حضرت مهدی علیه‌السلام، احیاگر قرآن کریم

از ویکی‌مهدی

«الْمُؤَمَّلُ لِإحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِه»؛[۱]

«مورد آرزو برای زنده کردن کتاب و حدود آن».[۲]

شرح:

این صفات بیانگر یکی دیگر از رسالات مهم امام عصر علیه‌السلام، یعنی احیای قرآن و حدود و احکام آن در عصر ظهور است. امام زمان علیه‌السلام آن شخص بزرگواری است که منتظرانش، آرزوی[۳] ظهورش را برای دیدارش، احیای کتاب و بیان حدود و احکام آن را می‌کشند. پس از رحلت پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به جهت تسلّط جاهلان، قرآن مهجور ماند و احکام و حدود آن از میان امّت اسلامی رخت بربست، چنان‌که در سوره‌ی فرقان، پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به پیشگاه حق تعالی شکایت برده و عرض می‌کند:

«وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً». (فرقان: ۳۰)

«و پیامبر [خدا] گفت: پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند.»

پیش از ظهور نیز قرآن کریم آن‌قدر مهجور می‌شود که وقتی حضرت قیام می‌کنند، چنان تصوّر می‌شود که ایشان قرآن و دین جدیدی را آورده است.[۴] روشن است که کتاب جدید، کتابی غیر از قرآن نیست، بلکه امر جدید، کتاب جدید و تعبیرهایی از این قبیل که در احادیث وارد شده، برای تبیین مسائلی است.[۵] در عصر غیبت، دنیا پرستی و شهوت‌رانی میان مسلمانان به حدّی رواج پیدا می‌کند که تنها به ظاهر قرآن توجّه نموده و احکام و حدود آن اجرا نمی‌گردد و اگر هم به آن عمل کنند، آن را به رأی و نظر خود بازگردانند. به معنای دیگر تعبير «الْمُؤمَّلُ لِإحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِه»، اشاره به زنده شدن چیزی است که در اثر تحوّل دوران، در حال از بین رفتن است و نشانگر آن است که تا زمان ظهور امام مهدی علیه‌السلام، قرآن و احکام آن به قدری ضعیف می‌شوند که به حالت احتضار در می‌آیند؛ چنان که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از این زمان خبر داده و فرمودند: «سَيَأتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلّا رَسْمُهُ»؛[۶] لذا قرآن و اهل قرآن در انتظار احیا کننده‌ی قرآن و حدود آن بسر می‌برند و از خدای تعالی قیام امام عصر علیه‌السلام را طلب می‌کنند.[۷] حضرت علی علیه‌السلام در خطبه‌ی ۱۳۸ نهج‌البلاغه، در ارتباط با احیای کتاب توسّط حضرت مهدی علیه‌السلام می‌فرمایند:

«رأی را به قرآن برمی‌گرداند، پس از آن‌که قرآن را به رأی برگردانده باشند.»

در بیانی دیگر نیز، آن حضرت دوران ظهور قرآن و حضور آن‌را در زندگی بشر چنین بشارت داده‌اند:

«گویی هم اکنون شیعیان خود را می‌بینم که در مسجد کوفه، خیمه‌ها زده‌اند و قرآن را بدان گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند.»[۸]

موضوع دیگری که در صفت «الْمُؤمِّلُ لِإحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِه» به آن تصریح شده، «اجرای حدود کتاب خدا» است. «حدود» همان احکام و مقرّراتی است که اندازه و مرز آن در قرآن مشخص شده است. هم‌چنین از نظر شرع اصطلاحی دارد که به معنای کیفر و مجازات مجرمین به کار می‌رود که به عنوان حدّ شرعی برای متخلّفین از قوانین واحکام و دستورات الاهی ذکر شده است. برخورد با مفسدان و تبهکاران جامعه، شیوه‌های گوناگون دارد. در شریعت اسلامی، برای برخی از گناهان، مانند سرقت، زنا و تهمت، حدودی مقرّر شده است. حدّ سرقت، قطع دست[۹] و حدّ زنا، یکصد تازیانه[۱۰] و حدّ قذف، هشتاد تازیانه[۱۱] است. بدیهی است که حدود شرعی، الطاف الاهی در حقّ مكلّفان است و اجرای آن‌ها نقش مؤثّری در جلوگیری از مفاسد و مظالم اجتماعی دارد. در حکومت امام مهدی علیه‌السلام از سویی با شیوه‌های فرهنگی و تعلیم معارف و تحکیم عقاید و ایمان، فاسقان و بزهکاران را به راه صلاح و راستی برمی‌گردانند و از سوی دیگر با تأمین نیازهای مشروع و معقول زندگی و اجرای عدالت اجتماعی، راه را بر فساد و تباهی می‌بندند؛ ولی با کسانی که با وجود همه‌ی این‌ها راه تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا گذاشتن احکام الاهی را می‌پیمایند و چارچوب قانون را نمی‌پذیرند، به گونه‌ای شدید برخورد می‌شود که سدّ راه تبهکاری آن‌ها گردد و نیز از ادامه‌ی روند فساد در جامعه توسّط دیگران جلوگیری شود و اجرای حدود الاهی درباره‌ی مفسدان است که حدّ و مرز آن در قوانین کیفری اسلام بیان شده است.[۱۲] در حکومت مهدوی، تمام احکام و حدود قرآن که از مرز خارج شده و آن‌چه از قوانين الاهی که طبق قرآن اجرا نشده، همه به اجرای کامل و حکم حقیقی در خواهد آمد و این رسالت به عهده امام مهدی علیه‌السلام است، زیرا ایشان مجری حقیقی احکام قرآن کریم و حافظ حدود و حقوق تمام مراتب آن است.[۱۳] به فرموده‌ی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله «اجرای حدود الاهی»، از جمله خصوصیات امام مهدی علیه‌السلام ذکر شده است.[۱۴] در روایتی از امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند که از جمله حدود الاهی که تنها در عصر امام زمان علیه‌السلام اجرا می‌شود، مجازات سنگسار برای زناکار مُحصَن و مجازات قطع گردن برای کسی است که زکات نپردازد.[۱۵] در دعایی که عمروی از امام عصر علیه‌السلام نقل کرده چنین فرموده‌اند: «وَأَقِمْ بِهِ الحُدُودَ المُعَطّلَةَ».[۱۶]

  1. سیّدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۲۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۷.
  2. «المُؤَمَّلُ لِإحْيَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِيفَة؛ مورد آرزو برای زنده کردن حکومت شریف.» مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۸۶. «مُعْلِنِ أَحْكَامِ القُرْآن؛ آشکار کننده‌ی احکام قرآن.». همان، ج ۹۱، ص ۳۱ و ج ۹۸، ص ۳۷۳ و ج ۹۹، ص ۹۷ و ۲۴۶. «مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِك؛ تجدید کننده‌ی آن‌چه از احكام کتابت تعطیل شده است.» مصباح المتهجد، ص ۱۵۹ و ۱۶۰؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۹۶ و ج ۸۲، ص ۲۳۱ و ج ۸۳، ص ۲۳۵ و ج ۹۱، ص ۴۱ و ج ۹۹، ص ۱۱۱.
  3. اشاره به کلمه‌ی «مُؤَمَّل» که در روایتی از امام حسن عسکری علیه‌السلام درباره‌ی وجه تسمیه‌ی امام عصر علیه‌السلام به این صفت چنین آمده است: «زمانی که حجت علیه‌السلام متولد شد، ستمکاران گمان می‌کردند که مرا می‌کشند تا این نسل را قطع کنند، پس چگونه قدرت خدا را دیدند و از این رو امام آن مولود را «مُؤَمَّل» نامید.» طوسی، غیبت طوسی، ص ۲۲۳.
  4. نعمانی، غیبت، ص ۲۳۳.
  5. با توجه به این‌که قرآن کریم کتاب جاودان الاهی و دین اسلام آیینی ابدی است، درباره‌ی مفهوم احادیثی که بیانگر این هستند که حضرت مهدی علیه‌السلام به امر جدید و کتاب جدیدی قیام می‌نماید، می توان گفت که آیین نو و کتاب جدید و دیگر تعبیرهایی از این قبیل که در احادیث رسیده است، برای تبیین مسائلی است: الف - احکام و معارف فراوانی از مجموعه‌ی فرهنگ اسلام، در گذشته بنا به عللی تبیین نشده یا متناسب با سطح فرهنگ و فکر اجتماعات گذشته نبوده است، یا زمینه‌ی عملی آن‌ها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و علوم و مسائلی، بی‌گمان برای جامعه‌ی اسلامی، ناشناخته خواهد بود و به علت اینکه امام مهدی علیه‌السلام این تعالیم را از ظاهر و باطن قرآن کریم استنباط می‌کند و به مردم می‌آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب جدید انگاشته می‌شود. ب - تعالیم و احکامی از قرآن کریم و اسلام فراموش شده است، به گونه‌ای که در جوامع اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می‌شود. ج - اصول و احکام فراوانی دچار تحریف و دگرگونی معنوی یا موضعی گشته است، و امام آن‌ها را چنان‌که در اسلام اصیل بوده است، مجدّد مطرح می‌‌سازد، و تحریف و انحراف‌های روی داده را روشن می‌کند و مفهوم حکم یا جایگاه آن را مشخص می‌سازد، و این با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و علما سازگاری ندارد، از این رو، برنامه‌ی جدید و راه و روش تازه به شمار می آید. محمّد، حکیمی. ۱۳۷۴ ه. ش، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام. چ چهارم. قم: بوستان کتاب، ص ۱۷۵ و ۱۷۶. د- به علّت این‌که فقها در استنباط حكم شرعی، از یک سلسله قواعد و اصول بهره می‌جویند، گاهی حکمی را که استنباط کرده‌اند با حکم واقع مطابقت ندارد؛ هر چند نتیجه‌ی آن استنباط برای مجتهد و مقلّدینش حجّت شرعی است؛ ولی در حکومت امام زمان علیه‌السلام، حضرت، احكام واقعی را بیان می‌فرماید. از این رو، این احکام برای مردم نو و جدید به حساب می‌آید. ه - برخی از احکام شرعی در شرایطی خاص و اضطراری و برای تقیّه به صورت غیر واقعی اعلام شده است که در روزگار حضرت، تقیّه برداشته می‌شود و حکم واقعی و این احکام برای مردم، به عنوان احکام جدیدی محسوب می‌شوند. طبسی، في رِحاب حكومة الامام المهدی، ۱۳۸۳ ه.ش، قم: دلیل ما، ص ۱۸۳.
  6. «به زودی بر مردم زمانی می‌آید که از قرآن جز رسمی باقی نماند.» کلینی، کافی، ج ۸، ص ۳۰۸.
  7. علوی طالقانی، شرحی بر دعای ندبه، ص ۲۲۱، با اندکی دخل و تصرف در عبارات؛ رفیعی، تفسير و شرح دعای ندبه، ص ۱۹۲ تا ۱۹۴، با اندکی دخل و تصرف در عبارات.
  8. نعمانی، غیبت، ص ۳۱۸.
  9. مائده: ۳۸.
  10. نور: ۲.
  11. نور: ۴.
  12. محمّد امین، بالا دستیان؛ محمّد مهدی، حاثری پور؛ مهدی، یوسفیان؛ بی‌تا، نگین آفرینش، قم: بنیاد فرهنگی مهدی موعود، ص ۱۶۳.
  13. زمریان، ندبه و نشاط، ص ۴۶۰، با اندکی دخل و تصرف در عبارات.
  14. ر.ک: مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۱.
  15. ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۶۷۱.
  16. «و به وسیله‌ی او حدود تعطیل شده را برپا کن.» طوسی، مصباح المتهجد، ص ۴۱۵.