حضرت مهدی علیه‌السلام، رهبر عادل و عدالت گستر

از ویکی‌مهدی

«الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛[۱]

«کسی که زمین را از عدل و قسط پر می‌نماید همان‌گونه که از ظلم و جور پر شده است».[۲]

لغات:

راغب اصفهانی در معنای «عَدل» می‌نویسد: «عَدل»، «عِدالَت» و «مُعادِله» واژه‌هایی است که دربردارنده‌ی معنای «مساوات» است. پس «عدل» به معنای «تقسیم مساوی» است و بر این اصل در روایت فرموده‌اند:

«بِالعَدلِ قَامَتِ السَموَاتِ وَ الأَرض»:[۳]

«آسمان‌ها و زمین بر اساس عدل بر پا شده است».

«عَدل» دو قسم است:

۱. عدل مطلق که عقل حَسن آن را درک می‌کند و در هیچ زمانی نسخ نمی‌شود، مانند نیکی کردن به کسی که نیکی کرده و نیازردن کسی که از آزار انسان دست برداشته است.

۲. عدلی که در پرتو احکام دین شناخته می‌شود، مانند آیه‌ی: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإحْسانِ». (نحل: ۹۰) «عدل» به معنای «مساوات در جزا دادن» نیز هست، به این معنا که کار نیک به اندازه‌ی ده برابر پاداش داده می‌شود و کار زشت کیفری همسان خود دارد.[۴] به عقیده‌ی برخی واژه‌ی «عدل» آن چیزی است که از نظر انسان‌ها مستقیم و ضدّ «جور» است و نیز به معنای «حکم به حق» است.[۵]

مرحوم مطهری چهار معنا برای این کلمه ذکر نموده است:

۱. موزون بودن.

۲. تساوی و نفی هرگونه تبعیض.

٣. رعایت حقوق افراد و عطاکردن حق هر ذی حق.

۴. رعایت استحقاق‌ها در افاضه‌ی وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آن‌چه امکان وجود یا کمال وجود دارد.[۶]

از بررسی معنای لغوی واژه‌ی «عدل» و تعاریفی که مرحوم مطهری برای این واژه بیان نمودند، می‌توان نتیجه گرفت که در تعریف «عدالت»، «موزون بودن»، «رعایت تساوی و نفی هرگونه تبعیض»، «رعایت حقوق افراد و دادن حق به حق‌دار» و «قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش»، از بهترین تعاریف است که شامل جمله‌ی امام على علیه‌السلام:

«الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»:[۷]

« عدل قرار دادن هر چیزی در جایگاه خویش است.»

و جمله‌ی معروف «العَدلُ اعطاء كُلَّ ذِي حَقٍّ حَقَّه»: «عدل دادن هر صاحب حقى به حق خویش است.» می‌شود.

راغب در معنای «قِسط» می‌نویسد: ««قِسط»، نصیب و بهره‌ای است که براساس عدالت باشد.»[۸] در قاموس المحیط آمده است که «قِسط» به کسر اول به معنای «عدل» و به فتح آن به معنای «ظلم و انحراف» است.[۹] در نهج‌البلاغه واژه‌ی «قِسط»، به معنای «تقسیم به عدل» آمده است.[۱۰]

قطعاً میان دو واژه‌ی «عَدل» و «قِسط» تفاوت‌هایی وجود دارد. آية الله موسوی اصفهانی در این زمینه می‌گوید:

«آن‌چه از موارد استعمال به دست می‌آید این است که مفهوم «عدل» از مفهوم «قِسط» عمومیت بیشتری دارد، زیرا که «قِسط» در مورد اَدای حق دیگران به کار می‌رود، مانند اَدای شهادت و قضاوت و وزن و پیمانه کردن و امثال آن... و به عبارت دیگر «قِسط» تنها در مواردی استعمال می‌شود که به حق غیر مربوط باشد و «عدل» در مورد حق دیگران و حق خود انسان به کار می‌رود. پس معنای «عدل» موافقت با حق به طور مطلق است و «قِسط» موافقت با حق مردم است.»[۱۱]

هم چنین واژه‌ی «قِسط» بیشتر در امور اقتصادی و توزیع اموال بر اساس عدالت اجتماعی بین افراد به کار می‌رود، که در این جهت هیچ‌گونه تبعیضی نباشد که در مقابل جور قرار گرفته است؛ اما «عدل» معنای عامی دارد که شامل عدالت در تمام ابعاد از عقاید وفرهنگ و سیاست و ... خواهد شد، که در مقابل ظلم است.[۱۲]

واژه‌ی «ظُلم» به معنای «چیزی را در غیر جا و غير موضع خود گذاردن» است.[۱۳] برخی برای این کلمه معنای «تصرّف در مُلکِ غیر» و «از حد گذشتن» را ذکر کرده‌اند.[۱۴]

واژه‌ی «جُور» به معنای «عدول از حق» است.[۱۵] این کلمه در معانی «نقيضِ عدل»[۱۶]، «ستم در حکم کردن»[۱۷] و «ضدّ میانه‌روی و انحراف از آن»[۱۸] هم آمده است.

شرح:

«عدالت» از اصول مهم و از تعالیم و اهداف عمده‌ی دین اسلام است که آیات قرآن و احادیث شریفه، دستور به اجرای آن داده‌اند. آیات فراوانی از قرآن کریم به عدالت خواهی، عدالت ورزی و عدالت جویی تاکید کرده‌اند. خداوند در آیه‌ی ۹۰ سوره‌ی نحل، می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ». «در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری فرمان می‌دهد».

مرحوم مطهری در اهمیّت «عدل» می‌گوید:

«در قرآن از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمان‌های فردی گرفته تا هدف‌های اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت و فلسفه‌ی زعامت و امامت، معیار كمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است.»[۱۹]

«عدالت» یکی از آرمان‌هایی است که انسان در طول تاریخ به آن توجه داشته و در تمامی عرصه‌های زندگی به آن نیازمند بوده است. «عدالت» در زمینه‌ی حیات اجتماعی، تنها در بخش ویژه‌ای از جامعه نیست، بلکه در همه‌ی ابعاد حیات فردی و اجتماعی، عامل اصلی حیات و زندگی انسان، اصلِ «عدالت» است. «عدل» حیات زندگی است[۲۰] و زندگی بی «عدالت» مرگی است که حیات پنداشته می‌شود. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام «عدالت» را در فرصتی کوتاه و در یک بعد زمانی و مکانی محدود، به مردم نشان دادند و چهره‌ی جامع آن، به وسیله‌ی امام عصر علیه‌السلام آشکار می‌گردد. لذا در احادیث بسیاری که شیعه و سنّی در کتاب‌های معتبر حدیثی، راجع به اوصاف حضرت مهدی علیه‌السلام روایت کرده‌اند، این صفت مشهور است که آن حضرت، زمین را سرشار از قسط و عدل می‌کنند، چنان‌که از ظلم و جور پر شده باشد.[۲۱] تقریباً کمتر روایتی پیدا می‌شود که موضوع آن حضرت و قیامشان را مطرح کرده باشد، ولی اشاره‌ای به عالم گیر شدن ظلم و بی‌عدالتی نکرده باشد. «ابوسعید خدری از پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت می‌کند که فرمودند: «ساعت ظهور فرانمی‌رسد مگر آن که زمین از ظلم و دشمنی پُر گردد، سپس پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله افزودند: آن‌گاه، مردی از عترت من یا از اهل بیت من، زمین را از عدل و داد پُر می‌کند همان‌گونه که از ظلم و ستم پر شده است».[۲۲] دولت حضرت مهدی علیه‌السلام، بر رفع ظلم و ستم و حکومت عادلانه استوار است و ایجاد عدالت اعمّ از عدالت فردی، اجتماعی، اقتصادی و... سرلوحه‌ی همه‌ی برنامه‌های آن حضرت است؛ اگرچه همه‌ی امامان علیهم‌السلام در زمان خود، واسطه‌ی چنین فیضی بوده‌اند، امّا متاسفانه به دلیل شرایط زمانی و مکانی خود، آرمان‌ها و عدالت را در دوره‌ی قیام حضرت قائم علیه‌السلام جست وجو می‌کردند. بنابراین، می‌توان گفت میان امام عصر علیه‌السلام و دیگر امامان معصوم علیهم‌السلام در این زمینه تفاوتی نیست، ولی به خواست خداوند، حضرت مهدی علیه‌السلام کسی است که رسالت پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ و دیگر معصومان علیهم‌السلام در دستیابی به «عدالت» را به نتیجه‌ی نهایی می‌رسانند.

شایسته است در این قسمت از بحث، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره داشته باشیم که روایات ذیل این آیه، آن را به «عدلِ مهدوی» تفسیر کرده‌اند. امام کاظم علیه‌السلام در تفسیر آیه‌ی: «اعْلَمُواْ أَنَّ اللهَ يُحیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»[۲۳](حديد: ۱۷) فرمودند:

«لَیْسَ یُحْیِیهَا بِالْقَطْرِ، وَ لَکِنْ یَبْعَثُ اللهُ رِجَالاً فَیُحْیُونَ الْعَدْلَ، فَتُحْیَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ»:[۲۴]

«مقصود این نیست که زمین را با باران زنده می‌کند، بلکه خداوند مردانی را بر می‌انگیزد که عدالت را زنده می‌کنند، پس به سبب زنده شدن عدل، زمین زنده می‌شود».

نخستین سخنی که حضرت مهدی علیه‌السلام در آغاز تولد بر زبان آوردند، نشانگر اهمیت «عدل» در برنامه‌های آن امام موعود است. جناب حکیمه خاتون این سخن را چنین روایت می‌کند: آن حضرت در لحظات نخستین پس از تولد، لب به سخن گشودند و بسان پیامبران که در آغاز کودکی توان سخن گفتن دارند به یکتایی خداوند ورسالت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامت امام علی علیه‌السلام و همه‌ی امامان علیهم‌السلام گواهی دادند، سپس به خداوند چنین عرضه داشتند:

«اللَّهُمَّ أَنْجِزْلِی مَا وَعَدْتَنِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِی وَامْلَإِ الْأَرْضَ بِی عَدْلاً وَ قِسْطا».[۲۵]

اجرای «عدالت» در حکومت اسلامی صرفا در یک مقوله‌ی خاص نمی‌گنجد، بلکه در تمام ساختارهای فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... اجرای آن واجب است. با تتبع در روایات، در می‌یابیم که حضرت مهدی علیه‌السلام در عصر ظهور، «عدالت» را در تمام ابعاد آن اجرا می‌نمایند.

اینک به بیان ابعاد عدالت امام عصر علیه‌السلام در عصر ظهور، به طور اختصار می‌پردازیم:

یکم. عدالت اجتماعی

یکی از ابعاد «عدالت»، عدالت اجتماعی است. افراد جامعه موظف‌اند در تنظیم روابط بایک‌دیگر، اصل «عدالت» را رعایت و براساس آن با هم رفتار کنند و از ظلم و ستم بپرهیزند. حضرت مهدی علیه‌السلام ضمن اجرای «عدالت» و دعوت مردم به رعایت آن، رفتارهای برخاسته از ظلم ستیزی و بی‌عدالتی را تحت مراقبت و تصحیح خواهد نمود. در این رابطه روایاتی است که می‌فرمایند:

«وَ وَضَعَ مِيزَانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ، فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً»:[۲۶]

«ترازوی عدالت را در میان همه‌ی انسان‌ها می‌نهد و هیچ انسانی به دیگری ستم نخواهد کرد».

«إِذَا قَامَ قَائِمُ أَهْلِ الْبَيْتِ قَسَّمَ بِالسَّوِيَّةِ وَ عَدَلَ فِي الرَّعِيَّة»:[۲۷]

«هنگامی که قائم اهل بیت قیام کند، به طور مساوی قسمت می‌کند و در میان رعيّت به عدالت رفتار میکند».

عدل امام عصر علیه‌السلام عمومی است و نیکان و فاجران را در برمی‌گیرد:

«وَ يَعْدِلُ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ، الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفَاجِر»:[۲۸]

«و در میان بندگان نیک و بد خدا به عدالت رفتار می‌کند».

ائمه علیهم‌السلام درباره‌ی اجرای عدالت اجتماعی به وسیله‌ی امام علیه‌السلام، سخنانی فرمودند که نشانگر گسترش دقیق «عدالت» در آن دوران است. در روایاتی آمده است که در دوران ظهور، پنجره‌هایی که به معابر باز شده، بسته می‌شود و ناودان‌ها و راه‌آب‌هایی که به خیابان‌ها و کوچه‌ها می‌ریزد مسدود می‌شود. امام باقر علیه‌السلام در این‌باره فرمودند:

«هنگامی که حضرت قائم علیه‌السلام قيام کند، راه بزرگ را به اندازه‌ی شصت ذراع توسعه می‌دهد، و هر مسجدی را که در راه بنا شده باشد تخریب می‌کند، و هر روزنه‌ای را که به راه باز می‌شود، می‌بندد و هر بنای مرتفعی و چاهی و ناودانی که در راه باشد، می‌بندد».[۲۹]

مطالب یاد شده در سخن امام باقر علیه‌السلام، هرکدام به نوعی بیان‌گر گسترش عدالت اجتماعی در عصر ظهور است.

دوم. عدالت سیاسی

یکی از وظایف حکومت اسلامی، اجرای «عدالت» است. بی‌شک، آن‌گاه می‌توان از جامعه و حکومتی انتظار حرکت به سوی «عدالت» را داشت که امام و حاکم آن جامعه، خود در مسیر «عدالت» باشد و در زندگی خویش «عدالت» را پیشه‌ی خود سازد. از دیدگاه دین اسلام، حیات و صلاح مردم و جامعه انسانی در گرو اجرای «عدالت» است.[۳۰] در اصل، «عدالت» عامل بقا و استمرار دولت‌ها و ملت‌هاست. به همین دلیل، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به دولت مردان چنین توصیه می‌فرمایند:

«إجْعَلِ الدِّينَ كَهْفَکَ وَ الْعَدْلَ سَيْفَك»:[۳۱]

«دین را پناه خود، و عدالت را شمشیر خود قرار ده».

عدالت سیاسی دارای مصادیق ذیل است:

الف. روابط یکسان با افراد جامعه اسلامی[۳۲]

ب. تساوی افراد در برابر قانون[۳۳]

ج. توزیع عادلانه‌ی قدرت[۳۴]

سوم. عدالت اقتصادی

یکی از برنامه‌های حکومت حضرت مهدی علیه‌السلام، تقسیم مساوی منابع و درآمدها و ایجاد عدالت اقتصادی به معنای «توزیع عادلانه‌ی ثروت»[۳۵] است. چنان‌که پیش از این اشاره شد،[۳۶] واژه‌ی «قسط» بیشتر در مورد امور اقتصادی و توزیع اموال براساس عدالت اجتماعی بین‌افراد به کار می‌رود. رعایت «قسط»، جایگاه خاصی در حکومت اسلامی به خصوص حکومت حضرت مهدی علیه‌السلام دارد. از وجوه عدالت اقتصادی این است که بیت‌المال به طور مساوی در بین مستضعفان و نیازمندان توزیع گردد. شیوه‌ی امام على علیه‌السلام چنین بود، و در این زمینه فرمودند:

«لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ، فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ الله»[۳۷]

در حکومت امام زمان علیه‌السلام نیز بر طبق همین سیره عمل می‌شود. اینک به طور نمونه، روایاتی را در این زمینه مرور می‌نماییم: حضرت علی علیه‌السلام در وصف امام مهدی علیه‌السلام می‌فرمایند:

«إِذَا قَامَ قَائِمُ أَهْلِ الْبَيْتِ، قَسَّمَ بِالسَّوِيَّةِ وَ عَدَلَ فِي الرَّعِيَّة»[۳۸]

در حدیثی دیگر چنین می‌خوانیم: «یُسَوِّی بَيْنَ النَّاسِ حَتَّى لَا تَرَى مُحْتَاجاً إِلَى الزَّكَاةِ».[۳۹] قسط اسلامی به معنای «تقسیم و توزیع عادلانه بیت المال»، بدون هیچ‌گونه تبعیضی در عصر حکومت امام عصر علیه‌السلام محقق می‌شود و ثروت و امکانات، در اختیار مستحقان قرار می‌گیرد. به این ترتیب امر توزیع، به نحو عادلانه صورت می‌گیرد و از شکاف عمیق طبقاتی جلوگیری می شود.[۴۰]

چهارم. عدالت قضایی

در عصر حضرت مهدی علیه‌السلام، مردم از عدالت قضایی بهره‌مند می‌گردند. در آن روزگار، امام علیه‌السلام خود میان مردم زندگی می‌کنند و بر آن‌ها حکومت و قضاوت خواهند کرد. قضاوتی که بر پایه‌ی عدل و داد و بدون نیاز به بینه و شاهد صورت می‌گیرد و این قضاوت، متکی به الهام الاهی و علم امام علیه‌السلام است.[۴۱]

پنجم. عدالت در امور عبادی

حضرت مهدی علیه‌السلام رفتارهای غیر عادلانه‌ی مردم را حتی در امور عبادی و جزئی تصحيح خواهند کرد، تا حق کسی در این‌گونه امور، ضایع نشود. در برخی از احادیث، توجه به جزئیات در مسائل عبادی، در «عدل مهدوی» را چنین تبیین کرده‌اند: امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

«نخستین چیزی که از عدالت قائم علیه‌السلام ظاهر می‌شود، این است که منادی اعلام می‌کند صاحبان طواف مستحب، حجر الأسود و طواف خانه‌ی خدا را به صاحبان طواف واجب تسلیم کنند».[۴۲]

این یکی از مشکلات مردم در حج است که کثرت طواف کنندگان موجب می‌شود تا طواف واجب بسیاری به صورت صحیح انجام نگیرد. لذا امام علیه‌السلام چنین دستوری را صادر می‌کنند و این خود نشان‌گر دقت و توجه امام علیه‌السلام در اجرای «عدالت» است.

ششم. عدالت فردی - اخلاقی

در دین اسلام، رابطه‌ی تنگاتنگی میان عدالت فردی و اجتماعی وجود دارد. از دیدگاه اسلام، پیدایش عدالت فراگیر اجتماعی، در گرو تحقق عدالت فردی در جامعه است؛ این بدان معناست که برآیند تعادل مهره‌های یک مجموعه به تعادل کل آن منتهی می‌شود. عدل مقابل ظلم است و کسی که ظالم باشد، عادل نیست و از آن‌جا که ارتکاب معصیت، ظلم به نفس تلقی می‌شود، فرد گناه کار برای هرگونه ظلم اجتماعی، آمادگی روانی لازم را خواهد داشت؛ زیرا کسی که به حقوق خود اهمیت نمی‌دهد، به حقوق دیگران هم ارزش نخواهد داد. لذا رتبه‌ی تحقق عدالت فردی بر ایجاد عدالت اجتماعی مقدم است. اگر فردی با اجتناب از معاصی و رعایت پروای الاهی، بتواند ملکه‌ی «عدالت» را در خود پدید آورد، آن‌گاه می‌تواند در عصر ظهور که عصر استقرار عدل ناب و مطلق است، خویشتن را با شرایط نوین تمدن توحیدی مهدوی هماهنگ کند؛ اما در غیر این صورت، هاضمه‌ی شخصیت فرد، قدرت جذب مؤلفه‌های فرهنگ عدالت محور دولت کریمه را نخواهد داشت. طبعاً چنین شخصی با شرایط و ملاک‌های جدید هماهنگ نمی‌شود و این تعارض وی را به بن‌بست می‌کشاند.[۴۳] خاستگاه اصلی تصحیح روابط اجتماعی، جامعه‌ی کوچک خانواده است. در این محیط کوچک، افراد می‌آموزند حق و حقوق متقابل را در نظر داشته باشند، و به حقوق یک‌دیگر احترام بگذارند. از این‌رو فراگیری عدالت و گسترش آن حتّى به درون خانه‌ها و خانواده‌ها، از نظر هر نظام حقوقی و اخلاقی بسیار سخت است، زیرا در خانواده‌ها مسائلی می‌گذرد که از نظر ناظران اجتماعی، قانونی و حتی تربیتی و اخلاقی پوشیده است. در دوران ظهور امام زمان علیه‌السلام از سویی تربیت، ایمان، اعتقاد و پرورش اخلاقی مردم اصالتی ویژه می‌یابد، و از سویی دیگر اجرای قانون و قاطعیت در اجرای عدل تا بدان‌جا پیش می‌رود که در درون خانه‌ها، «عدل» حاکم می‌شود، و روابط داخلی افراد خانواده در چهار چوب «عدالت» قرار می‌گیرد. امام صادق علیه‌السلام گستره‌ی «عدل مهدوی» را در یک جمله چنین خلاصه می‌فرمایند:

«أَمَا وَ اللهِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتِهِمْ کَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقَرُّ»:[۴۴]

«به خدا سوگند عدالت او در داخل خانه‌هایشان بر آن‌ها وارد می‌شود، همان‌گونه که سرما و گرما داخل می‌شود».

از سوی دیگر در دوران ظهور، تربیت معنوی و اخلاقی افراد محقق می‌شود و این موضوع از عوامل برقراری روابط عادلانه‌ی اجتماعی به شمار می‌آید. در زمینه‌ی عدالت اخلاقی عصر ظهور، در احادیث بر محورهایی نظیر راست‌گویی و اجتناب از دروغ، خوش‌بینی، مهرورزی و پرهیز از کینه توزی و دشمنی تکیه شده است. در جامعه‌ی مهدوی، «راست‌گویی» معیاری تخلف ناپذیر در روابط اجتماعی خواهد بود. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

«بِهِ يَمْحَقُ اللهُ الْكَذِبَ»[۴۵]

از دیگر اموری که در روایات بر آن تأکید شده است، «محو کینه‌توزی و جایگزینی مهرورزی» است. هنگامی که «عدالت» در میان جامعه اجرا و گسترش یابد، جایی برای کینه‌ها و دشمنی‌ها باقی نمی‌ماند. از حضرت زهرا علیهاالسلام سخنی عمیق در این باره روایت شده است که می‌فرمایند:

«وَ الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ».[۴۶]

با رعایت‌نکردن عدالت است که کینه توزی و دشمنی در روابط اجتماعی پدیدار می‌شود؛ اما در دولت مهدوی، با اجرای دقیق «عدالت»، ریشه‌ی تبعیض‌ها، بی‌عدالتی‌ها، ستم‌ها و کینه‌توزی‌ها و... از دل‌ها کنده شده و انسان‌ها بدون هیچ‌نگرانی از تضییع حقی، با دل‌هایی سرشار از لطف و محبت در کناریک‌دیگر زندگی می‌کنند. امام على علیه‌السلام می‌فرمایند:

«وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا... لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَاد»:[۴۷]

«و آن‌گاه که قائم ما قیام کند، ... قطعاً کینه‌ها از دل‌های بندگان بیرون می‌رود».

نتیجه‌گیری

در دوران ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، اجرای «عدالت» در تمام عرصه‌های آن، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قضایی، عبادی، فردی و اخلاقی، قطعی است. «عدالت»، روح حاکم بر تمامی عمل‌کردها و برنامه‌های دولت مهدوی است و نشان آن را می‌توان در بیشتر این کارکردها دید، تا آن‌جا که اصل «عدالت» در ریز و درشت مسائل، عملی می‌شود و حتی در درون خانه‌ها، عدالت حاکم می‌شود.

  1. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۲ و ج ۹۱، ص ۴ و ج ۹۹، ص ۸۳.
  2. «أَنَّكَ الَّذِي تَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً؛ به راستی تو کسی هستی که زمین را مملو از قسط و عدل می‌نمایی.» همان، ج ۹۱، ص ۳۲ و ج ۹۹، ص ۹۸ و ۲۴۶. «الْعَدْلِ الْمُشْتَهَر؛ عدالت مشهور.» همان، ج ۹۹، ص ۱۰۱. «إِمَامٍ عَدْل؛ پیشوای عدالت.» مصباح المتهجد، ص ۴۱۴؛ جمال الأسبوع، ص ۵۲۶؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۹ و ج۹۲، ص ۳۲۹ و ج ۹۹، ص ۹۱. «نَاشِرِ الْعَدْلِ فِي الطُّولِ وَالْعَرْض؛ گستراننده‌ی عدالت در طول و عرض زمین.» مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۳۱ و ج۹۸، ص ۳۷۳ و ج ۹۹، ص ۲۴۶. و ۹۷.
  3. احسائی، ۱۴۰۵ ه. ق، عوالی اللئالی، قم: دار سیّدالشهداء عليه‌السلام، ج ۴، ص ۱۰۳.
  4. راغب اصفهانی، مفردات، ج ۱، ص ۵۵۱ و ۵۵۲.
  5. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۴۳۰؛ طریحی، مجمع البحرین، ج ۵، ص ۴۲۰.
  6. مطهری، ۱۳۷۲ ه.ش، عدل الهی، قم: انتشارات صدرا، ص ۵۴ و ۵۸، با اندکی تصرف در عبارات.
  7. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.
  8. «القِسط هو النَصيِبُ بِالعَدل.» راغب اصفهانی، مفردات، ج ۱، ص ۶۷۰.
  9. فیروزآبادی، قاموس، ج ۲، ص ۲۳۲.
  10. نهج البلاغه، خطبه‌ی ۱۶۳.
  11. موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ۱، ص ۱۹۰.
  12. محمدی اشتهاردی، ۱۳۷۶ ه.ش، حضرت مهدی علیه‌السلام فروغ تابان ولایت، قم: واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران، ص ۱۲۴.
  13. راغب اصفهانی، مفردات، ج ۱، ص ۵۳۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۳۷۳.
  14. زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ج ۱، ص ۷۸۰۳.
  15. راغب اصفهانی، مفردات، ج ۱، ص ۲۱۱.
  16. فراهیدی، العین، ج ۶، ص ۱۷۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ص ۱۵۳؛ زبیدی، تاج العروس، ج ۱، ص ۲۶۳۵.
  17. زبیدی، همان، همان جا
  18. همان
  19. مطهری، عدل الهی، ص ۳۷.
  20. تمیمی آمدی، غرر الحکم، ص ۹۹.
  21. صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۷.
  22. ر.ک: طبری، ص ۲۴۹؛ بحرانی، ۱۳۷۸ ه.ش، الإنصاف في النص على الأئمة علیهم‌السلام ، ترجمه‌ی سید هاشم رسولی محلاتی، چ دوم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۳۵۶.
  23. «بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. به راستی آیات [خود] را برای شما روشن گردانیده‌ایم، باشد که بیندیشید».
  24. کلینی، کافی، ج ۷، ص ۱۷۴.
  25. صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۲۸.
  26. همان، همان‌جا، ص ۳۷۲.
  27. نعمانی، غیبت، ص ۲۳۷.
  28. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۹.
  29. طوسی، غیبت، ص ۴۷۵.
  30. تمیمی آمدی، غرر الحکم، ص ۳۴۰.
  31. همان، ص ۸۶.
  32. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روابطشان با اصحابش، با ضعفای مردم و با همه افراد، یکسان بود. شخصی در خدمت آن حضرت سخن می‌گفت و مهابت محضر ایشان او را فرا گرفت، پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به آن شخص فرمودند: «بر خود آسان بگیر که من پادشاه نیستم، من پسر زنی از قریش هستم که گوشت خشکیده می‌خورد.» مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۲۹. یکی از اسناد مهم و دستور العمل زمامداری، عهدنامه‌ی حضرت علی علیه‌السلام است که برای مالک اشتر مرقوم فرمودند. از جمله مواد عهدنامه این است: «باید محبوب‌ترین کارها به سوی تو، کاری باشد که در حق میانه‌تر و در عدل همگانی‌تر، و برای خوشنودی رعيت جامع تر باشد، زیرا خشم همگان، خوشنودی خواص را از میان می‌برد و خشم خواص با رعایت خوشنودی عموم تدارک می‌گردد.» نهج البلاغه، نامه‌ی ۵۳.
  33. امام علی علیه‌السلام در نامه‌ای به یکی از کارگزاران خائن خود چنین مرقوم داشتند: «به خدا سوگند اگر حسن و حسین نظیر آن‌چه انجام دادی، انجام می‌دادند، هیچ مهربانی و مدارایی نزد من و هواخواهی از جانب من برای آنان نبود و در اراده‌ی من اثر نمی‌گذاردند تا آن‌گاه که حق را از آن‌ها بگیرم و باطل را از ستم‌هایشان دور سازم.» همان، نامه‌ی ۴۱.
  34. امام زمان علیه‌السلام کارگزاران و زمامداران جهان را از افرادی صالح، شایسته و دادگر انتخاب و دستورات اکیدی مبنی بر رعایت «عدالت» ارائه خواهند کرد. توجه به مفاد بیعتی که امام در آغاز قیام خود از یارانش می‌گیرد، ما را به عمق روش مبتنی بر «عدالت» آن حضرت رهنمون می‌سازد: «با آن حضرت بیعت می‌کنند که دزدی نکنند، زنا نکنند، کسی را به ناحق نکشند، هتک حرمت محترمی را نکنند، به مسلمانی فحش نگویند، به منزلی هجوم نبرند، کسی را به غیر حق نزنند، مركب‌های سواری لاغرو ضعیف را سوار نشوند، خود را با طلا زینت نکنند، خز نپوشند، ابریشم نپوشند...» ر.ک: سیدبن طاووس، الملاحم و الفتن، ص ۱۴۹. امام عصر علیه‌السلام نسبت به کارگزاران دولت خویش. بسیار سخت‌گیر هستند و در صورت تخلّف، با آنان شدیداً برخورد خواهند کرد. این موضوع در احادیث، بارها مورد تأكيد قرار گرفته است. ر.ک: همان، ص ۱۶۷.
  35. البته منظور از تقسیم عادلانه ثروت در شکل تقسیم مساوی با توجه به این که می‌دانیم در دین اسلام که حضرت مهدی علیه‌السلام حافظ و مروج احکام آن است، در برابر کار بیشتر و تلاش و لیاقت فزونتر، سرمایه‌ی بیشتری پرداخته می‌شود، یا اشاره به اموال بیت المال و اموال عمومی به‌طور کلی است که همگان در حکومت اسلامی در مقابل آن برابرند و یا اشاره به این است که در شرایط مساوی، امتیازات، پاداش‌ها و اجرت‌ها به طور مساوی به افراد داده می‌شود. کارگر، جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام، ص ۲۷.
  36. ر.ک: همین فصل.
  37. نهج البلاغه، خطبه‌ی ۱۲۶.
  38. نعمانی، غیبت.
  39. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۹۰.
  40. محمدی اشتهاردی، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۱۲۸.
  41. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۱۴.
  42. کلینی، کافی، ج ۴، ص ۴۲۷.
  43. علیزاده، ۱۳۷۹ ه.ش، نشانه‌های یار و چکامه انتظار، چ اول، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ص ۱۱۳ و ۱۱۴، با اندکی تصرف در عبارات.
  44. نعمانی، غیبت، ص ۲۹۷.
  45. «خداوند به وسیله‌ی او دروغ را نابود می‌کند.» مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۷۵.
  46. «عدالت مایه‌ی پیوند یافتن دل‌ها است.» احتجاج، ج۱، ص۹۹.
  47. مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۱۶.