شمیم رحمت
شمیم رحمت
قرآن کریم، پیامبر اکرم (صلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) را «رَحْمَهً لِلْعالَمین؛ رحمت برای جهانیان» معرفی میکند و این مهربانی را مهمترین عامل جلب و جذب مردمان میداند.1
در احادیث فراوان با صراحت اعلام شده که سیره آن حضرت همانند سیره پیامبر اعظم (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) است.
در این زمینه به برخی حدیث ها اشاره میکنیم:
الف) پیامبر اکرم (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فرمود:
صورت او همانند صورت من و سیرت او همانند سیرت من است.2
ب) ایشان در حدیث دیگری فرمود:
او قدم جای پای من میگذارد و هرگز از آن تعدی نمی کند.3
ج امام باقر (عَلَیْهَ السَّلَام) فرمود:
او همانند پیامبر اکرم (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) رفتار می کند.4
د) امام صادق (عَلَیْه السَّلَام) فرمود:
او از شیوه هدایتی پیامبر پیروی میکند و بر اساس سنت و سیرت او رفتار می کند.5
هـ) امام حسن عسکری (عَلَیْه السَّلَام) فرمود:
او شبیه ترین مردمان به رسول خدا (صلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) در سیرت و سنت است.6
و) پیامبر اکرم (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) در اینباره میفرماید:
مهدی از فرزندان من، همنام من و همکنیه من است. او در خلقت و سیرت شبیهترین مردمان به من است.7
ز) ایشان در حدیث دیگری فرمود:
او قائم اهل بیت من و مهدی امت من است. در شکل و شمایل و رفتار و گفتار، شبیه ترین مردمان به من است.8
از بررسی احادیث یادشده به خوبی روشن میشود که وجود مقدس حضرت صاحب الزمان (عَلَیْه السَّلام)، مصداق برجسته رحمت پروردگار است. در احادیثی به این موضوع تصریح شده است، از جمله آنکه در لوح حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حضرت بقیه الله را «رَحْمَهُ لِلْعالَمِینَ؛ رحمت برای جهانیان» نامیدهاند.9
در زیارت آل یاسین نیز از آن حضرت به عنوان «الرَّحْمَهُ الْواسِعَهُ؛ رحمت گسترده»، یادشده است.10
همچنین امام صادق (عَلَیْه السَّلَام) می فرماید:
حضرت بقیه الله از رحمت گسترده خداوند سخن میگوید. سپس می فرماید: «وَ انَا تِلْکَ الرَّحْمَهُ»؛ آن رحمت گسترده خداوند، من هستم.11
10 گفتار درباره مهدویت، علی اکبر مهدی پور، (قائمیه اصفهان، ص 61)
1- نک: آل عمران: ۱۵۹.
2- کمال الدین، ج ۲، ص ۴۱۱
3- ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج ۳، ص ۳۳۲.
4- شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۵۴.
5- کمال الدین، ج ۲، ص ۳۵۰
6- بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۱
7- کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۶
8- خزاز کفایه الاثر، ص ۱۱
9- شیخ مفید، الاختصاص، ص ۲۱۲
10- احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۳
11- بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۱