تاریخ دقیق میلاد حضرت مهدی علیه‌السلام

از ویکی‌مهدی

اشاره

صدها تن از محدثان، مورخان، سیره نویسان و تراجم نگاران، میلاد مسعود کعبه‌ی مقصود، قبله‌ی موعود، حضرت بقیه الله ارواحنافداه را در شب جمعه، شب نیمه شعبان ۲۵۵ ق ثبت کرده‌اند.

قدیمی‌ترین منبعی که در دست است، کتاب «اثبات الرجعه» تألیف فضل بن شاذان نیشابوری، متوفای ۲۶۰ ق. می‌باشد.

فضل بن شاذان، از محمد بن علی بن حمزه، از امام حسن عسکری علیه‌السلام روایت کرده که فرمود:

«قد ولد ولى الله وحجته على عباده، وخليفتي من بعدى، مختوناً ليله النصف من شعبان، سنه خمس و خمسين و مأتين، عند طلوع الفجر. وكان اوّل من غسله رضوان خازن الجنان، مع جمع من الملائكه المقربين بماء الكوثر والسلسبيل. ثم غسلته عمتى حكيمه بنت محمد بن على الرّضا عليهم‌السلام.»

«ولى خدا، حجت خدا بر بندگان و جانشین من بعد از من، در شب نیمه‌ی شعبان، در سال ۲۵۵، به هنگام طلوع فجر، به صورت ختنه شده، دیده به جهان گشود. نخستین کسی که او را شستشو داد: «رضوان» خازن بهشت بود، که با گروهی از فرشتگان مقرب، با آب کوثر وسلسبیل او را شستشو داد. سپس عمه‌ام: «حکیمه» دختر محمد بن على الرضا (امام جواد) عليهم‌السلام او را شستشو داد.»[۱]

این حدیث در نهایت صحت و اتقان است، زیرا آن‌را «فضل بن شاذان» با یک واسطه از امام علیه‌السلام روایت کرده است.

همه‌ی علمای رجال، «فضل بن شاذان» را به عنوان: ثقه، فقیه، جلیل القدر و عظیم الشأن ستوده‌اند.[۲]

نجاشی پیشوای علمای رجال در حق او می‌نویسد:

جلالت قدر او مشهورتر از آن است که ما او را وصف کنیم.[۳]

علامه‌ی حلی در مورد او می‌نویسد:

او رئيس طائفه‌ی امامیه است.[۴]

فضل بن شاذان نیز آن را از «محمّد بن علی بن حمزه» روایت کرده، که از اصحاب خاص امام عسکری علیه‌السلام بود و نسبش با چهار واسطه به حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌رسید.

مرحوم نجاشی پیشتاز رجالیون می‌نویسد:

محمد بن علی بن حمزه مورد وثوق است، در حدیث، بسیار برجسته و از نظر عقیدتی صحیح الاعتقاد می‌باشد.

و در پایان می‌فرماید:

پس از شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام مادر حضرت صاحب الأمر عليه‌السلام در خانه‌ی او اقامت کرد.[۵]

جالب توجه است که گروهی از علمای عامه نیز بر صداقت و وثاقت او تأکید کرده‌اند.[۶]

با توجه به درگذشت فضل بن شاذان در حیات امام عسکری علیه‌السلام، به هنگام تألیف کتاب، حضرت مهدی علیه‌السلام حداکثر ۵ ساله بودند.

برای اتقان بیشتر، اسامی تعدادی از بزرگان شیعه را که ولادت آن حضرت را دقیقاً در شب نیمه‌ی شعبان ۲۵۵ ق. ثبت کرده‌اند، در این‌جا می‌آوریم:

۱ . ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، متوفای ۳۲۹ ق.[۷]

۲. ابو الحسن، علی بن حسین بن علی مسعودی، متوفای ۳۴۶ ق.[۸]

۳. ابو جعفر، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، متوفای ۳۸۱ ق.[۹]

۴. ابو عبدالله، محمد بن محمد بن نعمان، متوفای ۴۱۳ ق.[۱۰]

۵. ابو الفتح، محمد بن علی بن عثمان کراجکی، متوفای ۴۴۹ ق.[۱۱]

۶. ابوجعفر، محمد بن حسن طوسی، متوفای ۴۶۰ ق.[۱۲]

۷. امين الاسلام، فضل بن حسن طبرسی، متوفای ۵۴۸ ق.[۱۳]

۸. ابو الحسن، علی بن عيسى بن ابى الفتح اربلی، متوفای ۶۹۳ ق.[۱۴]

۹. حسن بن يوسف بن مطهر حلّی، متوفای ۷۲۶ ق.[۱۵]

۱۰. شمس الدین، محمد بن مکی، مستشهد ۷۸۶ ق.[۱۶]

و ده‌ها منبع دیگر.

اعتراف علمای عامه

ولادت حضرت بقیه الله ارواحنافداه، از ضروریات مذهب شیعه و از مسلمات تاریخ است، ولی در میان علمای سنّت اختلافی است. گروهی از آنها به صراحت اعلام کرده‌اند که ولادت حضرت مهدی، فرزند امام حسن عسکری، در شب جمعه شب نیمه‌ی شعبان ۲۵۵ ق. بوده است. اسامی تعدادی از آنها را به ترتیب تسلسل زمانی می‌آوریم:

۱. ابوبکر، احمد بن حسین بن علی بن بیهقی شافعی، متوفای ۴۵۸ ق.[۱۷]

٢. شمس الدین احمد بن محمد، ابن خلکان، متوفای ۶۸۱ ق.[۱۸]

۳. حمدالله بن ابی بکر بن احمد بن نصر مستوفی، متوفای حدود ۷۵۰ ق.[۱۹]

۴. ابو الوليد، محمد، ابن شحنه حنفی، متوفای ۸۱۵ ق.[۲۰]

۵. حافظ محمد بن محمد بن محمود نجار، معروف به خواجه پارسا، متوفای ۸۲۲ ق.[۲۱]

۶. علی بن محمد بن احمد، ابن صباغ مالکی، متوفای ۸۵۵ ق.[۲۲]

٧. غياث الدين بن همام الدّین، مشهور به: خواند میر، متوفای ۹۴۲ ق.[۲۳]

۸. شمس الدين محمد بن طولون دمشقی حنفی، متوفای ۹۵۳ ق.[۲۴]

۹. عبد الوهاب شعرانی شافعی، متوفای ۹۷۳ ق.[۲۵]

۱۰. احمد، ابن حجر هیثمی مکی، متوفای ۹۷۴ ق.[۲۶]

۱۱. سید جمال الدین عطاء الله بن سيد غياث الدين محدّث، متوفای ۱۰۰۰ ق.[۲۷]

۱۲. احمد بن یوسف دمشقی قرمانی، متوفای ۱۰۱۹ ق.[۲۸]

۱۳. عبدالله بن محمد بن عامر شبراوی شافعی، متوفای بعد از ۱۱۵۴ ق.[۲۹]

۱۴. محمد بن احمد سفارینی نابلسی حنبلی، متوفای ۱۱۸۸ ق.[۳۰]

۱۵. مؤمن بن حسن بن مؤمن شبلنجی، متوفای بعد از ۱۲۹۰ ق.[۳۱]

۱۶. سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، متوفای ۱۲۹۴ ق.[۳۲]

۱۷. حسن عدوی حمزاوی مالکی مصری، متوفای ۱۳۰۳ ق.[۳۳]

۱۸. شهاب الدین احمد بن احمد حلوانی، متوفای ۱۳۰۸ ق.[۳۴]

۱۹. قاضی بهلول بهجت افندی، متوفای ۱۳۵۰ ق.[۳۵]

۲۰. خیر الدین زرکلی، متوفای ۱۳۹۶ ق.[۳۶]

یادآوری

این‌ها گروهی از رجال برجسته‌ی اهل سنت بودند که به صراحت بر ولادت آن حضرت در شب نیمه‌ی شعبان ۲۵۵ ق. تصریح کرده‌اند، ولی غالب علمای عامه بر ولادت آن حضرت معتقد نیستند و فقط به خروج آن حضرت در آخر الزمان تأکید می‌کنند.

نکته‌ی دیگر این که اعتقاد به ظهور حضرت مهدی در آخر الزمان از ضروریات دین مقدس اسلام است و هرگز احدی از علمای امت اسلامی آن‌را انکار نکرده است، بلکه با سلسله اسناد خودشان از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله روایت کرده‌اند که فرمود:

«مَن كَذَّبَ بِالمَهدىِّ فَقَد كَفَرَ.»

«هر کس حضرت مهدی علیه‌السلام را تکذیب کند کافر است.»

گروهی از راویان این حدیث به همین لفظ عبارتنداز:

۱. ابوبکر اسکاف، متوفای ۳۵۲ ق. در کتاب: «فوائد الأخبار».

۲. ابوالقاسم سهیلی، متوفای ۵۸۱ق.[۳۷]

۳. يوسف بن يحيى مقدسی، متوفای قرن هفتم.[۳۸]

۴. جلال الدین سیوطی، متوفای ۹۱۱ ق.[۳۹]

۵. مرعی بن یوسف مقدسی، قرن یازدهم.[۴۰]

۶. متقی هندی، متوفای ۹۷۵ ق.[۴۱]

۷. محمد صدیق قنوجی، متوفای ۱۳۰۷ ق.[۴۲]

۸. ابن حجر هیثمی مکی، متوفای ۹۷۴ ق.[۴۳]

شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد جوینی، متوفای ۷۳۰ ق. این حدیث را به این تعبیر روایت کرده که پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود:

«مَنْ أَنْكَرَ خُرُوجَ الْمَهْدِىِّ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ»؛

«هر کس خروج مهدی انکار کند بر آنچه به حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نازل گشته، کافر شده است.»[۴۴]

قندوزی نیز به همان تعبیر روایت کرده است.[۴۵]

محمد انور شاه کشمیری، متوفای ۱۳۵۲ ق. نیز با همان عبارت نقل کرده است.[۴۶]

برخی از بزرگان عامه با ما هم عقیده هستند و معتقدند که حضرت مهدی علیه‌السلام متولد شده و اینک زنده است، به عنوان یک نمونه فضل الله بن روزبهان، متوفای ۹۲۷ ق. می‌نویسد:

حق آن است که حضرت مهدی علیه‌السلام متولد شده و امروز موجود است.[۴۷]

حافظ ابوعبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی، مستشهد ۶۵۸ ق. یکی از ابواب کتاب «البیان» را به این موضوع اختصاص

نویسد:

باب بیست و پنجم: در دلایل وجود حضرت مهدی علیه‌السلام که زنده و باقی است، از روز غیبتش تا الآن.[۴۸]


درسنامه مهدویت، علی اکبر مهدی‌پور، (قائمیه اصفهان) ص ۳۹.

پانویس

  1. فضل بن شاذان، اثبات الرجعه؛ میرلوحی، کفایه المهتدی، ص ۵۵۱ ح ۳۰؛ شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۷۰؛ خاتون آبادی، کشف الحق، ص ۳۳؛ محدث نوری، نجم ثاقب، ص ۲۵؛ تستری، تواريخ النبي والآل، ص۴۳.
  2. شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۹۷؛ ابن داود، الرجال، ص ۱۵۱.
  3. نجاشي، الرجال، ص ۳۰۷، رقم ۸۴۰.
  4. علامه‌ی حلّی، خلاصه الرجال، ص۱۳۳.
  5. نجاشي، الرجال، ص ۳۴۷، رقم ۹۳۸.
  6. رازى، الجرح والتعديل، ج ۸، ص ۲۸؛ خطیب، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۶۳.
  7. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۴.
  8. مسعودی، اثبات الوصيه، ص۲۱۹.
  9. شیخ صدوق، کمال‌الدين، ج ۲، ص ۴۳۰.
  10. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۳۹.
  11. کراجکی، کنز الفوائد، ج ۲، ص۱۱۴.
  12. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۳۴.
  13. طبرسی، اعلام الوری، ج ۲، ص ۲۱۴.
  14. اربلی، کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۳۶.
  15. علامه‌ی حلّی، المستجاد، ص ۲۰ در ضمن مجموعه‌ی نفیسه، ۴۷۵.
  16. شهید اوّل، الدروس الشرعيه، ج ۲، ص۱۶.
  17. بیهقی، شعب الایمان، به نقل عسکری، المهدی الموعود المنتظر، ج ۱، ص ۱۸۲.
  18. ابن خلكان، وفيات الأعيان، ج ۴، ص۱۷۶.
  19. مستوفی، تاریخ گزیده، ص۲۰۷.
  20. ابن شحنه، روض المناظر، ج ۱، ص ۲۹۴.
  21. خواجه پارسا، فصل الخطاب، به نقل قندوزي، ينابيع الموده، ج۳، ص۳۰۴.
  22. ابن صباغ، الفصول المهمه، ص ٢٢٧.
  23. خواند میر، حبيب السير، ج ۲، ص ١٠٠.
  24. ابن طولون، ائمه‌ی اثنا عشر، ص ۱۱۷.
  25. شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۲، ص۴۲۲.
  26. هيثمي، الصواعق المحرقه، ص۱۶۷.
  27. محدث، روضه الأحباب، به نقل محدث نوری، کشف الأستار، ص۶۴.
  28. قرماني، أخبار الدول، ص ١١٧.
  29. شبراوى، الاتحاف بحبّ الأشراف، ص۱۷۸.
  30. نابلسی، لوائح الأنوار، ج ۲، ص۶۸.
  31. شبلنجی، نور الأبصار، ص ۲۶۰.
  32. قندوزی، ينابيع المودّه، ج۳، ص۳۰۴.
  33. حمزاوی، مشارق الأنوار، ص۱۱۳.
  34. حلواني، العطر الوردى، ص۴۹.
  35. بهجب افندی، تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد، ص ۱۶۴.
  36. زرکلی، الأعلام، ج۶، ص۸۰.
  37. سهيلي، الروض الأنف، ج۲، ص۴۳۱.
  38. سلمی، عقد الدرر، ص ۱۵۷.
  39. سيوطي، العرف الوردى، ص ۱۶۵.
  40. مقدسی، فرائد فوائد الفكر، ص۲۲۰.
  41. متقی هندی، البرهان فی علامات مهدى آخر الزمان، ص۱۷۰.
  42. قنوجي، الإذاعه لما كان وما يكون بين يدى الساعه، ص۱۵۴.
  43. هيثمي، القول المختصر فى علامات المهدي المنتظر، ص ۲۱.
  44. جوینی، فرائد السمطين، ج۲، ص۳۳۴.
  45. قندوزي، ينابيع الموده، ج۳، ص۲۹۵.
  46. کشمیری، التصريح بما تواتر فى نزول المسیح، ص۲۴۲، ح۶۰.
  47. ابن روز بهان، وسیله الخادم الى المخدوم، ص۲۸۲.
  48. گنجی، البيان فى اخبار صاحب الزمان، ص۱۴۸ - ۱۶۱.