حضرت مهدی علیه‌السلام، در پرده‌ی غیبت

از ویکی‌مهدی

«الغائب في خلقك»؛1

«در میان آفریدگانت مخفی است».2

شرح:

امام زمان علیه‌السلام در سال ۲۶۰ هجری قمری و در سن پنج سالگی به امامت منصوب و دوران غیبت صغری آغاز شد.3

يكم. زمینه سازی موضوع «غیبت» توسط پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام

در رویکرد نظری به این مطلب باید گفت: روایات بسیاری در خصوص غیبت حضرت مهدی علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان معصوم علیهم‌السلام وارد شده است. نگاهی به انبوه این روایات، نشانگر آن است که این مسأله از دید هیچ امامی‌دور نمانده و همه‌ی آن بزرگواران بر آن تأکید ورزیده‌اند. نزدیک به ۱۰۰ حدیث در مورد این که حضرت مهدی علیه‌السلام مدت زیادی از انظار غایب و پنهان خواهد بود، وارد شده است.4

در روایات فراوانی اشاره شده که غیبت حضرت مهدی علیه‌السلام به دو بخش «غیبت صغری» و «غیبت کبری» تقسیم می‌شود.5 اساسا مسأله‌ی غیبت در گفتار معصومین و به عنوان یک سنت الاهی مطرح شده که در میان انبیای پیشین هم معمول بوده است. از جمله‌ی این پیامبران، حضرت موسی علیه‌السلام را می‌توان نام برد که ۲۸ سال در غیبت از بنی اسرائیل به سر برد.6 بنابراین مساله‌ی غیبت مانند سنت جاریه‌ای تلقی شده است که درباره‌ی امام مهدی علیه‌السلام در امت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز مصداق پیدا می‌کند.

اما در رویکرد عملی به موضوع، میگوییم: پیامبران و امامان معصوم، پیوسته حضوری جدی و روشنی در جامعه داشته و با مردم عصر خویش در ارتباط بوده و مردم نیز به آنان دسترسی داشتند. زمانی که امام هفتم در زندان رشید عباسی بسر می‌بردند، یا امام هشتم در دربار مامون، تحت نظر و زندانی بودند، و یا امام یازدهم حیات خود را در زندان سپری می‌کرند، مردم امام خویش را در کنار خود احساس می‌کردند و حضور او را تسلی بخش و مایه‌ی دلگرمی‌ برای خود می‌دانستند؛ اما غیبت امام دوازدهم به معنای محرومیت مردم از دسترسی (غیر معنوی) به امام است و چنین وضعیتی برای شیعیانی که با رهبران معصوم خود همیشه در ارتباط بودند، امری غیر طبیعی بوده است. از سوی دیگر، انتقال دادن شیعیان از دوران «حضور و ظهور»، به دوران «حضور و غیبت»، با چند روایت یا صرف نظریه پردازی، امری غیر عملی و مشکل بود. از این جهت زمینه‌سازی‌های عملی با گذراندن چندین تجربه‌ی کوتاه، می‌توانست از سختی این وضعیت جدید و نامأنوس بکاهد. به عنوان نمونه «غیبت صغری» و عملکرد امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام در سامرا، یک مقدمه چینی عملی برای «غیبت کبری» بود. به کارگیری شیوه‌ی « مکاتبه» و سعی در پوشیده ماندن از شیعیان و محدودتر شدن دسترسی آنان به این دو امام بزرگوار، یک تجربه‌ی عملی برای کم کردن ارتباط امام با شیعیان بود؛ البته این امر در حالی صورت می‌گرفت که امام، شیعیان را برای کسب معارف و احکام و تحويل اموال امام، به وکلای خود ارجاع می‌داد. تجربه‌ی «غیبت صغری » که تقریبا «هفتاد سال به طول انجامید، تجربه‌ای پربار و جدی در راه رسیدن به شرایط مطلوب در آغاز دوران غیبت کبری بود که ارتباط مردم با امام در این زمان بسیار محدود بود، اگر امام صلاح می‌دانست، افراد یا فردی را به حضور می‌پذیرفت؛ اما ارتباط با وکلای ویژه‌ی امام، امری آسان و عملی بود. بنابراین در آن برهه از زمان، «زمینه سازی عملی»، همراه با «زمینه سازی نظری»، برای ورود شیعیان و مؤمنان به خط رهبری واقعی اهل بیت علیهم‌السلام صورت گرفت.7

دوم. كيفيت غیبت امام عصر علیه‌السلام

شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ الغيبة الكبرى»، دو نظریه برای «غیبت» مطرح کرده است8 و هر دو نظریه، حضور امام در صحنه را همراه با انجام تکالیف و مسؤلیت‌های ویژه‌ی امامت، امری مسلم دانسته است:

الف – نظریه‌ی خفای شخص

جسم مبارک حضرت مهدی علیه‌السلام از دید مردم پنهان است؛ به این معنا که امام در طول مدت غیبت خویش از نظر جسمی‌از انظار مردم به دور بوده و اگرچه آن حضرت در این مدت مردم را می‌بیند و از حال آنها با خبر می‌شوند، اما کسی توان دیدن ایشان را نداشته و با آن حضرت مواجه نمی‌شود. دلیل این نظریه روایاتی است که از طریق اهل بیت رسیده است. امام رضا علیه‌السلام فرموند: «لا يرى جسمه».9 به عقیده‌ی مرحوم صدر در این نظریه، حضور امام در میان مردم به صورت نامرئی و براساس اعجاز الاهی است، و همان‌طور که خداوند امام را طول عمر می‌دهد، ایشان را با این اعجاز از گزند دشمنان مصون می‌دارد. مرحوم صدر از روایات فوق نتیجه می‌گیرد که حضرت مهدی برای نجات از ظالمان و ستمگران، مورد عنایت خاص الاهی است و هرگاه مصلحت باشد، خداوند موانع رؤیت را بر می‌دارد و تمام اخبار رؤیت امام مهدی علیه‌السلام در دوران غیبت بر همین معنا دلالت دارد و مورد تفسير قرار می‌گیرد. شاهد این تفسیر، ظاهر شدن امام برای عموی خود جعفر کذاب و ناپدید شدنشان در همان دیدار بود که امکان تعقیب و دسترسی به امام هم وجود نداشت.

ب – نظریه‌ی خفای عنوان

غیبت به معنای ناشناس بودن است. این نظریه براین اساس است که امام حسن عسکری علیه‌السلام فرزند خود را به گونه‌ای خاص تربیت نمود و از همان روزهای آغاز تولد، از چشمان مردم دور نگه داشت و به جز افراد اندکی، کسی با چهره‌ی آن حضرت آشنا نبود و پس از وفات پدر، احتجاب امام مهدی علیه‌السلام از مردم شدیدتر شد. بنابراین غیبت آن امام به این معناست که مردم ایشان را می‌بینند، اما ایشان را به عنوان مهدی موعود نمی‌شناسند.

مرحوم صدر برای چنین تفسیری دو دلیل «عقلی و نقلی» ارائه کرده است:

دلیل نقلی

روایات گوناگونی به صراحت یا به طور ضمنی، نوع حضور امام را بیان می‌کند. به عنوان نمونه روایتی است از محمد بن عثمان عمری که گفت:

«و الله إن صاحب هذا الأمر ليحضر الموسم كل سنة، يرى الناس و يعرفهم و يرونه و لا يعرفونه».10

به عقیده‌ی مرحوم صدر، این تعبیر بسیار گویاست و با تعبیرهای روایات گذشته، منافات ندارد؛ اما از آنها صریح‌تر است. شواهدی که بیانگر وجود مکان خاصی برای امام است، و به امکان کشف آن مکان به وسیله‌ی دشمنان اشاره می‌نماید، نشان دهنده‌ی حضور ایشان میان مردم است. به همین جهت، احتیاط‌های فراوانی جهت ایمن ماندن امام از تیررس دشمنان انجام می‌گیرد و سفیران نیز از میان افرادی انتخاب می‌شوند که نسبت به آنان بیشترین اعتماد و اطمینان وجود دارد.

دلیل عقلی

دلیل عقلی، معجزه را زمانی ضروری می‌داند که راه طبیعی، برای رسیدن امام به آرمان‌های مورد نظر کارساز نباشد و با از بین رفتن فرصت‌های طلایی، فلسفه‌ی وصایت و امامت از بین برود.

اما در مورد امام عصر که از همان روزهای اول، چهره‌ی آن حضرت برای عموم مردم و شیعیان نا آشنا بود، نیازی به اعجاز الاهی برای حفظ امام وجود نداشت.

شهید صدر، نظریه‌ی دوم را بر نظریه‌ی اول ترجیح داده؛ البته نظریه‌ی اول را به صراحت رد نمی‌کند، ولی با توضیح نظریه‌ی دوم و بیان امکان آن، نظریه‌ی اول را غیر ضروری قلمداد می‌کند.

ج - نتیجه گیری

آن چه بدیهی و بنابر احادیث ضروری است، این است که غیبت به معنای خفای شخص، به طور کلی و عمومی ‌قابل پذیرش نیست، زیرا آن حضرت ولی خدا و هادی خلق است و برای هدایت انسان مأموریت یافته، لذا می‌بایست به هنگام بروز ضرورت‌ها و مصلحت‌ها در جامعه مؤثر باشند. به عبارت دیگر «غیبت» مصطلح، با «غیبت» به معنای متعارف آن، تفاوت فاحش دارد؛ زیرا «غیبت» در عرف، به معنای ناپدید شدن و دور بودن از صحنه است که مستلزم فاصله گرفتن امام علیه‌السلام از جامعه است؛ در حالی که در غیب مصطلح، فاصله گرفتن امام معصوم از جامعه مطرح نیست، بلکه امام علیه‌السلام در عین حضور در صحنه، با مردم در ارتباط است؛ البته آنان از شناخت او به معنای تشخیص و تطبیق نام و عنوان او بر شخص وی، ناتوان و محروم‌اند؛ اما امام علیه‌السلام آنان را می‌بیند و می‌شناسد. بنابراین غیبت امام زمان علیه‌السلام به معنای عدم حضور در صحنه نیست؛ زیرا مردم ایشان را می‌بینند، ولی آن حضرت به عنوان امام مورد نظر، برای آنان شناخته شده نیست؛ هرچند که می‌دانند امام دوازدهم وجود دارد و حاضر و ناظر بر اعمال و کردار آنان است. آن حضرت بدین معنا برای عموم مردم و شیعیان ناشناس است و این گونه مخفی شدن و پنهان ماندن، یک نوع غیبت به شمار می‌رود که عین حضور نیز است.11

سوم. حکمت و فلسفه‌ی غیبت امام عصر علیه‌السلام

در روایات اسلامی ‌مواردی به عنوان «حکمت و فلسفه‌ی غیبت امام عصر علیه‌السلام بیان شده است که عبارت است از:

1.        بیعت نکردن با ستمگران.12

2.       امتحان و غربال انسان های صالح.13

3.       سری از اسرار الاهي.14

4.       حفظ جان امام مهدی علیه‌السلام.15

5.        ستم پیشه بودن انسان ها.16

چهارم. کیفیت بهره وری از امام غایب

روایات متعددی در مورد ترسیم ثمرات و فواید وجود گرانمایه‌ی امام زمان علیه‌السلام در عصر غیبت رسیده است که در آنها چگونگی بهره‌وری از وجود مبارک آن حضرت بیان شده است. به عنوان نمونه امام مهدی علیه‌السلام در این باره فرمودند:

«و أما وجه الإنتقاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس، إذا غيبها عن الأبصار السحاب»:17

«و اما چگونگی بهره مندی از من در عصر غیبتم، همانند بهره مندی از خورشید است، هنگامی‌که ابر آن را از چشم ها بپوشاند».

گفتنی است مرحوم مجلسی در وجه تشبیه امام زمان علیه‌السلام به خورشید در پس ابر، به ذکر نکاتی می‌پردازد که به مواردی از آنها اشاره می‌نماییم :

1. نور وجود، علم و هدایت توسط امام عصر علیه‌السلام به خلق می‌رسد، زیرا آن بزرگواران علل غایی خلقت‌اند و به واسطه‌ی آنان، علوم و معارف در میان خلق نشر می‌یابد و بلایا از مردم دفع می‌شود.

2. با آنکه مردم از خورشید پنهان در پس ابر بهره می‌گیرند، اما هر لحظه انتظار آن را دارند که ابرها کنار رود و جمال فروزان خورشید دیدگانشان را روشن کند. هم چنین در ایام غیبت حضرت مهدی علیه‌السلام نیز مخلصان شیعه هر لحظه منتظر ظهور ایشان هستند و هرگز مایوس نمی‌شوند که سرانجام این ابرهای تیره و تار را پایانی خواهد بود.

٣. منکر وجود امام عصر، مانند منکر وجود خورشید است، موقعی که در پشت ابر قرار گیرد.

۴. گاهی در پشت ابر بودن خورشید، بیشتر به صلاح مردم است، هم چنین است غیبت امام علیه‌السلام

۵. همانگونه که دیدگان انسان تاب و توان دیدن مستقیم خورشید را ندارد، کور چشمان کوتاه نظر نیز تحمل دیدار امام عصر علیه‌السلام را نخواهند داشت.

۶. همانگونه که اشعه‌ی خورشید به اندازه‌ی وسعت روزنه‌های خانه‌ها از آنها عبور کرده وارد خانه می‌شود، مردم نیز به قدر ظرفیت خویش و به اندازه‌ی وسعت روزنه‌های دل‌هایشان از وجود امام زمان علیه‌السلام بهره می‌برند؛ یعنی به همان اندازه‌ای که موانع شهوی و علائق جسمانی را از خود رانده باشند، به وجود و نور وجود تابان او نزدیک می‌شوند.

ملاحظه می‌کنیم که در زمینه‌ی افاضه‌ی امام مهدی، غیبت مانعی به شمار نمی‌آید. و برکات مادی و معنوی ایشان در هر دو زمان بر اساس قانون و ضابطه خاص خود به دوستانش می‌رسد. شاهدی گویا بر این مدعا، الطاف خاص آن امام در دستگیری‌ها و اغاثه‌های بی‌شماری است که در زمان غیبت کبری در پاسخ به استغاثه های دوستانش از آن وجود مبارک صادر گشته است.18

لیلا خلیلیان فر، اوصاف حضرت حجت علیه‌السلام در ادعیه و زیارات، صفحه 92

1-      مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۲.

2-      «الغائب المستور؛ مخفی پوشیده» طوسی، مصباح المتهجد، ص ۸۴۲. «مغيبک في أرضك؛ پنهان شده در روی زمینت.» بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۱۸. «أنت من مغيب ما غاب عنا؛ تو آن پنهان شده‌ای هستی که از ما غایب نیستی.» همان، همانجا، ص ۸۷. «أنت من مغيب لم يخل منا؛ تو آن پنهان شده‌ای که از میان ما بیرون نیستی.» اقبال الاعمال، ص ۲۹۸؛ بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۸. «أنت من نازح ما نزح عنا؛ تو آن دور شده از وطنی هستی که از ما دور نیستی.» اقبال الاعمال، ص ۲۹۸؛ بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۸۷ و ۱۰. «المستور عن عوالمهم؛ پوشیده از عالمهای اهل بیت علیهم‌السلام.» مصباح المتهجد، ص ۸۴۳. «الذي سترته عن خلقك فباذنك غاب عن بريتك؛ کسی که او را از مخلوقات پنهان داشته ای، پس به اذن تو از آفریدگانت غایب شده است.» مصباح المتهجد، ص ۴۱۲؛ جمال الأسبوع، ص ۵۲۳؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۷ و ج۹۲، ص ۳۲۷. «ستره؛ حجاب خداوند.» بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۳۹ و ج ۹۹، ص ۹۵. «حجاب الله الأزلي القديم؛ حجاب ازلی و قدیم الاهی.» همان، ج ۹۹، ص ۹۸.

3-      مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۱۳.

4-      صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۷؛ صافی گلپایگانی، منتخب الأثر في الامام الثاني عشر ، ص ۲۵۴.

5-      کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۴۰.

6-      صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۱۵۲.

7-      حکیم، در آمدی بر تاریخ عصر غیبت کبری، ۱۳۷۹ ه.ش، (۳) / یک قرن زمینه سازی عملی برای غیبت کبری، انتظار (نشریه بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود) شماره ۳، ص ۴۴، با اندکی دخل و تصرف در عبارات.

8-      صدر، تاریخ الغيبة الكبرى، ص ۳۱ تا ۳۶.

9-      کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳. صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۳.

10-   صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۳۳.

11-   حکیم، درآمدی بر تاریخ عصر غیبت کبری، ص ۴۵.

12-   مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۳ ص ۱۸۱.

13-   صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۶.

14-   بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۹۱.

15-   كمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱.

16-   نعمانی، غیبت نعمانی، ص ۱۴۱.

17-   كمال الدين، ج ۲، ص ۴۸۵؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.

18-   حسینی، نام محبوب، ص ۴۲.