعالى: وَلَقَدْ عَهدنا إلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِى وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً».[۶]
شیخ مفید: بسند خود از حمران بن اعین، از ابوحمزه، از امام ابوجعفر باقر علیهالسلام آورده که آن حضرت فرمود: خداوند از پیغمبران پیمان گرفت و فرمود: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، و اینکه این محمد رسول من است و اینکه علی امیرالمؤمنین است و جانشینان پس از او علیهمالسلام. والیان امر من و گنجوران علم منند، و اینکه مهدی علیهالسلام، کسی است که به وسیله او برای دینم یاری میگیرم و دولتم را به او آشکار سازم، و به او از دشمنانم انتقام گیرم، و به او به طوع یا کراهت عبادت شوم. گفتند: پرودگارا اقرار کردیم و شهادت دادیم، ولی آدم نه انکار کرد و نه اقرار نمود، پس منصب اولوالعزمی برای آن پنج تن از جهت مهدی علیهالسلام ثابت شد، و برای آدم عزمی بر اقرار به آن نبود. و این است [معنی] قول خدای تبارک و تعالی: و به راستی که ما از پیش به آدم سفارشی کردیم پس او فراموش کرد و برایش عزم و تصمیم پایداری نیافتیم.»
ابن شهر آشوب: عن الباقر عليهالسّلام فی قوله تعالى: وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ قَالَ:
«كلمات فی محمّد و على و الحسن والحسين و الأئمه عليهمالسلام من ذريتهم، كذا نزل على محمد صلىاللهعليهوالهوسلم.»[۷]
«این شهر آشوب: از امام باقر علیهالسلام در مورد فرموده خدای تعالی: و به راستی که ما از پیش به آدم سفارشی کردیم آورده که فرمود: کلماتی درباره محمد و علی و حسن و حسین و امامان علیهمالسلام از ذریه ایشان، اینچنین بر حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم نازل گشت.»[۸]
سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص ۲۳۸
- ↑ طه (۲۰): ۱۱۶.
- ↑ کافی ۱: ۴۱۶ [کتاب الحجه، باب فيه نكت و نتف ... ۱۰۸، ح ۲۳].
- ↑ کافی ۱: ۴۱۶ [کتاب الحجه، باب فيه نكت و نتف ... ۱۰۸، ح ۲۲].
- ↑ تفسیر قمی ۲: ۳۹.
- ↑ علل الشرايع ۱: ۱۲۲ [باب ۱۰۱، ح ۱]
- ↑ این حدیث در کتب موجود از شیخ مفید یافت نشد؛ اما با اختلافهایی جزئی در بصائر الدرجات: ۷۰ [ج ۲، باب ۷، ح۲] نقل شده است [در کافی ۲: ۸ (كتاب الإيمان والكفر ، باب آخر منه، ح ۱) نیز شبیه این روایت آمده است.
- ↑ در کتب موجود از ابن شهر آشوب نیافتم. [در بحار الأنوار ۴۳: ۳۲، به نقل از مناقب آل ابی طالب و با مختصری تفاوت آمده است.]
- ↑ در کتب موجود از ابن شهر آشوب نیافتم.