به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد

از ویکی‌مهدی

حُسن و ملاحت


به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد۱

تو را در این سخن انکارِ کارِ ما نرسد

اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده‌اند

کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد

به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز

به یارِ یک جهتِ حق گزارِ ما نرسد

هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی

به دلپذیری نقشِ نگارِ ما نرسد

هزار نقد به بازارِ کائنات آرند

یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد


اهلی شیرازی:

پری بحسن رخ گلعذار ما نرسد

ملک بخلق خوش غمگسار ما نرسد

وفای کس بوفای نگار ما نرسد

بحسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد


فیض کاشانی:

به علم و سیف و نسب کس به یار ما نرسد

تو را در این سخن انکار کار ما نرسد

اگرچه پادشهان در جهان بسی بودند

کسی به علم و به نصرت به یار ما نرسد

به حسن خلق و وفاداری و جهانگیری

کسی به راهبر حق‏گزار ما نرسد

ز ابتدای زمان تا به انتهای جهان

کسی به پادشه کامکار ما نرسد

ولی دریغ که شد از نظر چنان پنهان

که بوی او به هوای دیار ما نرسد

دلا ز طعنه منکر مرنج و واثق باش

که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

چنان بزی که جناب امام را ای فیض

غبار خاطری از رهگذار ما نرسد

---------------

حافظ امید موعود، عبدالحسین فخاری


۱.هیچکس همتای یار ما نیست و در میان زیبایان، کسی به حسن خلق و وفا و زیبایی و ملاحت به یار یک جهت حق گزار ما نرسد؛ هزار نقش از کلک آفرینش برون آید، یکی همچون یار ما نخواهد بود؛ هزار سکه به بازار آید، یکی به سکه یار ما شبیه نخواهد بود: این ویژگی ها فقط بر قامت موعود محبوب منطبق است.