گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
یار سفر کرده
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفرکرده۱ پیامی داری
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری
و نیز:
ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا میداری
شیخ بهایی:
ای که مهجوری عشاق روا می داری
بندگان را زبر خویش جدا می داری
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش، که مرا می داری
فیض کاشانی:
ای که حرمانی ما را تو روا میداری
مخلصان را ز بر خویش جدا میداری
آن جفاها که فراق تو به ما کرد و کند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
من در این شکوه که آمد خبری از بر او
کای فلانی گله از حضرت ما میداری؟!
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از چه مینالی و فریاد چرا میداری؟!
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
خویش را قابل خدمت کن و آنگه بطلب
مستحق ناشده امید عطا میداری؟!
فیض بگذر به بیابان هوس تا برسی
به امیدی که در این ره به خدا میداری
------------
حافظ امید موعود، عبدالحسین فخاری
۱. تشبیه غیبت به سفر و تعبیر از غیبت یار به یار سفرکرده ، ضمن زیبایی تشبیه، روشنگر آن است که غیبت امام به معنای نبود او نیست بلکه او هست اما در سفر است و طبیعتاً، سفر تمام خواهد شد و او به میان مشتاقان باز خواهد گشت.در آمدن او هم دعا موثر است به ویژه دعای سحری منتظران.