نام حضرت مهدی

از ویکی‌مهدی

نام حضرت مهدی علیه السلام

« محمد1؛ ستوده2 »

لغت:

«محمد» برگرفته از ریشه ی «حمد» است. «حمد» اخص از «مدح» و از آن والاتر و از واژه­ ی «شکر» هم فراگیرتر است. پس «مدح» در چیزی است که با اختیار از انسان سر میزند و آن چه که درباره­ ی «مدح» گفته شده این است که انسان به خاطر بلندی قامتش و زیبایی چهره­ اش مدح و ستوده می­شود، همان­طور که به بخشش مال و سخاوت و علمش نیز مدح می شود؛ ولی «حمد» فقط در مورد دوم یعنی نسبت به آثار علمی و معنوی است، نه موارد ظاهری. صفت «محمد» هم زمانی گفته می­شود که خصلت های پسندیده در کسی باشد که مورد ستایش است.3

شرح:

طبق روایات فراوان، نام امام دوازدهم «محمد» است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«المهدي من ولدي، اسمه اسمي و كنيته کنيتي»4

در مورد اینکه آن حضرت را با کنیه یا یکی از القاب شریفش مانند «حجت»، «قائم» و ..... یاد کنیم، در جواز آن شک و تردیدی نیست؛ اما درباره ­ی نام بردن آن حضرت به اسم «محمد»، بین دانشمندان شیعه اختلاف نظرهایی مطرح بوده که هرکدام برای اثبات نظر خود به بخشی از روایات استدلال کرده ­اند.

در یک بررسی اجمالی، مجموع روایاتی را که در این باره وارد شده، می توان به چهار دسته تقسیم کرد:

1. روایاتی که به صورت مطلق و بدون هیچ قیدی، نام بردن حضرت را به این نام نهی می کنند.5

۲. روایاتی که از نام بردن آن حضرت نهی کرده است، ولی با این قید که این نهی تنها تا هنگام ظهور است و با ظهور حضرت منعی ندارد.6

٣. روایاتی که علت نهی از ذکر نام شریف حضرت را بیان کرده است و آن ترس از کشته شدن آن حضرت دانسته شده است.7

۴. روایاتی که نه تنها از طرف راوی تصریح به نام حضرت شده، بلکه برخی از ائمه نام آن حضرت را بر زبان جاری ساخته اند.8


نتیجه­ گیری

همان طور که روایات دسته­ ی نخست با دسته­ ی دوم هماهنگ هستند، در مجموع سه دیدگاه، حکم ذکر نام حضرت مهدی علیه السلام به «محمد» وجود دارد:

دیدگاه اول: حرمت ذکر نام شریف آن حضرت تا زمان ظهور.

دیدگاه دوم: حرمت ذکر نام شریف آن حضرت به جهت تقیه و خوف.

دیدگاه سوم: حرمت ذکر نام آن حضرت تنها در دوران غیبت صغری

به نظر می رسد دیدگاه دوم صحیح باشد؛ یعنی فقط به جهت خوف و تقیه است.

مرحوم محقق اربلی می گوید: نظر من چنین است که منع از ذکر نام شریف حضرت، به جهت تقیه در دوران خوف و تحت تعقیب بودن و سؤال از نام و محل ایشان بوده است، ولی الان که خوف و تقیه ای نیست منع و حرمتی از ذکر نام شریفش وجود ندارد.9

آقای مکارم شیرازی می گوید: ما نمی توانیم بگوییم منع تسمیه مثل سایر احکام تعبدی است. این حرف محقق آنها نیست؛ هرچند که برخی از بزرگان گفته باشند! نظر ما این است که منع، دائر مدار تقیه است و در زمان ما که جای تقیه نیست، پس مانعی از ذکر نام آن حضرت وجود ندارد.

وی در ادامه سه دلیل بر رد قول به حرمت آورده و می نویسد: به دلایل زیر منع دایر مدار «خوف بر ایشان»، یا «خوف بر خودمان» است:

1. تنها راه برای جمع بین این روایات متشتت و متعارض این است که روایات طایفه­ ی اول (حرمت مطلقا) و روایات طایفه­ ی دوم (حرمت تا ظهور) را که تقریبا متقاربند و نتیجه­ ی واحدی دارند، بر روایات طایفه­ ی سوم حمل کنیم (حرمت به جهت تقیه و خوف)؛ یعنی حمل مطلق بر مقید کنیم و راه دیگری هم نداریم؛ اگر این کار را نکنیم، باید قائل به تعارض باشیم که در چنین صورتی، مبنا یا تساقط است یا تخییر. پس یا باید مطلق را بر مقید حمل نماییم و یا قائل به تعارض بشویم. در این صورت اگر همه ­ی این ها از نظر سند قوت داشته باشند، تساقط می شوند و یا قائل به تخییر بشویم. هرکدام که باشد، نتیجه یکی است و آن جواز است. از بهترین و قوی ترین قراین بر این ادعا، همان روایاتی است که خود امامان معصوم، اسم شریف حضرت را برده اند (روایات طایفه­ ی چهارم).

٢. احادیث زیادی از طریق اهل بیت علیهم السلام نقل شده که در آنها تصریح به اسم و کنیه­ ی آن حضرت شده است؛ مانند «اسمه اسمی»، این به منزله­ ی تصریح به اسم است.

٣. اگر به حرمت تسمیه به اسم شریف آن حضرت (بدون تقیه و بدون محذورات دیگر) قائل شویم و از طرفی به جواز چیزی که دلالت دارد به اسم ایشان مثل کنایه یا رمز (م ح م د) قائل شویم و به صراحت اسم حضرت را نگوییم، این تعبد شدید و استبعاد محض است و بدون تقیه بعید است حرمتی داشته باشد.

لذا در دوران تقیه، چه خوف بر ایشان و چه خوف بر خودمان باشد، ذکر نام حضرت حرام است؛ ولی در غیر از تقیه، دلیلی بر حرمت نداریم و روایات مطلقات را بر موارد تقیه حمل می کنیم.10

نمونه هایی از شواهد و مستندات مبنی بر جواز ذکر نام امام علیه السلام در صورت عدم خوف و تقيه

١. امام علیه السلام در باب تلقین محتضر فرموده ­اند:

«فلقنه کلمات الفرج و الشهادتين و تسمى له الإقرار بالأئمة الواحدا بعد واحد حتى ينقطع عنه الكلام.»11

از این عبارات معلوم می شود که هنگام تلقین، به اسم حضرت علیه السلام تصریح می­شود.

٢. کنیه ­ی معروف امام حسن عسکری علیه السلام ابو محمد است و در این کنیه به اسم حضرت مهدی علیه السلام تصریح شده است.12


لیلا خلیلیان فر، اوصاف حضرت حجت در ادعیه و زیارات، ص 49

1.       مجلسی، بحارالأنوار: ج ۹۱، ص ۴ و ج ۹۹، ص ۸۲.

2.       «محمدبن الحسن» بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۲، ج ۹۴، ص ۳۴۹. «المسمی باسم رسولك» همان، ج ۵۳، ص ۹۶، ج ۸۳، ص ۶۱ و ۲۸۵، ج ۱، ص ۴۲، ج ۹۹، ص ۱۱۲.

3.       راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن.  

4.       صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۶.  

5.       همان، ج ۲، ص ۳۳۳.

6.       همان، ص ۳۸۰.

7.       نعمانی، غیبت نعمانی، ص ۲۸۸ و ۲۸۹.

8.       صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۳۲.

9.      اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۵۲۰.

10.   مکارم شیرازی، القواعد الفقهيه، ج ۱، ص ۵۰۰.

11.   حر عاملی، وسائل الشيعة، ج ۲، ص ۴۵۸.

12.   مفید، ارشاد، ج ۲، ص۳۱۳.