حضرت مهدی علیهالسلام، گردآورندهی سخن بر اساس تقوا
«جَامِعَ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوَى»؛[۱]
«گرد آورندهی سخن بر اساس تقوا».[۲]
لغت:
«تقْوَی» مصدری برگرفته از ریشهی «وقی» به معنای «دفع کردن خطر از چیزی به وسیلهی چیز دیگر» است.[۳] «تقوا» بر حسب لغت، مطلقِ «صیانت و نگهداری هر چیزی از هر امر ناپسند» را شامل میشود، خواه ناپسند بودن آن شرعی باشد یا عرفی و اعمّ از آنکه دلیل آن عقلی باشد یا نقلی. همچنین عبارت است از: «توجّه به حق و جریان طبیعی و روال عادّی عمل».[۴]
شرح:
دربارهی مفهوم صفتِ «جَامِعَ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوَى» دو تعبیر وجود دارد:
١. واژهی «کَلِمَة» در قرآن کریم در آیات متعدّدی ذکر شده و هر کدام بر حسب موقعیّت آن در آیه، معنای خاصّی را میرساند. به عنوان نمونه در آیهی: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَكيم»،[۵] واژهی «کَلِمَة»، اشاره به تمامی موجودات هستی است.[۶] در تعبیرِ «جَامِعَ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوَی» نیز «کَلِمَة» بر مخلوق (بشر) اطلاق شده است، به این معنا که در عصر ظهور، امام عصر علیهالسلام تمامی انسانها را بر اساس «تقوی» جمع مینمایند و با رَفع تمامی اختلافات، وحدت را در جامعهی اسلامی برقرار خواهد نمود. امام حسن مجتبی علیهالسلام در مورد اختلافات شیعه پیش از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام میفرمایند:
«لَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ الّذِی تَنْتَظِرُونَ حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يَتْفُلَ بَعْضُکُمْ فِي وَجْهِ بَعْضٍ وَحَتَّى يَشْهَدَ بَعْضُكُمْ بِالْكُفْرِ عَلَى بَعْضٍ. قُلْتُ: مَا فِي ذَلِكَ خَيْرٌ. قَالَ: الْخَيْرُ كُلّهُ فِي ذَلِكَ، عِنْدَ ذَلِكَ يَقُومُ قَائِمُنَا فَيَرْفَعُ ذَلِكَ كُلّهُ»:[۷]
«این امر که شما منتظر آن هستید واقع نمیشود تا اینکه بعضی از شما از بعضی دیگر بیزاری جویید و یکدیگر را لعن و نفرین کنید و آب دهان به صورت یکدیگر بیندازید و حتّی بعضی از شما بر علیه دیگری گواهی و شهادت به کفر دهد. راوی گوید به امام علیهالسلام عرض کردم: خیری در آن نیست. فرمودند: تمام خیر و خوبی در آن است؛ زیرا در آن وقت است که قائم ما قیام میکند و تمام این (اعمال زشت) را از میان برمیدارد».
در روایت دیگری از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده که در عصر غیبت، اختلاف میان شیعیان نمایان میشود و امام بههنگام قیام، هفتاد مرد را که بر خدا و رسول صلیاللهعلیهوآله دروغ بستهاند، به قتل میرساند و خداوند متعال همهی مردم را بریک عقیده گرد میآورد.[۸] از این روایت معلوم میشود که وجه اختلاف، همان دروغگویانی هستند که تشکیل حزب، مسلک و مرام داده و مردم را به گرد خود جمع کرده و از وحدت متفرق میسازند. در یکی از زیارات جامعه در شأن ائمه علیهمالسلام میخوانیم: «فَبِكُمْ.. اجْتَمَعَتِ الْفُرْقَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْكَلِمَة»[۹] حضرت زهرا علیهاالسلام در این زمینه فرمودند:
«وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ»:[۱۰]
«(خداوند) امامت ما را سبب امان از اختلاف قرار داد».
٢. واژهی «کَلِمَة» بر سخن و لفظ اطلاق شده است و تعبیر «جَامِعَ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوَی»، اشاره به یکی از برنامههای حکومت حضرت مهدی علیهالسلام است، به این معنا که امام در عصر ظهور، مردم را به تقوی و پرهیزگاری دعوت مینمایند.
خداوند متعال در قرآن کریم دربارهی تقوی و متقّین، آیات بسیاری را فرموده که از جهات گوناگون، بندگان را امر به پرهیزگاری برای نیل به مقام رستگاری کرده است. حق تعالی در آیات ابتدایی سورهی بقره در معرفی اهل تقوی می فرماید: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُون»[۱۱] (بقره: ۲و۳) و در آیات دیگر، اهل ایمان را به مرتبهی عالی تقوی دعوت کرده و میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه»[۱۲] که امام صادق علیهالسلام در تفسیر «حَقَّ تُقاتِه» میفرمایند:
«حقّ تقوی این است که اطاعت خدا شود و معصیتش نشود، و همیشه یاد شود و فراموش نشود و سپاسگزاری شده و ناسپاسی نشود».[۱۳]
ائمه علیهمالسلام همواره در بیانات خود به «تقوی» سفارش میکردند.[۱۴] حضرت على علیهالسلام دربارهی تقوای الاهی میفرمایند:
«أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللهِ بِتَقْوَى اللهِ الَّتِي هِيَ الزَّادُوَ بِهَا الْمَعَاذُ زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ... عِبَادَ اللهِ! إِنَّ تَقْوَى اللهِ حَمَتْ اوليَاءَ اللهِ مَحَارِمَهُ وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ، حَتَّى أَسْهَرَتْ لَيَالِيَهُمْ وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُم»:[۱۵]
«بندگان خدا! شما را به تقوای الاهی وصیّت میکنم، که آن (تقوی) توشه راه آخرت است، و در معاد شما را پناهگاه است، توشهای است که به منزل میرساند و پناهگاهی است که ایمن میگرداند. بندگان خدا! همانا تقوای الاهی، دوستان خدا را از افتادن در حرامهای او نگاه داشته است، و دلهای آنان را با ترس وی همراه داشته است، چنان که شبها بیدارشان میدارد، و روزهای گرم را با تشنگی بر آنان به سر میآورد».
از آنجایی که بیانات ائمه علیهمالسلام از یک مأخذ سرچشمه میگیرند، امام زمان علیهالسلام نیز در قیام خود، گذشته از مراتب این بیانات، مسألهی تقوی را به جهانیان اعلام میدارند؛ یعنی با آنکه تمام کلمات ائمه علیهالسلام در تقوای جامع است، جامعّیت سخنان آن بزرگوار در مرتبهای قرار میگیرد که توجّه تمام مردم جهان را به خود جلب مینماید. شاید صفت مذکور، اشاره به آیهی ۲۶ سورهی فتح باشد که میفرماید:
«وَ أّلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوي وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها».[۱۶]
به عقیدهی علّامه طباطبایی، بعید نیست که مراد از «كَلِمَةَ التَّقْوی»، «روح ایمان» باشد که همواره آدمی را امر به تقوی میکند و خدای تعالی در آیهی: «اولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»[۱۷] از آن خبر میدهد.[۱۸] امام رضا علیهالسلام از ائمهی هدی علیهمالسلام با عنوان «كَلِمَةُ التَّقْوَی» تعبیر نمودند.[۱۹] بنابراین کسی به مراتب عالی تقوی نخواهد رسید، جز به پیروی و اطاعت از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و ائمهی هدی علیهمالسلام، زیرا تنها آن بزرگوارانند که نشانههای کامل تقوی در آنها پدیدار و دوستان خود را به سوی این مقام رهبری مینمایند.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۸۶.
- ↑ «جامِعُ الْكَلِمِ عَلَى التَّقْوَي؛ گردآورندهی سخنان بر اساس تقوا.» سیّدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۲۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۷. «جَامِعِ الْكَلِم؛ گردآورندهی سخنان» مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۱. «الْإمَامُ التَّقِی؛ پیشوای پرهیزگار.» جمال الأسبوع، ص ۵۱۶؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۲، ص ۳۳۴. «التَّقِي؛ پرهیزگار.» مصباح المتهجد، ص ۴۱۰ و ۴۱۳؛ جمال الأسبوع، ص ۵۰۹ و ۵۱۶ و ۵۲۴؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۸ و ج۹۲، ص ۳۲۸ و ۳۳۲ و ج ۹۹، ص ۹۰ و ۱۱۴. «وِقاية آية الله؛ نگهبان الاهی.» مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۳۹ و ج ۹۹، ص ۹۵.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج ۶، ص ۱۳۱.
- ↑ مصطفوی، التحقيق في كلمات القرآن، ج ۱۳، ص ۱۸۳ و ۱۸۴.
- ↑ «و اگر آن چه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید، سخنان خدا پایان نپذیرد. قطعاً خداست که شکست ناپذیر حکیم است». لقمان: ۲۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۲۳۳.
- ↑ غیبت طوسی، ص ۴۳۸
- ↑ ر.ک: نعمانی، غیبت، ص ۲۰۶.
- ↑ «پس (خداوند) به واسطهی شما تفرقه را جمع نموده و کلمه را گرد آورده است.» ابن قولویه، قمی. ۱۳۵۶ ه.ق، کامل الزیارات، نجف اشرف: انتشارات مرتضویه، ص ۳۱۸.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۲۲۳.
- ↑ «این است کتابی که در [حقانیت[ آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است، کسانی که به غیب ایمان میآورند و نماز را بر پا میدارند و از چیزهایی که به آنها روزی دادهایم، انفاق میکنند».
- ↑ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا آن گونه که حق پرواکردن از اوست». آل عمران: ۱۰۲.
- ↑ «یُطَاعُ فَلَا يُعْصَي وَيُذْكَرُ فَلَا يُنْسَي وَ يُشْكَرُ فَلَا يُكْفَرُ» عیاشی، تفسير، ج ۱، ص ۱۹۴.
- ↑ در زیارت جامعه میخوانیم: «وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَي» صدوق، عیون اخبار الرضا علیهالسلام، ج ۲، ص ۲۷۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبهی ۱۱۴؛ سید جعفر، شهیدی، ۱۳۷۸ ه.ش، نهج البلاغة، ترجمهی شهیدی، چ چهاردهم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص ۱۱۲.
- ↑ «و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت، و [در واقع] آنان به [رعایت] آن [آرمان] سزاوارتر و شایسته [اتصاف به] آن بودند». فتح: ۲۶.
- ↑ «در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است». مجادله: ۲۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج ۱۸، ص ۲۹۰.
- ↑ ر.ک: كمال الدين، ج ۱، ص ۲۰۲.