که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز

از ویکی‌مهدی

کیمیای مراد


منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز

چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز

نیازمندِ بلا گو رخ از غبار مَشوی

که کیمیایِ مراد است، خاکِ کویِ نیاز

ز مشکلاتِ طریقت عِنان مَتاب ای دل

که مردِ راه نَیَندیشَد از نَشیب و فَراز۱


مسعود سعد:

چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز؟

رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز

شبی که آز برآرد، کنم به همت، روز

دری که چرخ ببندد ، کنم به دانش باز

نه خیره گردد چشم من از شب تاری

نه سست گردد پای من از طریق دراز

به هیچ حالی هرگز دو تا نشد پشتم

مگر به بارگه شهریار و وقت نماز

ز بی‌تمیزی این خلق هرچه بندیشم

چو بی‌زبانان با کس همی نگویم راز

اگرچه از پی عزّ است پای باز به بند

چو نام بند است آن عزّ همی نخواهد باز

تَنا، بکش همه رنج و مجوی آسانی

که کار گیتی بی‌رنج می‌نگیرد ساز

-------------

حافظ امید موعود، عبدالحسین فخاری


۱.عاشق، پس از تلاش های بسیار در راه محبوب، به وصال نائل می آید و برای این توفیق، به شکرگزاری خدای بنده نواز می پردازد؛ وانگاه به دیگر عاشقان نیز توصیه می کند که در مسیر رسیدن به یار و دوست والامقام، از مشکلات نهراسند که گرد طریق یار، کیمیای مراد است چون موجب جلب نظر محبوب می گردد و مرد راه از این پیمایش عنان نمی پیچد به ویژه خادمان آستان موعود نیز  مشکلات مسیر خدمت به آن حضرت را به جان می خرند که كیمیای مراد است و موجب بارش عنایات محبوب.