حضرت مهدی علیهالسلام، عزت بخش اولیای الاهی
«مُعِزَّ الْاولیَاء»؛[۱]
«عزت بخش دوستان».[۲]
لغت:
«مُعِزّ» اسم فاعل از مادهی «عَّز - يَعّز» است. «عَّز - يَعِزُّ» به کسر به معنای «إذا صار عَزِيزاً»، یعنی «هنگامی که عزیز شد»، و «عَزَّ - یَعَزُّ» به فتح به معنای «إذا اِشتَدَّ»، یعنی «هنگامی که شدّت گرفت» است. «مُعِزّ» از اسمای خدای تعالی است و او کسیاست که به هر کس از بندگانش که بخواهد، عزّت میبخشد.[۳] «عِزّ» به معنای «خلاف ذُلّ» است.[۴] این واژه در اصل به معنای «قوّت، شدّت و غلبه» است و به معنای «رفعت و امتناع» نیز آمده است.[۵] به عقیدهی راغب، «عِزَّة» حالتی در انسان است که مانع شکست او میشود و گاهی برای مدح به کار میرود، نظیر آیهی: «وَ للهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِين» (منافقون: ۸) و گاهی برای ذمّ و سرزنش به کار میرود، مثل عزّت کفّار، در آیهی: «بَلِ الّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ» (ص: ۲) و از آنجا که عزّت خدا، پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله و مؤمنین دائمی و باقی است، همان، عزّت حقیقی است و عزّت برای کافران «تَعَزُّز» است نه عزّت، که در حقیقت ذلّت است؛ چنانکه پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«کلُّ عِزٍّ ليس بالله فهو ذلّ».[۶]
«هر عزّتی که از خدا نیست خواری است».
شرح:
يكم. «عزّت» در قرآن کریم
به فرمودهی آیات قرآن، «عزّت» مخصوص خداوند است: «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعا» . (نساء: ۱۳۹) تنها خداوند متعال است که به هر کس که بخواهد عزّت میبخشد، و آیهی:
«وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ» (آل عمران: ۲۶) بر همین معنا آمده است. اما با آن که حق تعالی خود فرموده تمام عزّت از آن اوست، در جای دیگر از نظر افاضه و اعطای مقام عزّت به برگزیدگان اولیای خود میفرماید: «وَ للهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین» که در حقیقت عزّت هر فرد و هر چیز در عالم، از عزّت خداوند سرچشمه میگیرد.
دوم. حضرت مهدی علیهالسلام، مایهی عزّت اولیای الاهی
در طول تاریخ همواره به جز در بعضی از زمانها، غلبه و عزّت ظاهری برای جبههی باطل بوده است و مؤمنان و اولیای الاهی، به ظاهر زبون و خوار بودهاند. با ظهور امام زمان علیهالسلام عزت واقعی مؤمنان، نمایان و بیمایگی و بیپایگی عزت ظاهری دشمنان بر ملا میشود. علیبنابراهیم در تفسیر آیهی: «یا أّیُّهَا الّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأتِی اللهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنینَ أعِزَّةٍ عَلَی الْكافِرين»[۷] (مائده: ۵۴) میگوید: این آیه دربارهی مهدی موعود و اصحاب او نازل شده است.[۸] بنابراین امام زمان علیهالسلام خود صاحب عزّتی هستند که خداوند به ایشان عطا کرده است و در قیام خود به فرمان حق تعالی اهل ایمان را عزت بخشیده و صاحبان عزت پوشالی را به ذلت میکشاند. در روایات نیز به موضوع عزت بخشی امام زمان علیهالسلام به مؤمنان و اولیای الاهی تصریح شده است. حضرت علی علیهالسلام در تفسیر آیهی: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ»[۹] (قصص: ۵) میفرمایند:
«هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یَبْعَثُ اللهُ مَهْدِیَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیُعِزُّهُمْ وَ یُذِلُّ عَدُوَّهُم».[۱۰]
امام سجاد علیهالسلام دربارهی عزت شیعیان در زمان ظهور امام میفرمایند:
«هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند بیماری را از شیعیان ما برطرف میسازد، و دلهای آنان را همچو پارههای آهن قرار میدهد، و نیروی هر مردی از آنان را، نیروی چهل مرد قرار میدهد و آنها حاکمان زمین و رؤسای اجتماع خواهند بود».[۱۱]
البته لازم به ذکر است که حضرت مهدی علیهالسلام دوستان و شیعیانشان را هم پیش از ظهور (زمان غیبت) و هم پس از ظهور یاری نموده و عزت میبخشند. در نتیجه از صفاتی نظیر «مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِين» که قید بعد از ظهور نیامده است و بدون قید «زمان ظهور» است، چنین استفاده میشود که آن حضرت مایهی سرافرازی و عزت بخش دوستان و شیعیانشان، هم پیش از ظهور و هم پس از ظهور هستند.[۱۲]
- ↑ سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۲۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۸۵ و ۱۰۱ و ۱۰۷.
- ↑ «مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِين؛ عزت بخش انسانهای مؤمن و مستضعف.» مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۳۲ و ج۹۸، ص ۳۷۴ و ج ۹۹، ص ۹۷ و ۲۴۶. «عِزُّ الْمُوَحِّدِين؛ عزت خداپرستان.» همان، ج ۹۹، ص ۹۹ و ۱۱۷. «أنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لَا يُسَامَی؛ تو آن سر رشتهی عزت و مقامی هستی که کسی همطراز و برتر از شما نیست.» سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۲۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۸. «مُحْیِی الْمُؤْمِنِين؛ اِحیاگر مؤمنان.» مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۱ «الْمُدَّخَرِ لِكَرَامَةِ اوليَاءِ الله؛ ذخیره شده برای کرامت بخشیدن به دوستان خدا.». همان، همانجا، ص ۱۰۳.
- ↑ ابن اثیر، النهاية، ج ۳، ص ۲۲۸.
- ↑ جوهری، صحاح، ج ۲، ص ۸۸۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۳۷۴.
- ↑ ابن منظور، همان، همان جا.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ج ۱، ص ۵۶۳.
- ↑ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خدا گروهی [دیگر] را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند. [اینان] با مؤمنان، فروتن، [و] بر کافران سرفرازند».
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۷۰.
- ↑ «و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم».
- ↑ «آنها خاندان محمد صلیاللهعلیهوآله هستند که خداوند مهدي آنها را پس از سختیشان برانگیزد، پس آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل میگرداند». غیبت طوسی، ص ۱۸۴.
- ↑ ر.ک: صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۵۴۱. ترجمه از علی، دوانی، ۱۳۷۸ ه.ش، مهدی موعود، ترجمهی جلد سیزدهم بحار، چ بیست و هشتم. تهران: دار الکتب الاسلامیه، ص ۱۱۱۰.
- ↑ رفیعی، تفسیر و شرح دعای ندبه، ص۲۱۱.