ماه شعبان منه از دست قدح، کاین خورشید

از ویکی‌مهدی

ماه شعبان


ماه شعبان مَنِه از دست قدح، کاین خورشید

از نظر تا شبِ عیدِ رمضان خواهد شد۱

گل عزیز است غنیمت شِمُریدَش صحبت

که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد

مطربا مجلسِ انس است غزل خوان و سرود

چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد؟

حافظ از بهر تو آمد سویِ اقلیمِ وجود

قدمی نِه به وداعش که روان خواهد شد


الهی کرمانشاهی:

از پی تعظیم این روز همایون بود اگر

ماه شعبان را معظّم ایزد دادار کرد

در چنین مه بهر نظم سلک ملک و دین پدید

حق ز دریای ولایت گوهری شهوار کرد

در چنین روزی شکُفت از باغ پیغمبر گلی

کز جمال خود همه آفاق را گلزار کرد

ماه شعبان شد ربیع خلق تا فاش اندران

مهدی موعود دیدار پیمبروار کرد

چار مام و نه پدر جستند ازین فرزند نام

کایزد او را در امامت ختم هشت و چار کرد

عید روز زادن این تا جور مولود را

خسرو صاحب قران دارای گیتی دار کرد


ادیب الممالک:

کجاست فاتحه خیر و مکرمت که دهد

خورش ز مائده فضل آل عمران را

کجاست مهدی صاحب زمان که میلادش

ربیع اول کرده است ماه شعبان را

ایا شهی که بدست تو بر نهاده خدای

ز عدل و داد فرستون ز قسط میزان را

ز زیت دوده هاشم جمال افزوده

چراغ قیصر و قندیل کاخ ساسان را


صغیر اصفهانی:

تعالی الله از نیمهٔ ماه شعبان، که شد از شرف مطلع نور یزدان

مهی تافت کش بنده شد مهر تابان،بزد سروری خیمه در ملک امکان

که امکان بود در کمندش مقید،در این روز موسای عقل ست شیدا

همی نور تابد بطور سویدا،در این روز شد کنز مخفی هویدا

در این روز حق گشت از پرده پیدا،زهی روز فیروز مسعود اسعد

در این روز نوعی بود شادمانی،زمینی به وجد است چون آسمانی

عیانی به رقص آمده چون نهانی،چه روز است این روز فیروز دانی

بود مولد مهدی آن سرّ سرمد،در این روز نبود نشاط اختیاری

که هست از نهیب فرح غم‌فراری،همه ممکناتند در عشرت آری

لسان تکون پی حق گذاری،بود گرم تمجید آن میر امجد

جمالی شد امروز از پرده پیدا،که هستی شعاعی است زان روی زیبا

بود زیر حکمش ثری چون ثریا،به فرمان او بی‌ستون گشته بر پا

مر این طاق مینا و کاخ زبر جد،به حق قائم است او به او ملک قائم

ز پاسش بود ملک اسلام سالم،به خلاق و خلق است محکوم و حاکم

قرین اند او را همه خلق دائم،به احسان بی‌مَر به الطاف بی‌حد

وجودی که بر ذات حق مظهر آمد،بدان شاه دور امامت سر آمد

خود این رتبه مخصوص آن سرور آمد،بشد حاصل از پرده چون او درآمد


ناظر زاده کرمانی:

صبحدم پیکِ مسیحا دمِ جانان آمد

گفت برخیز که آرامِ دل و جان آمد

می‌کند مرغِ سحر زمزمه بر شاخهٔ گل

که ز نرگس ثمری پاک ، به دوران آمد

خفتگان را رسد این طرفه بشارت ز سروش

که سحرگاهِ شبِ نیمه ی شعبان آمد

میوه ی باغِ رسالت که به ذرّاتِ وجود

روشنی بخش، چو خورشیدِ درخشان آمد

وارثِ تاجِ نبی اوست که با دعوتِ حق

بهرِ افراشتنِ پرچمِ قرآن ، آمد

چهره ی زُهره بپوشان که ز بامِ ملکوت

زهره ی فاطمه ، با چهره ی تابان آمد

شهسواری‌ست که با صولت و شمشیرِ علی

از پی کشتنِ کفّار ، به میدان آمد

مظهرِ صلحِ حسن اوست که با وجهِ حسن

پی آرامشِ دل‌های پریشان آمد

آنکه اندر رگِ او خونِ حسین بن علی ست

پی خونخواهی سالارِ شهیدان آمد

در رهِ زهد و عبادت چو علی بن حسین

سوی حق قافله را سلسله جنبان آمد

عِلمِ باقر همه در اوست که با مشعلِ علم

رهبرِ جامعه ی بی سرو سامان آمد

تا ز ناپاک کند مذهبِ صادق را پاک

با دلی روشن و آکنده ز ایمان آمد

همچو کاظم که بُوَد قبله ی حاجات و مراد

دردمندانِ جهان را پی درمان آمد

چون رضا تا که کند تکیه بر اورنگِ علوم

وارثِ افسرِ سلطانِ خراسان آمد

اوست سرچشمهٔ تقوا و فضیلت چو جواد

منبعِ فیض و جوانمردی و احسان آمد

هادی وادی حق ، کز پی ارشادِ بشر

با چراغِ خِرد و دانش و عرفان آمد

یادگارِ حسنِ عسکریِ پاک سرشت

که جهان را کند از عدل ، گلستان ، آمد

قائمِ آلِ محمّد ، شهِ اقلیمِ وجود

که به فرماندهی عالَمِ امکان آمد

ای شهِ منتظر ، از منتظران چهره مپوش!

که دگر جان به لب از محنتِ هجران آمد

ز جدایی تو ای کوکبه ی صبحِ امید!

هر دم از دیده فرو اشک به دامان آمد

همه گویند که مفتاحِ فرج ، صبر بُوَد

صبر نتوان که دگر عمر به پایان آمد

خسروا ، جز تو درین مُلکِ سلیمانی نیست

کی رسد مژده به موران که سلیمان آمد

از پی تهنیتِ مَقدمِ گل ، طبعِ روان

نغمه پرداز چو مرغانِ خوش الحان آمد

------------

حافظ امید موعود، عبدالحسین فخاری


۱.ماه شعبان، عزیز است که هم در میان ماه ها، ماهی نامی است و هم یاد آور موالید بزرگی است که در خود دارد؛ زاد روز موعود جهان نیز در نیمه این ماه است. این ماه را باید عزیز داشت که یادآور میلاد فرخنده موعود محبوب است.حافظ در تمام این ماه، توصیه به شادی و انتظار می کند و امید می دهد که در عید رمضان(عید فطر)، آن وعده الاهی تحقق یابد و عید ظهور فرا رسد و جهان مالامال از شادی و سرور و سرود شود.