عصمت و طهارت حضرت مهدی علیه السلام

از ویکی‌مهدی

«طهرته من الرجس».1

«او را از پلیدی پاک نمودی»2

لغت:

«رجس» به معنای شیء پلید و آلوده است.3 راغب می‌گوید این پلیدی چهار گونه است: گاهی از نظر غریزه و طبع، گاهی از نظر فکر و عقل، گاهی از نظر حکم شرع و گاهی از تمام جهات است.4

شرح:

یکی از صفات مهم امام و شرایط اساسی امامت، عصمت است. عصمت آن نیرویی باطنی است که انسان را از وقوع خطا و ارتكاب گناه باز می دارد.5 به عبارت دیگر، عصمت ملکه‌ای است نفسانی که انسان را از اینکه در خطا واقع شود و مرتکب گناه گردد، باز می‌دارد.6

شیعیان به چه دلایلی امامان خود را معصوم می‌دانند؟

علمای شیعه برای اثبات عصمت امامان از ادله‌ی گوناگونی بهره می‌برند که تبیین آنها نیازمند کتابی پر حجم و مستقلی است؛ چنان که مرحوم علامه حلی با شرح و بسط این دلایل، بیش از هزار نکته در این زمینه فراهم نموده است.7 و ما نیز اشاره‌ای کوتاه به این ادله می کنیم.

الف - جدا ناپذیری مقام امامت از عصمت8

مقام امامت، آنگونه که از کتاب و سنت بر می‌آید، در رهبری سیاسی جامعه‌ی اسلامی خلاصه نمی‌شود، بلکه دنباله‌ی نبوت و کامل کننده‌ی رسالت است.9 چنین تصویری از مسأله، پیامبر و امام را کنار هم می‌نشاند و دلایل عقلی عصمت10 را به قلمرو امامت می‌کشاند. با این تفاوت که در این‌جا، به جای ابلاغ وحی، از تبیین معارف وحیانی سخن می‌رود.11

ب - قرآن و عصمت امام.

1-   آیه‌ی امامت:

قرآن کریم ظالمان را شایسته‌ی مقام امامت نمی‌داند،12 بلکه گناهکاری ظالم خوانده می‌شود.13 لذا جز پذیرش عصمت امام باقی نمی‌ماند.

2-   آیه‌ی اولي الأمر:

«يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم» (نساء: ۵۹)

قرآن کریم در این آیه، همگان را به اطاعت از اولی الامر فرا می‌خواند و این گروه را در کنار پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می‌نشاند. این اطاعت به دلیل آنکه قید و شرطی را به همراه ندارد، اطاعتی همه جانبه و بی چون و چراست و این مطلب جز با عصمت اولی الامر سازگار نیست؛ زیرا سرسپردگی این چنینی، تنها در برابر کسی سزاوار است که از کجروی و کج اندیشی در امان است و نه تنها در گفتار، بلکه با رفتار خود نیز مردم را جز به آن چه رضای خداوند است نمی‌خواند.14

فخر رازی، مفسر بزرگ اهل سنت، دلالت آیه بر عصمت را می‌پذیرد، اما منظور از اولی الامر را نخبگان امت می‌داند؛15 در حالی که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ به پرسشی در زمینه‌ی امامان دوازده گانه‌ی شیعه از ایشان نام می‌برد و آنان را جانشین خود و پیشوای مردم معرفی می کنند.16

3-   آیه‌ی تطهير

«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهير» (احزاب: ۳۳)

از آیاتی است که به روشنی عصمت اهل بیت علیهم السلام را نشان می‌دهد و بر پاکی و طهارت آنان تأکید می‌ورزد.17 سخن درباره‌ی این آیه فراوان است، اما آن چه به‌طور گذرا می‌توان گفت، این است که بر اساس این آیه، اراده‌ی ازلی و تخلف ناپذیر الاهی بر این تعلق گرفته است که هرگونه رجس و پلیدی را از اهل بیت علیهم‌السلام بزداید و آنان را پاک گرداند. این حقیقت، با توجه به این نکته که قرآن کریم هرگونه آلودگی ظاهری و باطنی را رجس می‌شمارد،18 تفسیری جز عصمت را بر نمی‌تابد.

ج) عصمت اهل بیت علیهم‌السلام در روایات

در جوامع حدیثی شیعه، روایات بسیاری درباره‌ی عصمت امامان علیهم السلام نقل شده است؛ به عنوان نمونه رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:

«أنا و على و الحسن و الحسين و تسعه من ولد الحسين مطهرون معصومون»19

در زیارت جامعه کبیره در وصف ائمه علیهم‌السلام می‌خوانیم:

«عصمكم الله من الزلل و آمنكم من الفتن و طهركم من الدنس و أذهب عنكم الرجس و طهركم تطهيرا»:

خداوند شما را از لغزشها حفظ کرد و از فتنه‌ها در امان داشت و از آلودگی پاک نموده و پلیدی و ناپاکی را از شما دور نموده و شما را کاملا پاک گرداند».

لیلا خلیلیان فر، اوصاف حضرت حجت در ادعیه و زیارات، ص 60

1.    طوسی، مصباح المتهجد، ص ۴۱۰ و ۴۱۴؛ سیدبن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۰۹ و ۵۲۶؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۹، ج۹۲، ص ۳۲۹ و ۳۳۱ و ۳۳۴، ج ۹۹، ص ۹۱ و ۱۱۳.

2.      «عصمته من الذنوب؛ او را از گناهان معصوم داشته‌ای» مصباح المتهجد، ص ۴۱۰ و ۴۱۴؛ جمال الاسبوع، ص ۵۰۹ و ۵۱۶ و ۵۲۶؛ بحارالأنوار، همان. «برأته من الغيوب، او را از عیوب بری ساخته‌ای» همان. «نقيته من الدنس؛ او را از ناپاکی پاک نمودی» مصباح المتهجد، ص ۴۱۴؛ جمال الأسبوع، ص ۵۲۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۹ و ج۹۲، ص ۳۲۹ و ج ۹۹، ص ۹۱. «سلمته من الدنس؛ او را از ناپاکی سلامت داشته‌ای.» مصباح المتهجد، ص ۴۰۹؛ جمال الأسبوع، ص ۵۰۹؛ بحارالأنوار، ج۹۲، ص ۳۳۱ و ج ۹۹، ص ۱۱۳. «صرفته عن الدنس، او را از ناپاکی دور نمودی.» جمال الأسبوع، ص ۵۱۶؛ بحارالأنوار، ج۹۲، ص ۳۳۴. «سلمته من الريب؛ او را از شک سلامت داشته‌ای.» همان. «الطاهر؛ پاک» مصباح المتهجد، ص ۴۱۰ و ۴۱۳؛ جمال الأسبوع، ص ۵۰۹ و ۵۱۶ و ۵۲۴؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۸ و ج ۱۱، ص ۳۱ و ج۹۲، ص ۳۲۸ و ۳۳۲ و ۳۳۴ و ج ۸، ص ۳۷۳ و ج ۹۹، ص ۹۰ و ۹۷ و ۱۱۳ و ۲۴۶. «النقی؛ خالص» مصباح المتهجد، ص ۴۱۰ و ۴۱۳؛ جمال الأسبوع، ص ۵۰۹ و ۵۲۴؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۸ و ج۹۲، ص ۳۲۸ و ۳۳۲ و ۳۳۴ و ج ۹۹، ص ۹۰ و ۱۱۴. «الزکی؛ پاکیزه.» مصباح المتهجد، ص ۴۱۰ و ۴۱۳؛ جمال الأسبوع، ص ۵۰۹ و ۵۱۶ و ۵۲۴؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۸ و ج۹۲، ص ۳۲۸ و ۳۳۲ و ۳۳۴ و ج ۹۹، ص ۹۰ و ۱۱۴. «أنه لم يذنب ذنبا ولا أتی حوبا، و لم يرتكب معصيته؛ براستی او هرگز گناهی انجام نداده و هرگز مرتکب جرمی نشده و هرگز مرتکب معصیتی نشده است.» مصباح المتهجد، ص ۴۱۰؛ جمال الأسبوع، ص ۵۰۹؛ بحارالأنوار، ج۹۲، ص ۳۳۱ و ج ۹۹، ص ۱۱۳.

3.       فراهیدی، العین، ج ۶، ص ۵۲؛ راغب اصفهانی، المفردات، ج ۱، ص ۳۴۲؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ۶، ص ۹۴.

4.       راغب اصفهانی، المفردات.

5.       برای اطلاع بیشتر می‌توانید به تفسير الميزان ج ۲، ص ۱۳۴ و ۱۳۸ ذیل آیه‌ی ۲۱۳ سوره‌ی بقره مراجعه کنید.

6.       طباطبایی، همان؛ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج ۱۷ ص ۱۹۷.

7.       ر.ک: حلی، ص ۵۶ تا ۴۴۵.

8.    صدوق، معانی الاخبار، ص ۱۳۴ و ۱۳۳؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص ۱۵۸ و ۱۵۷؛ مظفر، عقائد الأمامية، ص ۶۷؛ طهرانی، امام شناسی، ج ۱، ص ۹.

9.      مطهری، امامت و رهبری، ص ۵۲ و ۵۱؛ سبحانی، الالهيات، ج ۴، ص ۲۶۴۵.

10.  از نظر عقل، عصمت امام ضروری است، زیرا بر اساس درک عقلی امام پیشوا و اسوه‌ی بندگان بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و چنین فردی به ضرورت عقل باید از هر جهت همانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد تا دیگران را هدایت و رهبری نماید. حال لازمه‌ی این هدایت این است که امام از هر نظر فردی کامل باشد و جهل و لغزش و گناه در او راه نداشته باشد، در غیر این صورت اگر شخصی خطاکار، جاهل یا فراموشکار باشد، نمی‌تواند همواره با حقیقت همراه باشد و نقش هدایتگری خویش را برای دیگران ایفا کند و در نتیجه نمی‌تواند انسان کامل و الگویی برای افراد باشد. بنابراین، الزاما امام برای تصدی مقام امامت، باید مبرا از جهل، نسیان و خطا باشد تا بتواند هدایت‌گر دیگران به سوی حقیقت باشد.

11.   سبحانی، منشور عقاید اماميه، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.

12.   بقره: ۱۲۴.

13.   طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۶؛ مطهری، امامت و رهبری، ص ۱۶۸.

14.   طباطبایی، المیزان في تفسير القرآن، ج ۴ ص ۴۰۱ - ۳۸۷؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، چ ۲، ص ۷۲.

15.   فخر رازی، التفسير الكبير، ج ۱۰، ص ۱۱۶.

16.   اثبات الهداة، ج ۱، ص ۵۰۱.

17.   ر.ک: طباطبایی، المیزان في تفسير القرآن، ج ۱۶، ص ۳۰۹ - ۳۱۳.

18.   ر.ک: سبحانی، ۱۴۱۲ ه.ق، الالهیات، ج ۴، ص ۱۲۸ و ۱۲۹؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۲۲، ص ۱۲.

19.   مجلسی، بحارالانوار: ج ۲۵، ص ۲۰۱؛ صدوق، عیون أخبار الرضا ع، ج ۲، ص ۲۷۴ .