ای نسیم سحری خاک در یار بیار
نسیم سحری
ای نسیم سحری خاک در یار بیار
که کند حافظ از او دیده دل نورانی۱
قطران تبریزی:
به روان اندر،بایسته تر از توحیدی
به زبان اندر، شایسته تر از ایمانی
راحت روح پدید آرد دیدار تو شاه
زهر بر یاد تو گردد چو می ریحانی
چه گنه کردم گوئی که خداوند جهان
نه همی دارد دیدار توام ارزانی
انوری:
یافت احوال جهان رونق جاویدانی
چرخ بنهاد ز سر عادت بیفرمانی
ور به چشم کرمی جانب بالا نگرند
چرخ بیرون شود از ورطهٔ سرگردانی
زانکه در سایهٔ او مینتواند که زند
هیچ شیطانِ ستم نیز ، دم شیطانی
پاسشان حبس زمین است و درو قارونوار
فتنه و جور و ستم هر سه شده زندانی
------------
حافظ امید موعود، عبدالحسین فخاری
------------
۱. حافظ از نسیم سحری که از عبادتگه یار، بوی خوش می آورد، مدد می جوید تا از شمیم عطرآگین و نورانی محبوب، دل خویش نورانی کند که سحرگاهان، گاه عبادت و مناجات آن محبوب جانهاست.