علائم حتمی ظهور - قتل نفس زکیه

از ویکی‌مهدی

علائم حتمی ظهور - قتل نفس زکیه

پنجمین و آخرین نشانه از نشانه‌های حتمی، قتل نفس زکیه است. نفس زکیه به معنای انسان بیگناه است. در آیه ها و حدیث ها از چهار تن به عنوان نفس زکیه یاد شده است:

1. نفس زکیه، معاصر حضرت خضر (عَلَیْه السَّلَام)، به دست خضر کشته شد. حضرت موسی عَلَیَّة السَّلَام به او گفت: «أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکَیَّهُ بِغَیْرِ نَفْس؛ آیا شخص بی گناهی را کشتی که کسی را نکشته بود». (کهف ۷۴)

۲. نفس زکیه، معاصر امام صادق عَلَیْه السَّلَام که در مقابل منصور دوانیقی قیام کرد و با همه هوادارانش کشته شد. او محمد پسر عبدالله محض، نوه امام حسن مجتبى ( عَلَیْه السَّلَام) بود و از مدعیان مهدویت به شمار می رفت.1

3. نفس زکیه دیگری در احادیث آمده است که در آستانه ظهور در نجف اشرف به شهادت می رسد. امیرمؤمنان علی(عَلَیْهَ السَّلام) در خطبه ای که به «خطبه المحزون» معروف شده است، در میان نشانه‌های ظهور میفرماید: «وَقَتلَ النَّفْسِ الزَّکِیَهِ بِظَهْرِ الکوفَهِ فی سَبعینَ؛ و کشته شدن نفس زکیه (انسان بی گناه) در پشت کوفه (نجف) با هفتاد تن».2

شیخ مفید هنگام شمارش نشانه های ظهور، از کشته شدن نفس زکیه با هفتاد تن از صالحان در پشت کوفه سخن گفته است.3

4. نفس زکیه ای که آخرین نشانه از نشانه های حتمی است.

در آستانه قیام جهانی حضرت بقیه الله، نفس زکیه در مسجدالحرام، در میان رکن و مقام، هنگام خواندن پیام امام به شهادت می رسد.

برای اینکه این دو نفس زکیه اشتباه نشود، امیرمؤمنان علی (عَلَیْه السَّلاَم) در خطبه المحزون هر دو را کنار یکدیگر بیان می کند:

وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیْهِ بِظَهْرِ الْکوفَهِ فى سَبعینَ ؛ والمَذْبُوحِ بَیْنَ الرُّکنِ والمَقامِ.4

از نشانه های ظهور است نفس زکیه ای که با هفتاد تن در پشت کوفه (نجف) کشته میشود و آن که میان رکن و مقام ذبح می شود.

درباره نام و نشان این نفس زکیه، ضمن یک حدیث طولانی از امام صادق (عَلَیْه السَّلَام) روایت شده است که فرمود:

جوانی از آل محمد (صلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) در میان رکن و مقام کشته میشود که نامش محمد، فرزند محمد و لقبش، نفس زکیه است.5

در این حدیث که از نظر سندی در اوج صحت قرار دارد، نام پدر نفس زکیه «محمد» آمده، ولی در حدیث دیگر، «حسن» بیان شده است.6 از امام باقر (عَلَیْه السَّلَام) درباره نسبش چنین روایت شده که ایشان از تبار امام حسین (عَلَیْه السَّلَام) است.7

امیرمؤمنان على عَلَیْه السَّلَام درباره قتل نفس زکیه می فرماید:

به خدا سوگند، گویی به نوجوانی از قریش می نگرم که در خون خود دست و پا میزند. پس از این جنایت، دیگر کسی عذر آنها را نمی پذیرد و سیطره‌ای برای آنها نمی ماند.8

در حدیث دیگری نیز فرمود:

ریختن خون حرام، در روز حرام، در ماه حرام، از تیره قریش! سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، پس از آن بیش از پانزده شب حکومت نخواهد کرد.9

امام باقر (عَلَیْه السَّلام) در این باره می فرماید: «میان قتل نفس زکیه و قیام قائم عَلَیْه السَّلَام جز پانزده شب فاصله نخواهد بود».10

در پیامی که نفس زکیه می‌خواند، این فرازها آمده است:

ای اهل مکه! من فرستاده فلانی هستم. او به شما میفرماید: ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت هستیم. از روز ارتحال پیامبر، ما مورد ستم قرار گرفتیم و حقوق ما پای مال شده است. ما از شما یاری می طلبیم، ما را یاری کنید.

در حال خواندن این پیام به سویش هجوم می برند و او را در میان رکن و مقام سر می برند.11

نفس زکیه روز ۲۵ ذی حجه کشته میشود و ۱۵ روز بعد؛ یعنی روز دهم محرم (عاشورا) قیام جهانی حضرت آغاز می‌شود.12

چون او کشته شود اهل زمین و آسمان بر آنها خشمگین شوند.13

در میان بیش از دو هزار نشانه ظهور فقط پنج نشانه از نشانه‌های حتمی ظهور دیده میشود و آنها عبارتند از:

۱. خروج سفیانی که در ماه رجب خروج میکند و شش ماه می جنگد. در اواخر محرم بر سه کشور سوریه، فلسطین و اردن سیطره پیدا می کند.

۲. خروج یمانی که هم زمان با خروج سفیانی است.

3. بانگ آسمانی در شب جمعه، شب ۲۳ رمضان.

۴. فرو رفتن سپاه سفیانی در کام زمین در سرزمین بیداء، حدود یک ماه بعد از ظهور.

۵. قتل نفس زکیه در مسجد الحرام، میان رکن و مقام.

سرانجام قیام جهانی حضرت بقیه الله در روز شنبه دهم محرم الحرام ...

10 گفتار درباره مهدویت، علی اکبر مهدی پور، (قائمیه اصفهان، ص 131)

1-    ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص ۲۰۳

2-    حلى، مختصر بصائر الدرجات، ص ۴۴۳

3-    شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ ابن فتال، روضه الواعظین، ج ۲، ص ۱5؛ اربلی، کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۴۷.

4-    حلى، مختصر بصائر الدرجات، ص ۴۴۳

5-    میرلوحی، کفایه المهتدى، ص ۲۸۰؛ خاتون آبادی، کشف الحق، ص ۱۸۲.

6-    کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۱؛ طبرسی، اعلام الورى، ج ۲، ص ۲۹۲

7-    ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۹، ص ۱۳۱.

8-    شرح نهج البلاغه، ج ۱۹، ص ۱۳۱.

9-    الغیبه، ص ۲۵۸

10-   الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ الغیبه، ص 445

11-   بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷

12-   حائرى یزدى، الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۷۷. المصنف، ج ۸ ص ۶۷۹

13-   معالم السنن، ج ۴، ص ۳۴۴