احادیث مهدوی در قدیمیترین منابع
اشاره
بیش از ۲۰۰۰ جلد کتاب مستقل پیرامون مهدویت در کتابخانههای تخصصی قم موجود است که قدیمیترین آنها به شرح زیر است:
- غیبت نعمانی، تألیف محمد بن ابراهیم نعمانی، به سال ۳۴۲ ق. شامل ۵۰۰ حدیث.
- كمال الدين، تأليف: شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱ ق. شامل ۷۰۰ حدیث.
- غیبت طوسی، تألیف شیخ طوسی، متوفای ۴۶۰ق. شامل ۵۰۰ حدیث.
قدیمی ترین کتاب موجود از قرن اول هجری، کتاب سُلَیم بن قیس، متوفای ۹۰ ق. است که برخی از احادیث مهدویت در آن آمده است.
ابن ندیم مینویسد: نخستین کتابی که برای شیعیان ظاهر شده کتاب سلیم بن قیس هلالی است.[۱]
نعمانی در اعتبار آن مینویسد: در میان حاملان علم و راویان حدیث از شیعیان، اختلافی نیست در این که کتاب سلیم بن قیس از بزرگترین و قدیمیترین کتابهای اصل و مرجع میباشد، که همهی شیعیان از آن روایت میکنند و به آن اعتماد میکنند.[۲]
مؤلف از اصحاب خاص مولای متقیان و جزء «شرطه الخمیس» یعنی گارد ویژهی آن حضرت بود.
ابان بن ابی عیّاش این کتاب را به امام سجاد عليهالسلام ارایه داده، حضرت فرموده: سلیم راست گفته، سپس به امام صادق عليهالسلام ارایه داده، حضرت فرموده: این کتاب الفبای شیعه میباشد و رازی از رازهای شیعه است.[۳]
سلیم بن قیس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله روایت کرده که خطاب به حضرت فاطمه فرمود:
«منّا و الّذي نفسي بيده مهدىّ هذه الأمّه»؛
سوگند به خدایی که جان من در دست قدرت اوست، مهدی این امت از ماست.[۴]
آنگاه از مولای متقیان روایت میکند که فرمود:
«مِنْهُمْ وَاللَّهِ يَا بَنِى هِلَالٍ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّهِ، الَّذى يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
وَالله إِنِّي لَأَعْرِفُ جَميعَ مَنْ يُبَايِعُهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقام، وَ أَعرِفُ أَسْمَاءَ الْجَميع وَ قَبَائِلَهُمْ»؛
به خدا سوگند ای هلالی! از آن اوصیای دوازده گانه است مهدی این امت، که زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که پر از جور و ستم شده باشد.
به خدا سوگند همهی کسانی که با او در میان رکن و مقام بیعت میکنند را میشناسم، نام خود و قبیلهشان را میدانم.[۵]
آنگاه از راهبی به نام شمعون، از نسل «شمعون بن حمّون» وصى حضرت عيسى عليهالسلام روایت میکند که گفت:
در کتاب جد من بشارت پیامبری از نسل اسماعیل در تهامه و ۱۲ تن وصی آن حضرت، که نامش احمد و محمد، وصيش علی، سپس ۱۱ تن از نسل علی، حسن و حسین (شَبَر و شُبَیر) و ۹ تن از نسل حسین (شُبیر) که عیسی بن مریم در پشت سر نهمین آنها نماز میخواند، او همهی سرزمینهای خدا را پر از عدل و داد میکند، شرق و غرب را مالک میشود و خداوند او را بر همهی ادیان پیروز گرداند.[۶]
سپس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله روایت کرده که فرمود:
آگاه باشید که من، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، مهدی، ما فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشت هستیم.[۷]
احادیث مهدوی در منابع قرن دوم هجری
تنها کتابی که از قرن اول هجری از حوادث روزگار جان سالم به در برده و تا زمان ما سالم مانده، کتاب سلیم بن قیس بود که تعدادی از احادیث آن را نقل کردیم.
ولی در قرن دوم هجری صدها کتاب توسط اصحاب امام باقر و امام صادق و دیگر امامان معصوم عليهمالسلام تأليف شده، که غالباً به نام «اصل» شناخته میشوند.
اصل به کتابی گفته میشود که مطالب آن را مؤلف بدون واسطه از امام و یا راویان اخذ کرده باشد؛ نه از آثار دیگران.
تعداد ۴۵۰۰ اصل توسط اصحاب ائمه عليهمالسلام ثبت شده که ۴۰۰۰ جلد آن مربوط به اصحاب امام صادق علیهالسلام میباشد.
ابن عقده تعداد ۴۰۰۰ نفر از شاگران امام صادق علیهالسلام را در کتاب رجالش معرفی کرده، آقای شبستری ۳۷۵۹ تن از آنها را در کتاب «الفائق» معرفی کرده و آیه الله قزوینی تعداد آنها را در «موسوعه الامام الصادق عليهالسلام» به ۵۰۰۰ نفر رسانیده است.
در میان کتابهای اصل، چهارصد اصل از آنها بسیار معتبر بوده که به اصول اربع مائه مشهور میباشد، که تقریبا همهی آنها در کتب اربعه منعکس است.
تقریباً همهی آنها در طول چهارده قرن توسط حوادث طبیعی از قبیل زلزله، سیل، حریق، و تهاجمهای دشمنان اهل بیت از بین رفته، فقط ۱۶ اصل از آنها باقی مانده، که به نام «الاصول السته عشر» چاپ شده است.
زید زرّاد، از اصحاب امام صادق علیهالسلام در اصل خود مینویسد:
به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: میترسم مؤمن حقیقی نباشم، زیرا به پول بیش از برادران ایمانی وابسته هستم.
فرمود: نه شما مؤمن هستید، ولی تا قائم ما ظهور نکند ایمان شما کامل نمیشود، چون ایشان ظهور کند عقلهای شما را خداوند کامل میکند، پس مؤمن کامل میشوید.[۸]
دُرُست بن منصور حدیث مفصلی پیرامون برخورد حضرت با مخالفان نقل میکند.[۹]
جعفر بن محمد حضرمی از امام باقر علیهالسلام روایت میکند که خطاب به جابر فرمود:
ای جابر! برای بنی عباس پرچمهایی هست، برای دیگران نیز پرچمهایی است. پرهیز کن و دور باش، تا هنگامی که مردی را از اولاد امام حسین علیهالسلام ببینی که در میان رکن و مقام با او بیعت میکنند، سلاح پیامبر، کلاه خود پیامبر، زره و شمشیر پیامبر با او میباشد.[۱۰]
ابو سعید عصفری از امام صادق علیهالسلام روایت میکند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«مِنْ وُلْدِى أَحَدَ عَشَرَ نَقِيباً نَجيباً، مُحَدَّثُونَ، مُفَهَّمُونَ، آخِرِهُمُ الْقائِمُ بِالْحَقِّ، يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً»؛
از فرزندان من یازده تن نقیب، نجیب، محدّث، فرزانه خواهد بود، که واپسین آنها قائم به حق میباشد، که زمین را پر از عدل نماید، همانگونه که پر از ستم شده باشد.[۱۱]
احادیث مهدویت در قدیمترین اثر اهل سنت
در میان کتب اهل سنت تنها یک مورد سراغ داریم که از قرن دوم هجری سالم مانده و در دسترس ما میباشد و آن کتاب «الجامع» تأليف معمر بن راشد ازدی، متولد ۹۵ یا ۹۶ ق. و متوفای ۱۵۲ یا ۱۵۴ ق. است.[۱۲]
این کتاب را شاگرد مؤلف، عبدالرزاق صنعانی، متوفای ۲۱۱ ق. از او روایت کرده است.
کتاب «الجامع» شامل ۱۶۱۱ حدیث، در ۲۸۳ باب، در ۳۸۳ صفحهی وزیری به چاپ رسیده است.
باب ۲۴۱ از ابواب کتاب الجامع به احادیث در بارهی حضرت مهدی علیهالسلام اختصاص دارد، در این باب ۱۱ حدیث پیرامون حضرت مهدی آمده، که یک نمونهی آن به شرح زیر است:
مُعَمَّر ؛ با سلسله اسنادش از ابو سعید خدری روایت میکند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از بلایی سخن گفت که امت اسلامی را در بر خواهد گرفت، دیگر کسی پناهگاهی پیدا نخواهد کرد که به آن پناه ببرد، آنگاه فرمود:
«فَيَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلاً مِنْ عِتْرَتي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ
الْأَرْضِ، لا تَدَعُ الْأَرْضُ مِنْ مائِها شَيْئًا إِلّا أَخْرَجَتْهُ، حَتَّى تَتَمَنَّى الْأَحْيَاءُ الْأَمْواتَ».
پس خداوند مردی را از عترت من که از اهل بیت من میباشد، بر میانگیزاند، که زمین را به وسیلهی او پر از عدل فرماید، همانگونه که پر از جور و ستم شده باشد. آسمان چیزی از بارانش را دریغ نمیکند، که آن را سیل آسا فرو میریزد. زمین نیز چیزی از آبش را فرو نمیگزارد، جز این که بیرون میفرستد. تا جایی که زندهها مردگان خود را آرزو میکنند.[۱۳]
در این کتاب بیش از ۲۰ حدیث پیرامون حضرت بقیه الله آمده است، که به نمونهی یاد شده بسنده میکنیم.
درسنامه مهدویت، علی اکبر مهدیپور، (قائمیه اصفهان) ص ۵۶.
پانویس
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص ۲۷۵.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص ۱۰۱.
- ↑ تهرانی، الذریعه، ج ۲ ص ۱۵۲.
- ↑ سليم بن قيس، کتاب سلیم، ص ۱۸.
- ↑ همان، ص ۶۵.
- ↑ همان، ص ۱۱۷.
- ↑ همان، ص ۲۰۴.
- ↑ زيد زراد، الاصول السته عشر، ص ۶.
- ↑ درست بن منصور، همان، ص ۱۶۶.
- ↑ جعفر بن محمد حضرمی، همان، ص ۷۹.
- ↑ ابو سعید عصفری، همان، ص ۱۵.
- ↑ ذهبي، سير أعلام النبلاء، ج ۷، ص ۱۴.
- ↑ معمر بن راشد، الجامع جلد دهم المصنّف ص ۳۱۶، باب ۲۴۱، ح ۵۰۳۵.