قمر - آیه ۲

از ویکی‌مهدی

آیات مهدویت - سوره قمر - آیه 2

وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا: سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ[۱]

و چون آیتی را ببینند روی بر تافته و می گویند سحری پی در پی است.

محمّد بن إبراهیم النّعمانیّ فی الغیبة، قال: أخبرنا[۲] أحمد بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا القاسم[۳] بن محمّد بن الحسن[۴] بن حازم، قال: حدّثنا عبیس بن هشام النّاشریّ، عن عبد اللّه بن جبلة، عن عبد الصّمد بن بشیر، عن أبی عبد اللّه جعفر بن محمّد علیهما السّلام، و قد سأله عمارة الهمدانیّ فقال له:

أصلحک اللّه! إنّ النّاس[۵] یعیّرونا و یقولون: إنّکم تزعمون أنّه سیکون صوت من السّماء. فقال له:

«لا ترو عنّی و اروه عن أبی، کان أبی یقول: هو فی کتاب اللّه إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ[۶] فیؤمن أهل الأرض جمیعا للصّوت الأوّل ، فإذا کان من الغد صعد إبلیس اللّعین حتّی یتواری من الأرض فی جوّ السّماء ثمّ ینادی: ألا إنّ عثمان قتل مظلوما فاطلبوا بدمه، فیرجع من أراد اللّه عزّ و جلّ به شرّا[۷] و یقولون: هذا سحر الشّیعة و حتّی یتناولونا و یقولون: هو من سحرهم، و هو قول اللّه عزّ و جلّ: وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا: سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.»[۸]

«محمد بن ابراهيم نعمانی: در کتاب الغيبه گوید: احمد بن محمد بن سعيد خبرمان داد، گفت: حديثمان داد قاسم بن محمد بن الحسين بن حازم، گفت: حديثمان داد عبیس بن هشام ناشری، از عبدالله بن جبله، از عبدالصمد بن بشیر، از حضرت امام ابوعبدالله جعفر بن محمد عليهما السلام که عماره همدانی از آن حضرت سؤال کرد و عرضه داشت:

و اصلحك الله، این ستيان ما را سرزنش نموده بما می گویند: شما می پندارید که آواز دهنده ای از آسمان به نام صاحب این امر بانگ خواهد زد؟ آن حضرت عليه السلام باو فرمود: از من روایت مکن و از پدرم روایت کن، پدرم می فرمود: این در کتاب خداوند هست: و اگر بخواهیم از آسمان آیتی فرود آوریم پس بر آن گردن نهند ؛ پس همه اهل زمین برای صدای [اول] ایمان آورند، پس چون فردای آن روز شود ابليس لعين آنقدر بالا می رود تا از زمین مخفی می گردد، در دل آسمان سپس فریاد می زند: توجه کنید که عثمان مظلوم کشته شد خونش را مطالبه کنید، پس هرکه را خدای عز و جل برایش شر ابدی خواسته بر می گردد، و می گویند این جادوگری شیعیان است، و تا بحدی که به ما نیز بد خواهند گفت، و گویند: این از سحر آنهاست، و این است (معنی) فرموده خدای عزوجل: «و چون آیه ای را ببینند روی برتافته و می گویند سحری پی در پی است». .

عنه، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا علیّ بن الحسن التّیملیّ، قال: حدّثنی[۹] عمرو بن عثمان، عن الحسن بن محبوب، عن عبد اللّه بن سنان، قال: کنت عند أبی عبد اللّه علیه السّلام فسمعت رجلا من همدان یقول [له: إنّ .]

هؤلاء العامّة یعیّرونا و یقولون لنا: إنّکم تزعمون أنّ منادیا ینادی من السّماء باسم صاحب هذا الأمر، و کان علیه السّلام متّکئا فغضب و جلس، ثمّ قال:

«لا ترووه عنّی و ارووه عن أبی، و لا حرج علیکم فی ذلک، أشهد أنّی [قد] سمعت أبی علیه السّلام یقول: و اللّه إنّ ذلک فی کتاب اللّه عزّ و جلّ لبیّن حیث یقول:

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ فلا یبقی فی الأرض یومئذ أحد إلّا خضع و ذلّت رقبته [لها] فیؤمن أهل الأرض إذا سمعوا الصّوت من السّماء: ألا إنّ الحقّ فی علیّ بن أبی طالب علیه السّلام و شیعته.

قال: فإذا کان من الغد صعد إبلیس فی الهواء حتّی یتواری عن أهل الأرض، ثمّ ینادی: ألا إنّ الحقّ فی عثمان بن عفّان [و شیعته فإنّه قتل مظلوما فاطلبوا بدمه- قال علیه السّلام:- ف یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ[۱۰] علی الحقّ و هو النّداء الأوّل، و یرتاب یومئذ الّذین فی قلوبهم مرض و المرض- و اللّه- عداوتنا، فعند ذلک یبرؤون[۱۱] منّا [و] یتناولونا و یقولون[۱۲]: إنّ المنادی الأوّل سحر من [سحر] أهل هذا البیت.»

ثمّ تلا أبو عبد اللّه علیه السّلام قول اللّه عزّ و جلّ: وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.[۱۳]

و از اوست: که گفت: خبرمان داد احمد بن محمد بن سعید گوید: حدیثمان داد علی بن الحسن [الحسين] تیملی، گوید: حدیثم داد عمرو بن عثمان، از حسن بن محبوب، از عبدالله بن سنان که گفت: در محضر امام ابوعبدالله صادق عليه السلام بودم که شنیدم شخصی از همدان می گفت: این شتیان ما را سرزنش می کنند و به ما می گویند: شما می پندارید که آواز دهنده ای از آسمان به نام صاحب این امر بانگ خواهد زد. آن حضرت تکیه داده بود خشمگین شد و نشست سپس فرمود: این سخن را از من نقل نکنید و از پدرم نقل کنید که هیچ اشکالی برای شما نخواهد داشت. من شهادت می دهم که از پدرم عليه السلام شنیدم می فرمود: والله این مطلب در کتاب خدای عزوجل کاملا روشن است که می فرماید: و اگر بخواهیم از آسمان آیتی فرود آوریم پس بر آن گردن نهند پس آن روز احدی در زمین باقی نمی ماند مگر اینکه در مقابل آن نشانه گردن نهد و همه اهل زمین وقتی بشنوند صدائی از آسمان بلند است که: آگاه باشید که حق با علی بن ابی طالب عليه السلام و شیعیان او است؛ ایمان می آورند، و چون فردای آن روز شود ابلیس بر هوا رود تا جائی که از چشم زمینیان مخفی گردد. آنگاه بانگ برآورد که: توجه کنید حق با عثمان بن عفان و شیعیان او است زیرا که او مظلوم کشته شد خونش را مطالبه کنید، حضرت عليه السلام فرمود: پس در آن هنگام خداوند مؤمنان را با قول ثابت بر حق استوار می سازد که همان ندای اول است، ولی آنها که در دلشان مرض هست که مرض به خدا قسم دشمنی ما است، در شگ می افتند، در آن هنگام از ما دوری می جویند و ما را اهانت می کنند و می گویند: منادی اول سحری بود از سحرهای این خاندان سپس حضرت ابوعبدالله صادق عليه السلام این آیه را تلاوت کرد: او چون آیه ای را ببینند روی برتافته و می گویند سحرهای پی در پی است».

و عنه، قال: أخبرنا[۱۴] أحمد بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا محمّد بن المفضّل بن إبراهیم، و سعدان بن إسحاق بن سعید، و أحمد بن الحسین بن عبد الملک، و محمّد بن أحمد بن الحسن القطوانیّ جمیعا، عن الحسن بن محبوب، عن عبد اللّه بن سنان مثله سواء بلفظه.[۱۵]

و از اوست که گفت: خبرمان داد [حديثمان گفت] احمد بن محمد بن سعید گفت: حدیثمان دادند محمد بن المفضل [الفضل] بن ابراهيم وسعدان بن اسحاق بن سعيد، و احمد بن الحسين بن عبدالملک (الكريم) ، و محمد بن احمد بن الحسن قطرانی، همگی از حسن بن محبوب، از عبدالله بن سنان... مثل همین حديث را با همین الفاظ آورده است».

سیمای حضرت مهدی در قرآن، هاشم بن سلیمان بحرانی، قائمیه اصفهان ص 411

  1. قمر (54): 2.
  2. [در مأخذ: حدّثنا.]
  3. [در متن: القسم.]
  4. [در متن: الحسین.]
  5. [در مأخذ: ناسا.]
  6. شعراء (26): 5.
  7. در مأخذ: سوءا.
  8. کتاب الغیبة: 261- 262 [باب 14، ح 20].
  9. [در مأخذ: حدّثنا.]
  10. [ابراهیم (14): 28.]
  11. در مأخذ: یتبرّؤون.
  12. [در مأخذ: فیقولون.]
  13. کتاب الغیبة: 260- 261 [باب 14، ح 19].
  14. در مأخذ: و حدّثنا.
  15. کتاب الغیبة: [261].